به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 مهر 92 [ 17:58]
    تاریخ عضویت
    1392-7-06
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    48
    سطح
    1
    Points: 48, Level: 1
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    شوهرم میخواد ازم جدا شه :(

    من 24 سالمه و شوهرم 25 سالشه و سه سال هست که ازدواج کردیم و از همون اول ازدواج دعواها شروع شد چون همسرم با باجناقش مشکل داشت و نمیزاشت من با خواهرم رفت و امد کنم و این سراغاز مشکلمون بود . شوهرم مرد باایمانی نیس ، اهل نماز و روزه نیس. آبجو میخوره و قبل از ازدواج روابط بازی با دخترها داشته . توی ماه عسل هم متوجه شد که من اینترنتی با پسرا چت میکردم و خودارضایی .. این کینه تو دلش مونده از همون موقع . اون موقع ولم نکرد و بره اما همش از اون موضوع داغونه .. به شدت عصبی هست و سر هر موضوع کوچیکی که عصبانی بشه کتکم میزنه .. دلش میخواد مردسالار باشه و من بی چون و چرا بهش بگم چشم و اگر حرفش غیر منطقی هم باشه قبول نمیکنه که داره اشتباه میکنه و حرف خودش رو میزنه .. با خانواده ش مشکلی نداریم ولی شوهرم فک میکنه برای خانوادش اصلا اهمیتی نداره و میگه تو فقط به فکرم بودی که تو هم همش زجرم دادی . تو این سه سال همش دعوا بوده و کتک کاری و زجر .. همسرم میگه باعث همه اینها تویی .میگه پیرم کردی .اذیتم کردی . دیگه نمیخواد باهام زندگی کنه . تو این مدت زندگی منم خیلی اذیت شدم اما هیچوقت دلم نمیخواس ازش جدا شم . الان من سفر هستم پیش خانوادم و شوهرم شهری دیگر خونه خودمون که مجاور خونه پدرشوهر هست .. همیشه وقتی اومدم مسافرت پیش خانوادم بهم زهر کرده میگه برو خوش بگذرون حال و هوات عوض شه به من چکار داری ، فکر منو از سرت بیرون کن ! ..الان هم که یک ماه هست اینجام سر هر چیز بی ارزشی عصبی میشه و دعوام میکنه و منم مجبورم سکوت کنم . تا اینکه دیشب میگه تو درست بشو نیستی از راه دور اینقدر اذیتم میکنی وای به روزی که بیای پیشم میگه دیگه هیچ علاقه ای بهت ندارم میخوام ازت جدا شم میخوام تنهای تنها زندگی کنم .البته قبلا هم میگفت طلاقت میدم برو پی زندگیت اما باز ته دلش دوسم داشت از عصبانیش کاسته میشد باهام مهربون میشد اما دیشب میگفت دیگه دوست ندارم فقط میخوام جدا شم ..
    من اصلا دلم نمیخواد اذیتش کنم نمیخوام عصبانیش کنم همیشه حرفشو گوش میکنم اما خیلی حساسه و اگه یه کار کوچولو رو انجام بدم و ازش اجازه نگرفته باشم سریع عصبانی میشه و دعوا میکنه و فک میکنه من از قصد میخوام اذیتش کنم ..نمیخوام طلاقم بده .نمیخوام برگردم پیش خانوادم . تروخدا راهنماییم کنید .:((((((( . چیکار کنم همسرم از تصمیمش برگرده ؟؟؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    41
    Array
    عزیزم چرا شما تنهایی با خونوادت میری سفر؟

    یه مرد خودش اگه خرابترین ادما باشه هیچ وقت دوس نداره بفهمه که زنش کوچکترین خلافی داره

