به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: هیچ!

  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    هیچ!

    خسته ام.از فشاری که همه عمر باید تحمل کنیم خسته ام.از زندگی خسته ام.از اینکه مجبوریم یه عمر تحت عنوان شوهر زندگی کنیم بدم میاد.از اینکه همه عمرمو ازم گرفتن.از اینکه از 17سالگی مارو انداختن تو فکر شوهر بدم میاد.از شوهر از کلمه ازدواج که مارو تبدیل کردن به 4تا مترسک منتظر شوهر بدم میاد.از اینکه کاری کردن که فکر کردیم شوهر کردیم پرچممونو ببریم بالا و بگیم برنده ایم.
    همه عمرمو ازم گرفتن.به جای اینکه کاری کنن خودمو بشناسم،برم دنبال زندگی،دنیا رو ببینم،یاد بگیرم.فقط شوهر.حاااااااااالم از این کلمه بهم میخوره.
    آزادی فردیمونو گرفتن.چپ رفتیم،راست رفتیم محدودمون کردن.خودشون هر کار میخوان میکنن اووخ واسه زندگی ما تکلیف معلوم میکنن.
    عمرم به باد رفت:(
    دلم میخواد بگم من مجردم خیلیم خوبم.پاتونو از رو دم من ور دارین.ازتون بدم میاد.

    اصن من شوهر نمیخوام.حالم خوبه.اووخ میگم بذار شوهر کنم لااقل از دست مزاحما خلاص شم.اخه چقد ما بدبختیم....:(
    .......

    از مردم دروغگو بدم میاد.از اینکه آدما زل میزنن بهم و راحت دروغ میگن.دزدی میکنن.حق میخورن.

    .......

    از خدا.که هیچ کار ..نه هیچ کار ولی خیلی کارا نمیکنه.همش منو اذیت میکنه.

    .......

    از خودم.من میخوام این زندگی تموم بشه.من نمیخوام ادامه بدم.به کی بگم.من این قاعده مزخرف بازی رو دوست ندارم.میخوام از بازی بیام بیرون.چه کنم؟

  2. 3 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    Opal (یکشنبه 14 مهر 92), Pooh (دوشنبه 15 مهر 92), دختری تنها (دوشنبه 15 مهر 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 11 شهریور 93 [ 17:24]
    تاریخ عضویت
    1392-6-25
    نوشته ها
    142
    امتیاز
    1,184
    سطح
    18
    Points: 1,184, Level: 18
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    246

    تشکرشده 257 در 104 پست

    Rep Power
    26
    Array
    سلام بهار چی شده؟ چرا اینقدر دلخوری از روزگار؟

    - - - Updated - - -

    مگه اگر ازدواج کنی رشد شخصیت متوقف میشه؟
    دوش شراب ریختی، وز بر ما گریختی
    چون خمشان بی گنه روی بر اسمان مکن

  4. 4 کاربر از پست مفید Opal تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 15 مهر 92), ویدا@ (دوشنبه 15 مهر 92), مصباح الهدی (دوشنبه 15 مهر 92), بهار.زندگی (دوشنبه 15 مهر 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام.
    قصد خوش آمد گویی ندارم. اما اسم کاربری زیبایی انتخاب کردی. ( بهار زندگی )
    دوست عزیز مثل اینکه اتفاقی افتاده که کمی خسته شده. جوش آوردی و حنجره ات پر از فریاده. درست مثل فصل بهار که همراه با صاعقه و رگباره . آسمون دل هر کدوم از ما هم گاهی سربی میشه. امشب هم معلومه دلت که نه خاطر نازنینت کمی تیره و کدر شده. قبل از اینکه برات جوابی بنویسم رفتم به نوشته های قبلیت سری زدم تا کمی با روحیه ات آشنا بشم.
    دیدم نوشتی" من دوست دارم به چالش کشیده بشم" فهمیدم با یه دختر جنگنده و مبارز طرفم. درسته؟ عنوانهای تایپیکهات همه حکایت از مبارزه و سرسختی تو میده. چی شده که حالا صحبت از تسلیم شدن و دور زدن زندگی میکنی.
    کمی به خودت بیا . چند نفس عمیق بکش. بعد شمرده شمرده بگو چی شده؟
    پندار نیک . گفتار نیک . کردار نیک

  6. 5 کاربر از پست مفید majid_k تشکرکرده اند .

