به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 61
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array

    Gadid با پسرا چطور رفتار كنم؟

    سلام دوستان خوب ومهربون قديمي وجديدم

    ميخوام كساني كه اعتقاداتشون مثل خودمه جواب بدن.

    دوست دارم در كنار اينكه اعتقادات دينيمو حفظ ميكنم بتونم با يك پسر در مورد مسائل درسي ياكاري حرف بزنم و هل نشم.(به شدت در برخورد با نامحرم عرق ميكنم وحس ميكنم از داخل دارم آب ميشم)

    كلا ميخوام بدونم در هر شرايط بايد چطور رفتار كنم؟!

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سلام. اگر روابطت بیشتر بشه عادت میکنی. اون لحظه به محرم و نا محرم بودن طرف صحبتت توجه نکن. فکر کن با یک انسان صحبت میکنی. هنوز کوه میری؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید majid_k تشکرکرده است .

    roze sepid (دوشنبه 25 شهریور 92)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    اتفاقا دوست ندارم روابط واسم عادي بشه اما دوست دارم بدون استرس وبا حيا برخورد كنم.
    بله انشاا... كوهنوردي رو دوباره از اين هفته شروع ميكنم.

  5. کاربر روبرو از پست مفید roze sepid تشکرکرده است .

    مهرااد (دوشنبه 25 شهریور 92)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    یعنی چی که دوست نداری عادی بشه. مگر من گفتم حیا و شرم رو کنار بذاری. عادی یعنی مانند دو همکار . یعنی مثل زمانی که من میرم بانک و با خانم متصدی پشت گیشه صحبت میکنم. مثل زمانی که شما با نانوا یا شوفر تاکسی صحبت می کنید. اینا کجاش بده ؟
    العان مگر من و شما چطور صحبت میکنیم ؟ عادی یعنی که در عین اینکه متانت و حریم شخصیتون حفظ میشه. تنها و تنها فکرتون معطوف کار یا درستون باشه. ابتدا باید بر ذهنتون غلبه کنید تا بتونید اونو در کنترول بگیرید تا فکر خارج از موضوع صحبت نکنید.

  7. 8 کاربر از پست مفید majid_k تشکرکرده اند .

    maryam240 (یکشنبه 18 مرداد 94), roze sepid (سه شنبه 26 شهریور 92), sanjab (سه شنبه 26 شهریور 92), shapoor (چهارشنبه 27 شهریور 92), فرهنگ 27 (دوشنبه 25 شهریور 92), مهرااد (دوشنبه 25 شهریور 92), مصباح الهدی (سه شنبه 26 شهریور 92), دختر مهربون (دوشنبه 25 شهریور 92)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    من وقتي حضوري با پسري حرف ميزنم اذيت ميشم.
    صحبتمون هم فقط در مورد درس يا همكاري بوده اما باز هم همينطور واسم سخته.

  9. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 تیر 94 [ 00:49]
    تاریخ عضویت
    1392-1-16
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    455
    امتیاز
    3,873
    سطح
    39
    Points: 3,873, Level: 39
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    873

    تشکرشده 1,282 در 361 پست

    Rep Power
    58
    Array
    سالهای اولیه انقلاب زمانی که مردم هم دیگه رو برادر و خواهر خطاب میکردن. روابط دختر و پسر به طرز فاجعه باری محدود شده بود. البته العان هم عکسش داره شکل میگیره که باز هم فاجعه بار میشه. اون زمان هر چی دخترا کمرو و مثلا خجالتی تر بودن مثلا با حیا تر محسوب میشدن. تصور کنید دخترای فامیل ما با من که پسر بودم سلام و احوال پرسی هم نمیکردن. نکه من مشکلی داشتما ، نه. اینجوری داشت جا میافتاد که پسر آتیشه و دختر پنبه.
    اون روزا اگر پامیداد و با یه دختر هم کلام میشدم من هم مثل شما کج و کوله میشدم.دستم میلرزید. صدام عوض میشد. کلافه میشدم. بیا و ببین.
    اما بعد از مدتی در یک جمع عضو شدم که کار فرهنگی انجام میداد. برای این کار مجبور بودیم جلساتی رو در کتابخانه یا کلاس مدارس به صورت گروهی به تبادل نظر بگذرونیم. اونجا من یاد گرفتم که در درجه اول ما باید با افکار هم آشنا بشیم. به هم دیگه مثل یک جاذبه جنسی نگاه نکنیم. برای شخصیت طرف مقابل احترام قائل بشیم و فکر اشتباهی نکنیم. اون حالت اولیه من با تمرکز ذهن و آشنایی های مکرر رفع شد. شما هم سعی کن تنها ذهنت رو بر روی هدفت در اون جلسه متمرکز کنی.