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    27
    Array
    معلوم است که ایشون بابت رفتار شما ازتون ناراحت شدند و خب البته حق داشتند . شما باید سعی میکردید اعتمادش رو جلب میکردید و با رفتارتون از دلش در می اوردید آیا تلاشی برای این کار کردید ؟ شما گفتید تنهایی با خانوادتون می رید مسافرت خوب چرا با شوهرتون نمی رید ؟ معلومه که شوهرتون نسبت به شما بدبین و حساس شدند شما باید تلاش کنید که اعتمادش رو جلب کنید و اون رو سمت خودتون بکشونید. درمورد کتک زدنتون دلیلش چیه یعنی شما کاری می کنید که کتکتون میزنه ؟ اختلافاتتون بیشتر سر چیه ؟

  4. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 14 اردیبهشت 95 [ 15:45]
    تاریخ عضویت
    1392-5-10
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    2,669
    سطح
    31
    Points: 2,669, Level: 31
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 81
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    204

    تشکرشده 130 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستم متاسفانه همسرتون حق داشتند....بهش بگین من اونموقع کم سنوسال بودم و بچه.. ازش بخواین زندگیتونو از نوبسازین....به هیچ وجه قبول نکنید که لحضهای شما روتنها بزارن

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 مهر 92 [ 17:58]
    تاریخ عضویت
    1392-7-06
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    48
    سطح
    1
    Points: 48, Level: 1
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    من با خانوادم سفر نمیکنم . در واقع برای مدتی بعد از تمام شدن ویزام من مجبورم که بیام ایران پیش خانوادم تا دوباره ویزام درست بشه .. خودمم دوست ندارم تنها بیام ولی همسرم باید بمونه تا کارامو درست کنه
    من نمیدونم چطور میتونم اعتمادشو جلب کنم به قولهام اعتمادی نداره . هر وقت قول دادم که دیگه بی اجازش کاری نکنم باز موردی پیش اومده که عصبانی شده .. همیشه میخواد ازش اطاعت کنم مثلا اینکه چی بخورم چی بپوشم کجا برم چیکار کنم .به کی چی بگم .. برای هر کاری باید ازش اجازه بگیرم درغیر اینصورت عصبی میشه و اگه حد عصبانیتش خیلی باشه کتکم میزنه :( .. بعضی وقتا واسه یه کارای کوچولو یادم میره ازش اجازه بگیرم یا در جریانش بزارم واسه همین فک میکنه عمدا بهش نگفتم تا اذیتش کنم

    - - - Updated - - -

    من با خانوادم سفر نمیکنم . در واقع برای مدتی بعد از تمام شدن ویزام من مجبورم که بیام ایران پیش خانوادم تا دوباره ویزام درست بشه .. خودمم دوست ندارم تنها بیام ولی همسرم باید بمونه تا کارامو درست کنه
    من نمیدونم چطور میتونم اعتمادشو جلب کنم به قولهام اعتمادی نداره . هر وقت قول دادم که دیگه بی اجازش کاری نکنم باز موردی پیش اومده که عصبانی شده .. همیشه میخواد ازش اطاعت کنم مثلا اینکه چی بخورم چی بپوشم کجا برم چیکار کنم .به کی چی بگم .. برای هر کاری باید ازش اجازه بگیرم درغیر اینصورت عصبی میشه و اگه حد عصبانیتش خیلی باشه کتکم میزنه :( .. بعضی وقتا واسه یه کارای کوچولو یادم میره ازش اجازه بگیرم یا در جریانش بزارم واسه همین فک میکنه عمدا بهش نگفتم تا اذیتش کنم

    - - - Updated - - -

    یه هفته پیش میگفت دارم خوابای بدی میبینم اخه ما تقریبا یه ماهه از هم دوریم با اسرار من گفت که خوابهای س ک س ی میبینه اونم با نزدیکان من . گفت میخوام خودمو تنبیه کنم پس یه مدت باهم حرف نزنیم تا من پر شم از تو ... ولی اوضاعش خیلی بدتر شده همش غمگینه و دیگه منم نمیخواد:( .. من باید چیکار کنم که زندگیم از هم نپاشه؟

