ازدواج بازنی که ازدواج دومشه

[mehalpha]

میخوام با زنی ازدواج کنم که بار دومشه ازدواج میکنه از دلیل طلاقش باخبرم وتازه طلاق گرفته. من ازدواج اولمه. به شدت به هم علاقه مندیم یعنی در واقع عاشق هم هستیم. عشق اون به من خیلی بیشتره کاملا اینو حس میکنم و اگر گسی باشه که بعد از مادرم منو دوست داشته باشه اونه. یک دختر 10 ساله داره که البته با پدرش زندگی میکنه. بعد از 33 سال که از عمرم میگذره و رابطه های زیادی داشتم این اولین کسیه که میدونم واقعا عاشق منه و منو فقط به خاطر خودم میخواد. در ظمن حتی مهریه از من نمیخواد طلا وجیزای دیگه هم نمیخواد و میگه حتی بامن حاضره توی یه خونه 50 متری زندگی کنه. من هم عاشقشم و ازته قلبم دوستش دارم.اون تحصیلاتش دیپلمه و من لیسانس دارم. 5 سال هم از من بزرگ تره. ولی برای من اصلا مهم نیست. واقعا وقتی کنارشم احساس خوشبختی میکنم.ما تقریبا 6 ماهه باهم آشنا شدیم و آشناییمون خیلی اتفاقی در دفتر یک وکیل اتفاق افتاد و اول و دومی نداشت هر دونفر همدیگه رو که دیدیم به هم علاقه مند شدیم. از نکات مثبتش میتونم بگم بسیار خوش اخلاق و خنده رو خیلی صبور؛ بسیار صادق و راستگو حتی اگر موضوع به ضررش باشه بازم دروغ نمیگه؛ کاملا منصفانه برخورد میکنه باهر چیزی ؛مادیات براش مهم نیست؛ خیلی عاطفی و احساساتی مثل خودم؛کاملا منو درک میکنه و حالات منو متوجه میشه و اهمیت میده حتی به کوچکترین چیز من اهمیت میده و براش مهمه؛ خیلی با گذشت و مهربونه و کاملا میتونم عشقو توی چشماش ببینم و من دیگه الان بعد از 33 سال زندگی میتونم بفهمم کی داره فیلم بازی میکنه و کی راست میگه. و در ظمن به خاطر من حاضره از همه چیز بگذره و وقتی میگم همه چیز یعنی واقعا همه چیز به نظر شما ما میتونیم یه روج خوشبخت باشیم و تا آخر زندگیمون کنار هم خوب و خوشبخت زندگی کنیم؟

[deljoo_deltang]

میشه بپرسم چه چیز باعث شده که تاپیک بزنی وقتی مشکلی به نظرت نیست؟ یا اینکه فکر می کنی مشکلی ممکنه باشه؟

علت طلاقشون چی بوده و چرا بچه الان پیش پدرشه؟

[majid_k]

سلام. حاضره از بچه هم بگذره؟ اگه دو سال بعد بخواد بچه رو نگه داره چی شما حاضری گذشت کنی؟ به عقیده من هر دو نفر شما کاملا احساسی به قضیه نگاه میکنید. نه منطقی. هیچ مادر نرمالی از بچه خودش نمیگذره.

[niyaysh]

سلام منم با نظر دوستان موافقم
به نظر من شما الان کاملا احساسی دارین برخورد میکنید
در صورتی که با توجه به سن شما و اینکه ازدواج دوم اون خانم هست باید یه تصمیم کاملا منطقی و عاقلانه بگیرید
باید مواظب باشید چه تصمیمی بگیرید
آیا اگه اون خانم بخواد که دخترش رو خودش نگهداری کنه شما با وجود یه بچه 10 ساله از اول ازدواجتون مشکلی ندارید؟
با راتباط اون خانم و همسر سابقش (بخاطر وجود بچه ) مشکلی ندارید؟

[mehalpha]

دوست عزیز علت تاپیک زدمن اینه که میخواستم نظر کسانی رو بدونم که اصلا منو نمیشناسن همیشه دانستن نظر دیگران به تصمیم گیری آدم کمک میکنه و در جواب مجید عزیز هم باید بگم که من به خاطر اون حاضرم گذشت کنم ولی شما میدونین که توی ایران حق حضانت با پدره نه مادر واگه پدری بخواد حضانت فرزندش رو داشته باشه هیچکس نمیتونه کاری غیر از این بکنه

- - - Updated - - -

دوستان من هم از همین موضوع میترسم و میترسم با اینکه الان میگه من فقط تورو میخوام و فقط میخوام باتو باشم ولی یه کم که زمان گذشت این حالت تغییر کنه ولی یه مسئله دیگه هم هست اینه که ما هردومون کم سن نیستیم که حرف بدون پایه واساس بزنیم و به حرفی که میزنیم پایبند نمونیم ظمن اینکه ایشون از من هیچی نمیخواد وضامن زندگی و خوشبختیمون فقط عشقه.

- - - Updated - - -

علت طلاقشون اختلاف سنی زیاد و نداشتن تفاهم بوده

[میشل]

سلام دوست عزیز.

به مشاوره ازدواج برید و اگه تایید کردند، اجازه ندید ترس ها و شک هایی که در هر ازدواجی وجود دارند، راهتون رو سد کنند. برای موفقیت هیچ ازدواجی، تضمین صد در صد وجود نداره. شما عاقلانه معیارها رو بررسی کنید و از مشاوره ی متخصص ها هم بهره ببرید، بقیه مهارت ها رو هم در طی مسیر زندگی فراخواهید گرفت.