  10. 7 کاربر از پست مفید majid_k تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 26 شهریور 92), ehsan_hamdardi (پنجشنبه 04 مهر 92), maryam240 (یکشنبه 18 مرداد 94), roze sepid (سه شنبه 26 شهریور 92), shapoor (چهارشنبه 27 شهریور 92), toojih (دوشنبه 25 شهریور 92), مهرااد (دوشنبه 25 شهریور 92)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام عزیزم.


    من تمام حرفای اقا مجید رو قبول دارم. واقعا خ زیبا گفتن.

    من راهکارهای زیر توصیه م بکنم.

    1) فکر کنین همگیشون متاهلن. با یه اقای متاهل چطور برخورد می کنین؟ با متانت و احترام بدون معذب بودن ( البته بگذریم که برخی متاهل ها رو حتی نمیشه جواب سوال داد)

    2) فکر کنین برادر خودتونن ( منظورم از این بعد هستش که نظری سو وجود نداره اما در عین حال مثل برادر راحت نیستین)

    3) کوچکتر از اون ببین که بخان در شما التهاب ایجاد کنن!( این مثل حالتی می مونه که می گن برای جلوگیری از اضطراب سخنرانی فک کنین حضار گوسفند هستن)

    4) هیچوقت به خاطر جنس مخالف بودن از ارتباط و مخصوصا کاری که فقط توسط اونها انجام می گیره خودداری نکنین!

    5) فرار نکنین اما حدودا رو حفظ کنین





    ==================
    شاید انتقاد زیادی به حرفام گرفته بشه اما من منظورم از تصور برادر ،راحتی نیست و همین طور در مورد افراد متاهل. امیدوارم متوجه منظورم بشین

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  12. 2 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    mercedes62 (جمعه 29 شهریور 92), roze sepid (سه شنبه 26 شهریور 92)

  13. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام
    نقل قول نوشته اصلی توسط majid_k نمایش پست ها
    سالهای اولیه انقلاب زمانی که مردم هم دیگه رو برادر و خواهر خطاب میکردن. روابط دختر و پسر به طرز فاجعه باری محدود شده بود. البته العان هم عکسش داره شکل میگیره که باز هم فاجعه بار میشه. اون زمان هر چی دخترا کمرو و مثلا خجالتی تر بودن مثلا با حیا تر محسوب میشدن. تصور کنید دخترای فامیل ما با من که پسر بودم سلام و احوال پرسی هم نمیکردن. نکه من مشکلی داشتما ، نه. اینجوری داشت جا میافتاد که پسر آتیشه و دختر پنبه.
    اون روزا اگر پامیداد و با یه دختر هم کلام میشدم من هم مثل شما کج و کوله میشدم.دستم میلرزید. صدام عوض میشد. کلافه میشدم. بیا و ببین. كج و كوله كه نميشم.اما كلافه ميشم.
    اما بعد از مدتی در یک جمع عضو شدم که کار فرهنگی انجام میداد. برای این کار مجبور بودیم جلساتی رو در کتابخانه یا کلاس مدارس به صورت گروهی به تبادل نظر بگذرونیم. اونجا من یاد گرفتم که در درجه اول ما باید با افکار هم آشنا بشیم. به هم دیگه مثل یک جاذبه جنسی نگاه نکنیم. برای شخصیت طرف مقابل احترام قائل بشیم و فکر اشتباهی نکنیم. اون حالت اولیه من با تمرکز ذهن و آشنایی های مکرر رفع شد. شما هم سعی کن تنها ذهنت رو بر روی هدفت در اون جلسه متمرکز کنی.
    ممنون به خاطر نظرات مفيدتون

    فقط يه چيزي رو در نظر بگيريد واون اينه كه من يك دختر چادري هستم وبايد خيلي بيشتر از بقيه مراقب رفتارم باشم دوست دارم نمونه باشم وهمه ديدشون به يك دختر چادري مثبت بشه.(يعني هم وقارمو حفظ كنم وهم فعاليت اجتماعي داشته باشم.)