  6. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 96 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-5-22
    نوشته ها
    132
    امتیاز
    4,107
    سطح
    40
    Points: 4,107, Level: 40
    Level completed: 79%, Points required for next Level: 43
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    157

    تشکرشده 216 در 94 پست

    Rep Power
    27
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط golab نمایش پست ها
    من با خانوادم سفر نمیکنم . در واقع برای مدتی بعد از تمام شدن ویزام من مجبورم که بیام ایران پیش خانوادم تا دوباره ویزام درست بشه .. خودمم دوست ندارم تنها بیام ولی همسرم باید بمونه تا کارامو درست کنه
    من نمیدونم چطور میتونم اعتمادشو جلب کنم به قولهام اعتمادی نداره . هر وقت قول دادم که دیگه بی اجازش کاری نکنم باز موردی پیش اومده که عصبانی شده .. همیشه میخواد ازش اطاعت کنم مثلا اینکه چی بخورم چی بپوشم کجا برم چیکار کنم .به کی چی بگم .. برای هر کاری باید ازش اجازه بگیرم درغیر اینصورت عصبی میشه و اگه حد عصبانیتش خیلی باشه کتکم میزنه :( .. بعضی وقتا واسه یه کارای کوچولو یادم میره ازش اجازه بگیرم یا در جریانش بزارم واسه همین فک میکنه عمدا بهش نگفتم تا اذیتش کنم



    یه هفته پیش میگفت دارم خوابای بدی میبینم اخه ما تقریبا یه ماهه از هم دوریم با اسرار من گفت که خوابهای س ک س ی میبینه اونم با نزدیکان من . گفت میخوام خودمو تنبیه کنم پس یه مدت باهم حرف نزنیم تا من پر شم از تو ... ولی اوضاعش خیلی بدتر شده همش غمگینه و دیگه منم نمیخواد:( .. من باید چیکار کنم که زندگیم از هم نپاشه؟
    ببینید شوهرتون تا حدی حق داره. بالاخره شما اشتباهی کردید و ظاهرا هم نتوانستید آن را از دلش بیرون بیاورید و آن خاطره بد همیشه در ذهنش مانده و او را آزار می دهد و باعث بدبینی و شکاکی او شده است. خواستن و دوست داشتن به حرف نیست به عمل است باید با دل او راه بیایید و کارهایی را که دوست ندارد انجام ندهید در مورد لباس پوشیدن و حرف زدن و چیزهای دیگر باید طوری رفتار کنید تا ناراحت نشود تا جاییکه روابطتان به حالت عادی برگردد و اعتمادش تا حدی جلب شود . من نمیگویم که شما بشوید مطیع بی چون و چرای او اما واقعیت این است که تا وقتی که روابطتان حسنه شود باید با دل او بیشتر راه بیایید و بیشتر مواظب باشید بالاخره او هم حق دارد در مورد رفتار و لباس پوشیدنتان نظر بدهد. باید سعی کنید این بدبینی را از او دور سازید.

    به نظر من سعی کنید بیشتر با او در ارتباط باشید و نشان بدهید که خواستش برای شما مهم است. باید بیشتر مراقب رفتارتان باشید تا اشتباه دیگری مرتکب نشوید . در هر صورت این شما هستید که باید زندگیتان را نجات دهید .

    این حرفهای من فقط پیشنهاد دوستانه بود به شما توصیه میکنم حالا که دور از او هستید و وقت دارید حتما نزد یک مشاوره بروید تا دیر نشده .
    ویرایش توسط Aras : یکشنبه 07 مهر 92 در ساعت 12:43

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 19 مهر 92 [ 17:58]
    تاریخ عضویت
    1392-7-06
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    48
    سطح
    1
    Points: 48, Level: 1
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 2
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون آراس عزیز و دوستان دیگر .. انشالله به یاری خدا و راهنماییهای شما بتونم زندگیمو نجات بدم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.