    ammin (دوشنبه 15 مهر 92), heaven65 (دوشنبه 15 مهر 92), ویدا@ (دوشنبه 15 مهر 92), مصباح الهدی (دوشنبه 15 مهر 92), بهار.زندگی (دوشنبه 15 مهر 92)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 مهر 92 [ 01:32]
    تاریخ عضویت
    1391-10-17
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    662
    سطح
    13
    Points: 662, Level: 13
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 17 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بهار زندگی با همه ی حرفات موافقم !! کاملا درست میگی شدیم مترسک جرات جم خوردن نداریم جرات آزاد زندگی کردن نداریم جرات هیچ کاری و نداریم تمامی کارامون زیره ذره بینه غذا خوردن، راه رفتن ،نگاه ،لباس پوشیدن تمام رفتارامون حرکاتمون همه چیمون باید حساب شده باشه باید همیشه مودب باشی پاک باشی تمیز باشی باید به جز جز رفتارات دقت کنی مبادا مبادا خطایی ازت سر بزنه کارت تمونه ..... اون دلیل میشه تنها دلیلی که کسی باهات ازدواج نمیکنه......باید تمام نلاشتو بکونی یکی دوست داشته باشه تا بهت پیشنهاد بده تو این راه هزاران نفر دلتو میشکنن لهت میکنن مثل ی قاتل براندازت میکنن حالا آخرشم ازدواج کردی بعدش باز باید تمام کارات حساب شده رفتارات کامل متانت همه چیت کامل تا خطایی ازت سر بزنه کارت تمونه 10000 تا خیانت میاد رو سرت تا علتم بخوای میگن زنم کوتاهی کرده. باز مقصرو زن میدونن که کوتاهی کرده ... ندونسته توی ی مورد کوتاهی کرده در حالی که بابا اونم فقط ی زنه ی آدم اشتباه داره .........و حالا برعکس اگه مردی کوتاهی کنه زن بد بخت مجبوره جز لال شدن سوختن ساختن تا آخر عمرش چاره ای نداره ، چرا؟؟؟؟؟؟؟ حالا اگه بر فرض محال زنی خیانت کنه حکمش سنگ ساره!! همین مردا تو دوران جونیشون هر غلطی که دلشون بخواد میکنن هر تفریحی هر آزادی اسمشم میزارن ما پسریم هر جوری دلشون بخواد رفتار میکنن هر جوری دوس داشته باشن میگردن آخرشم واسه دختر که بخوان باهاش ازدواج کنن هزار تا سخت گیری میکنن.....مگه اسلام برابری زن و مرد نیست این کجاش برابری مگه کشوره ما ی کشوره اسلامی نیست پس کو این برابری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منم خسته از همه چی!!!!یعنی متنفرم از خودم از اینکه دخترم متنفرم......

  8. کاربر روبرو از پست مفید غصه تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (دوشنبه 15 مهر 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 تیر 93 [ 18:49]
    تاریخ عضویت
    1392-6-05
    نوشته ها
    35
    امتیاز
    753
    سطح
    14
    Points: 753, Level: 14
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 47
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    86

    تشکرشده 95 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام بهار خانومی.
    عزیزم اگر بخوای به همه چیز با دیده ی "هیچ" بنگری، خب حق داری حال خوبی نداشته باشی. اما اگر بخوای هدفی انتخاب کنی که به وجودت معنا بده و حضورت رو در جهان توجیه کنه، جوری که مخاطب به خالقت از دل بر بیاد که "همه چی تویی، زمین و آسمون هیچ،" و البته این ندا رو از جانب او هم دریابی، آنوقت قضیه خیلی فرق میکنه.

    اگه کانال دلت درست سیگنال نمیده و نمیفرسته، مسئله ی عدم وجود حقیقت نیست، گاها یا گیرنده مشکل داره، یا تحت تاثیر پارازیت محیطی.

    بذار چیزی بگم: هر حسی میخوای داشته باش، غمگین باش، کلافه باش، گریه کن، پشیمان شو... اشتباه کن ولی انتخاب کن. چون هیچ چیز ارزش نداره حقیقت حضورت رو نادیده بگیری.چون تو هستی، و دلیل داره که هستی. دلیلش هم همین آزادیته که پیش از عملت لازمه در افکارت به کار بگیری. اشتباه رفتار کنی بهتر از اینه که از ترس تسلیم جاهلیت روزگار شی.