    من حرفتونو قبول دارم كه هر چقدر تو اجتماع باشم راحتتر ميشم اما من ميخوام بدونم يك دختر با حجاب ومتين موقع ديدار بايك پسر (كه شايداون پسر نيت خير داشته باشه ياشر) چطور بايد رفتار كنه كه اذيت نشه؟يعني از سلام تا خداحافظي بايد چطور رفتار كنم؟



  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط يوسف گمگشته نمایش پست ها
    سلام

    فقط يه چيزي رو در نظر بگيريد واون اينه كه من يك دختر چادري هستم وبايد خيلي بيشتر از بقيه مراقب رفتارم باشم دوست دارم نمونه باشم وهمه ديدشون به يك دختر چادري مثبت بشه.(يعني هم وقارمو حفظ كنم وهم فعاليت اجتماعي داشته باشم.)
    سلام یوسف جان.اگه اجازه بدی یه نکته ای که به ذهنم خطور می کنه رو بهت بگم. این نوع تفکرات همون کمالگرایی و انتظار کامل بودن از خوده که یکی از اثراتش ایجاد استرسه و اثر دیگش ناراضی بودن از نتبجه. شما به حکم انسان بودن و داشتن اختیار و تجربه کافی و... اشتباه میکنی . چه بسا خ موفقیتها از پس این اشتباهات در بیاد!

    "نمونه" بودن : این یه هدف نیست. این یه نتیجه است. یعنی ادمها یی که هدف دارن و اراده و پشتکار زیاد ، موفق هستند و نمونه نه اینکه خاستن نمونه باشه! اونها خاستند فقط انچه شایستگی ان را دارن باشن.

    در ضمن ارتیاط خوب و سالم یه فاکتور مهمه اما فاکتورهای خیلی زیادی هستن که چه بسا از ظاهرادمها خ مهمتره!

    اینکه ادم ، بروز باشه از منظر اطلاعات مهارت .....عمیق باشه.... قدرت استدلال داشته باشه.....مفید باشه..........

    چه بسا خانم یا اقایی خ با حیا باشه اما خیلی چیزای دیگه مثل اخلاق و.. رو نداشته باشه. هر چیز جای خودش( البته من منکر اهمیت حیا نیستم اما اون رو مختص چادر و ...نمی دونم

    در کل به نظر من شما هدف رو عوض کن: به جای اینکه انقدر انرژی بزاری که از دید دیگران نمونه به نظر بیای بیا کاری کن که از دید خودت خوب باشی.


    در کل سعی کن خودت باشی!

    نیایش به قصد این نیست که خدا را به برآوردن آرزوهایمان وادارد، بلکه برای آن است که اشتیاق به خدا را در ما برافروزد و ما را به سوی خدا فرا ببرد. دیونوسیوس مجعول می گوید:
    "کسی که در قایقی نشسته و طنابی را که از صخره ای به طرفش پرت شده می گیرد و می کشد، صخره را به طرف خود نمی کشد، بلکه خودش و قایق را به صخره نزدیک تر می کند".
    فریدریش هایلر، نیایش، ص 331


  15. 8 کاربر از پست مفید مهرااد تشکرکرده اند .

    ammin (سه شنبه 26 شهریور 92), ehsan_hamdardi (پنجشنبه 04 مهر 92), majid_k (سه شنبه 26 شهریور 92), roze sepid (سه شنبه 26 شهریور 92), shapoor (چهارشنبه 27 شهریور 92), فرهنگ 27 (سه شنبه 26 شهریور 92), مصباح الهدی (سه شنبه 26 شهریور 92), violet (چهارشنبه 27 شهریور 92)

  16. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    سلام عزیزم.
    سلام مهرااد عزيز


    من تمام حرفای اقا مجید رو قبول دارم. واقعا خ زیبا گفتن.

    من راهکارهای زیر توصیه م بکنم.

    1) فکر کنین همگیشون متاهلن. با یه اقای متاهل چطور برخورد می کنین؟ با متانت و احترام بدون معذب بودن ( البته بگذریم که برخی متاهل ها رو حتی نمیشه جواب سوال داد)
    اما من با بيشتر مردها هم همينطورم.اتفاقا به قول شما از بعضي مردها بايد بيشتر دور شد.
    تو كوه يه آقايي همسن پدرم بود اما فقط با دختراي مجرد حرف ميزد.اونم نه حرف عادي.دوست داشت بيوگرافي همرو بدونه وبه طرز عجيبي رفتار ميكرد.
    يكبار من وخواهرم رفته بوديم كوه.مربيمون گفت اين آقا مسيرش طرف خونه شماست باهاش بريد.من گفتم آژانس ميگيريم اما مربيم گفت آدم بدي نيست.

