
نوشته اصلی توسط
golab
من با خانوادم سفر نمیکنم . در واقع برای مدتی بعد از تمام شدن ویزام من مجبورم که بیام ایران پیش خانوادم تا دوباره ویزام درست بشه .. خودمم دوست ندارم تنها بیام ولی همسرم باید بمونه تا کارامو درست کنه
من نمیدونم چطور میتونم اعتمادشو جلب کنم به قولهام اعتمادی نداره . هر وقت قول دادم که دیگه بی اجازش کاری نکنم باز موردی پیش اومده که عصبانی شده .. همیشه میخواد ازش اطاعت کنم مثلا اینکه چی بخورم چی بپوشم کجا برم چیکار کنم .به کی چی بگم .. برای هر کاری باید ازش اجازه بگیرم درغیر اینصورت عصبی میشه و اگه حد عصبانیتش خیلی باشه کتکم میزنه :( .. بعضی وقتا واسه یه کارای کوچولو یادم میره ازش اجازه بگیرم یا در جریانش بزارم واسه همین فک میکنه عمدا بهش نگفتم تا اذیتش کنم
یه هفته پیش میگفت دارم خوابای بدی میبینم اخه ما تقریبا یه ماهه از هم دوریم با اسرار من گفت که خوابهای س ک س ی میبینه اونم با نزدیکان من . گفت میخوام خودمو تنبیه کنم پس یه مدت باهم حرف نزنیم تا من پر شم از تو ... ولی اوضاعش خیلی بدتر شده همش غمگینه و دیگه منم نمیخواد:( .. من باید چیکار کنم که زندگیم از هم نپاشه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)