    پیشنهادم به تو اینه: حقت نیست خوشبخت نباشی، مادامی که خیلی ها غرق خوشبختی اند. حقت رو از زندگی بگیر. آنگونه زندگی کن که حقته، نه جوری که بهت تحمیل کردن.
    "هیچ" که هیچه! نه مفهوم غم داره، نه مفهوم شادی. اگه قراره آخرش به هیچ برسی، چه با غم، چه با شادی. بنابراین سعی کن از حالا وقتی به "هیچ" میرسی، برقصی و شادی کنی. اینجوری لااقل اگه چیزی به دست نیاورده باشی، چیزی هم از دست ندادی، از جمله وقت و اعصابت رو.

    منم خیلی جاها تو زندگیم کم آوردم. حتی هم اکنون که برای تو مینویسم. ولی خسته نمیشم. نهایت نهایتش ، وقتی کاریش نمیشه کرد، میگم کاریش نمیشه کرد، اونوقت فکرم رو با شادی منحرف میکنم. چرا به غم مشغول کنم؟
    یه جاهایی هست که به خدا میگم دیدی؟ کلی فرار کردم ازت، ولی بازم من موندم و تو. اونوقت حس میکنم جفتمون لبخند میزنیم... کاریش نمیشه کرد! :)

  10. 6 کاربر از پست مفید yalda.69 تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 16 مهر 92), del (سه شنبه 16 مهر 92), heaven65 (دوشنبه 15 مهر 92), majid_k (دوشنبه 15 مهر 92), فرشته اردیبهشت (دوشنبه 15 مهر 92), بهار.زندگی (دوشنبه 15 مهر 92)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 آذر 93 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-6-13
    نوشته ها
    32
    امتیاز
    1,231
    سطح
    19
    Points: 1,231, Level: 19
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 63 در 23 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانمی نمی دونم چه شرایطی دارید و اصلا مشکلتون چیه؟ ولی اینم می دونم زندگی فقط ازدواج و شوهر نیست ولی مردم اطرافمون اونقدر اونو واسه ما بزرگ کردن که وقتی کسی ازدواج می کنه انگار به اوج خوشبختی رسیده. وقتی سنت میره بالا و ازدواج نکردی یا خودت نمی خوای ازدواج کنی همیشه فکر کردن شاید ایرادی داشته ازدواج نکرده البته اینا فقط برا دختر خانمها صادقه. من اگر حرف مردم نبود اینقدر برای ازدواج نکردنم مشکل نداشتم. اگر من هم آزادی که آقا پسرها دارند و داشتم این مقوله ازدواج واسم نمی شد هدف. چرا باید من نتونم تنهایی برم سفر چرا این اجازه رو ندارم برم یه جای دور که چند روز و تنها باشم؟؟؟؟ چون اونقدر محدودیت تو زندگی داریم که آخرش فکر می کنیم باید ازدواج کنیم. وقتی هم نمی شه دیگه کل زندگیمون رو تحت تاثیر قرار میده. حرف مردم نمی زاره که آدم زندگی راحت داشته باشه

    - - - Updated - - -

    سلام خانمی نمی دونم چه شرایطی دارید و اصلا مشکلتون چیه؟ ولی اینم می دونم زندگی فقط ازدواج و شوهر نیست ولی مردم اطرافمون اونقدر اونو واسه ما بزرگ کردن که وقتی کسی ازدواج می کنه انگار به اوج خوشبختی رسیده. وقتی سنت میره بالا و ازدواج نکردی یا خودت نمی خوای ازدواج کنی همیشه فکر کردن شاید ایرادی داشته ازدواج نکرده البته اینا فقط برا دختر خانمها صادقه. من اگر حرف مردم نبود اینقدر برای ازدواج نکردنم مشکل نداشتم. اگر من هم آزادی که آقا پسرها دارند و داشتم این مقوله ازدواج واسم نمی شد هدف. چرا باید من نتونم تنهایی برم سفر چرا این اجازه رو ندارم برم یه جای دور که چند روز و تنها باشم؟؟؟؟ چون اونقدر محدودیت تو زندگی داریم که آخرش فکر می کنیم باید ازدواج کنیم. وقتی هم نمی شه دیگه کل زندگیمون رو تحت تاثیر قرار میده. حرف مردم نمی زاره که آدم زندگی راحت داشته باشه

  12. 2 کاربر از پست مفید تنهای خسته تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 15 مهر 92), بهار.زندگی (دوشنبه 15 مهر 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    سلام بهار.
    اگه مشکلت اینه که دوست نداری ازدواج کنی، خب نکن. زور که نیست.
    ولی اگه کلا زندگی رو میگی، اگه تونستی معنی و دلیلی براش پیدا کنی به من هم خبر بده.