دنبال ازدواجی نباشید که زندگی شما رو از هر چالشی بیمه کنه، چنین ازدواجی در عمل ممکن نیست، چون انسان ها موجودات پویایی هستند که در بستر زمان هم خودشون تا حدودی تغییر میکنن هم انتظاراتشون. تنها چیزهاییکه میتونه اعتماد نسبی نسبت به آینده ایجاد کنه، اول انتخاب عاقلانه هست، و دوم مصمم بودن برای کسب مهارت های جدید در طی زندگی.

یادتون باشه که همیشه همه چیز به راحتی امروز نخواهد موند. قطعا به مرور زمان توقعات هر دوی شما از هم بیشتر میشه (مثل همه ازدواج ها) اما اگه با کمک همدیگه تلاش کنید که زندگی پویا و سالمی داشته باشید، موفق خواهید شد.

[unknown girl]

یکی از اقوام نزدیک همچین موردی داشت یعنی اصلا همین مورد شما دختر 10 ساله که پیش پدرش هست و هر چی می پرسیدیم می گفت پدرش نمیده حضانت و به من اصلا منم بخوام اون نمی ده. نه خونه خواست نه مهریه نه طلا هیچی صفر عروسی هم حتی نخواست فقط یه عقد ساده! خدا بیامرزدشون الان جدا شدن!!!! چون این خانم اصلا بعد ازدواج یه چیز دیگه شد پاشو تو یه کفش کرد که بچمو باید بیارم! این مهریه نخواستن و عروسی نخواستن واسه این بوده که طرف رو جذب کنه که خودشو بچشو جا بده یه جا. بعد تازه این نبود هزارتا مشکل دیگه به وجود اومد و طلاق. من نمی گم چون مطلقه هستن شما 100 درصد با چشم بسته بگو نه. یا همه بدن اما این تجربه رو هم گوشه ذهنت داشته باش و زود تصمیم نگیر 6 ماه فرصت خیلی کمیه برای اشنایی. کشش بده. والا شما پسرا اگه با دختری اشنا بشین انقدر این دست و اون دست می کنین سبک سنگین می کنین اخرم بیخیالش می شین! اما با همچین کیس هایی سری دل و دین از دست می دید. اما فکر نمی کنی همین که هیجی ازت نمی خواد یه جوری مشکوکه؟ مثل همین اقوام ما بخواد خودشو جا کنه و بعد.....

[شیدا.]

دوست عزیز،

این خانم یه بار از اونور بوم افتاده، حالا می خواد از اینور بیفته.
شما می گی به خاطر اختلاف سنی و عدم تفاهم جدا شده.

این بار هم که شما 5 سال کوچیکتری .
مردی که 5 سال کوچیکتره، زنی که سابقه حداقل 11 سال زندگی مشترک داره و یک دختر 10 ساله داره
که خودش می شه یک دنیای بزرگ تفاوت بین شما دوتا.
ده سال زندگی مشترک می دونی چقدر یک زن را پخته و بزرگ می کنه؟
شما یک پسری که هر چند روابطی داشتی اما زندگی مشترک نداشتی.

در مورد بچه چی؟
این خانم نهایتا یکی دو سال دیگه بتونن بچه دار بشن. ریسک بچه دار شدنشون بالاست.

ده سال زندگی و خاطره و وابستگی عاطفی و ... را چطور در کمتر از شش ماه فراموش کرد
و یک دل نه صد دل عاشق شد؟

به نظر من که ازدواج غلطی است.

- - - Updated - - -

راستی این که گفتی با همه آدمها و روابط قبلیت فرق داره
شاید
دلیلش همین تجربه ای باشه که می گم. ده سال زندگی کرده و راحت تر نیاز و حس یک مرد را می شناسه.
دوست دخترهات با کسی زندگی از نزدیک نداشتند و مهارت این خانم را نداشتند.

[mehalpha]

مرسی به خاطر نظراتتون بچه ها خب در رابطه با اینکه اینطوری بخواد جایی برای بچش باز کنه من مطمئنم اینطور نیست و حتی یه کلمه دروغ هم به من نگفه و خودش هم میدونه یه همچین چیزی رابطه بین مارو خراب میکنه. و در مورد اینکه این خانم تجربه داره و میدونه یه مرد چی میخواد، من قبلا هم رابطه از این نوع داشتم یعنی با زن مطلقه و رابطم به هیچ وجه تحت تاثیر این مسائل یا مسائل جنسی قرار نمیگیره چون در واقع شما وقتی سنت از سی سال رد میشه کاملا میدونی که سکس فقط یه رابطه رو محکمتر میکنه و عشق و محبت به وجود نمیاره. یه سوال دارم هیچکدومتون یه عشق واقعی تجربه کردین؟ من از اونجایی که یه آدم فوق العاده احساساتی هستم و همه رابطه هایی که داشتم احساسات رکن اصلیش بوده ولی تا الان عشق واقعی تجربه نکرده بودم ولی الان میفهمم عشق واقعی چیه و آدم چطور از همه چیز خودش میگذره فقط به خاطر عشقش حتی جون خودشو به خطر میندازه به خاطر عشقش. راجب بچه دار شدنم درسته ولی ما یکی بیشتر نمیخوایم و یک سال دیگه. یه چیز دیگه اینکه من به عشقش اصلا شکی ندارم درسته زندگی مشترک نداشتم ولی تجربه زیاد دارم

[نوروزیان.]

جوری صحبت می کنید که آدم فکر می کند به جای ازدواج می خواهید یک فیلم هندی بسازید و دارید روی فیلم نامه اش کار می کنید