    - - - Updated - - -

    سلام بهار.
    اگه مشکلت اینه که دوست نداری ازدواج کنی، خب نکن. زور که نیست.
    ولی اگه کلا زندگی رو میگی، اگه تونستی معنی و دلیلی براش پیدا کنی به من هم خبر بده.

  14. 2 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    Opal (دوشنبه 15 مهر 92), بهار.زندگی (دوشنبه 15 مهر 92)

  15. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    351
    Array
    مشکلت ازدواج کردن یا نکردن نیست. نمی دونم چیه ولی این نیست مشکلت.
    بهار من بالاخره رفتم پیش یه روانپزشک گفت بهم افسردگی داری و گفت افسردگی همینه که میره و میاد. ادم بعضی وقتا خوب میشه حالش بعضی وقتا هم بد. قرص هم داد. حالا اثر کنه یا نه رو نمی دونم ولی چند برابر این خستگی ای که تو می گی داری رو داشتم خیلی وقته. از همون 19 سالگی ام. اگه روانپزشک خوب میشناسی (خوب باشه ها) یه بار برو. اگه حس خستگیت طولانی شده مثلا یه ماه و داره روی عملکردت اثر می ذاره بد نیست بری مشورت کنی با یه متخصص. چون ممکنه مثله من چند سال بگذره بقیه هم که به ادم اهمیت ندن بعدش ببینی اونقدری که باید نتونستی برای زندگیت تلاش کنی و وقت بی دلیل گذشته در صورتی که می شده با کمک یک متخصص حالت بهتر شه. البته من کلی می گم ها. نمی دونم اصلا حال خودم هیچوقت بهتر میشه یا نه.
    راستی جینسینگ هم خوبه. قرصشو می تونی بخری بخوری.
    ازدواج هم به خودی خود بد نیست بهار. اینکه یکی رو داشته باشی که مایه ارامشت باشه وقتی از همه جا خسته ای فقط دیدنش برات بشه یه سکوت دلنشین و شاد و عزیزت باشه خیلی خوبه. به خودی خود بد نیست.
    راستی من اصلا نمی دونم برات مفید باشه اینی که نوشتم یا نه. ممکنه اصلا به دردت نخوره. من فقط چیزی که می نویسم نظر و تجربه امه و ممکنه اصلا با وضعیت تو هماهنگ نیاشه. ممکنه تو حالت خیلی هم خوب باشه. فقط گاهگاهی دلت می گیره و بعدش هم به زندگیت می رسی.
    موفق باشی.
    ویرایش توسط meinoush : دوشنبه 15 مهر 92 در ساعت 14:00

  16. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    فرشته اردیبهشت (دوشنبه 15 مهر 92), بهار.زندگی (دوشنبه 15 مهر 92)

  17. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 08 اردیبهشت 03 [ 23:31]
    تاریخ عضویت
    1391-3-10
    نوشته ها
    1,568
    امتیاز
    39,699
    سطح
    100
    Points: 39,699, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,254

    تشکرشده 6,881 در 1,486 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    322
    Array
    بهار سخت نگیر فلسفیش نکن ...

    اما انتخاب با خودته

  18. کاربر روبرو از پست مفید فرشته اردیبهشت تشکرکرده است .

    بهار.زندگی (دوشنبه 15 مهر 92)

  19. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 06 فروردین 00 [ 19:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-30
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    8,388
    سطح
    61
    Points: 8,388, Level: 61
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 62
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    591

    تشکرشده 116 در 35 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array

    Icon200

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهار.زندگی نمایش پست ها
    از مردم دروغگو بدم میاد.از اینکه آدما زل میزنن بهم و راحت دروغ میگن.دزدی میکنن.حق میخورن........از خدا.که هیچ کار ..نه هیچ کار ولی خیلی کارا نمیکنه.همش منو اذیت میکنه........از خودم.من میخوام این زندگی تموم بشه.من نمیخوام ادامه بدم.به کی بگم.من این قاعده مزخرف بازی رو دوست ندارم.میخوام از بازی بیام بیرون.چه کنم؟
    سلاماین قسمت حرفهاتون چقدر گویای حس منه از زندگی امیدوارم مشکلتون حل شه.


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.