    گفت من جاي پدرتونم اما حرف زيادي ميزد.بعد هم صداي ضبط ماشينشو زياد كرد وگفت ببخشيد واسه اينكه شادبشيد.مسير خونه رو اشتباه بهش گفتم تا خونمونو پيدانكنه.تقريبا يه ربع تاخونمون راه بود اما ميخواست تمام زندگيمونو بدونه.آخرشم گفت احسنت به پدرو مادري كه شماها رو اينطور تربيت كردن.شما چادري وخواهرتون اينطور.چقدر جالب.احساس نا امني شديدي داشتم.قلبم اومده بود تو گلوم.

    2) فکر کنین برادر خودتونن ( منظورم از این بعد هستش که نظری سو وجود نداره اما در عین حال مثل برادر راحت نیستین)برادر من اونقدر بااحترام وبا ملاحظه رفتار ميكنه كه همه احساس ميكنن برادرشونه.من نديدم كسي باهاش ناراحت باشه.

    3) کوچکتر از اون ببین که بخان در شما التهاب ایجاد کنن!( این مثل حالتی می مونه که می گن برای جلوگیری از اضطراب سخنرانی فک کنین حضار گوسفند هستن)دور ازجون مخاطب.

    4) هیچوقت به خاطر جنس مخالف بودن از ارتباط و مخصوصا کاری که فقط توسط اونها انجام می گیره خودداری نکنین!
    مساله همينجاست كه خودم ميتونم بخونم اما كسي كه اين درسو گذرونده بهتر ميتونه توضيح بده.

    5) فرار نکنین اما حدودا رو حفظ کنین
    همين كه ميدونم حدود چيه اما هل ميشم.





    ==================
    شاید انتقاد زیادی به حرفام گرفته بشه اما من منظورم از تصور برادر ،راحتی نیست و همین طور در مورد افراد متاهل. امیدوارم متوجه منظورم بشین
    نه شما منظورتونو خوب گفتيد.




    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط مهرااد نمایش پست ها
    سلام یوسف جان.
    سلام مهرااد عزيز
    اگه اجازه بدی یه نکته ای که به ذهنم خطور می کنه رو بهت بگم. این نوع تفکرات همون کمالگرایی و انتظار کامل بودن از خوده که یکی از اثراتش ایجاد استرسه و اثر دیگش ناراضی بودن از نتبجه. شما به حکم انسان بودن و داشتن اختیار و تجربه کافی و... اشتباه میکنی . چه بسا خ موفقیتها از پس این اشتباهات در بیاد!حق باشماست.

    "نمونه" بودن : این یه هدف نیست. این یه نتیجه است. یعنی ادمها یی که هدف دارن و اراده و پشتکار زیاد ، موفق هستند و نمونه نه اینکه خاستن نمونه باشه! اونها خاستند فقط انچه شایستگی ان را دارن باشن. درسته.پس هدفم چي باشه؟

    در ضمن ارتیاط خوب و سالم یه فاکتور مهمه اما فاکتورهای خیلی زیادی هستن که چه بسا از ظاهرادمها خ مهمتره!بله

    اینکه ادم ، بروز باشه از منظر اطلاعات مهارت .....عمیق باشه.... قدرت استدلال داشته باشه.....مفید باشه..........كاملا درسته

    چه بسا خانم یا اقایی خ با حیا باشه اما خیلی چیزای دیگه مثل اخلاق و.. رو نداشته باشه. هر چیز جای خودش( البته من منکر اهمیت حیا نیستم اما اون رو مختص چادر و ...نمی دونم

    من نميگم حيا مختص چادريه.اما من ميخوام اين ذهنيت از بقيه دور بشه كه ميگن دختره چادريه اما رفتارش طور ديگه است.يعني ميخوام رفتارم با حجابم همخواني داشته باشه.وگرنه دوستاي خودم هم مانتويي هستن وهم پوشيده وبا حيا.
    در کل به نظر من شما هدف رو عوض کن: به جای اینکه انقدر انرژی بزاری که از دید دیگران نمونه به نظر بیای بیا کاری کن که از دید خودت خوب باشی.
    خب دارم همين كارو ميكنم واسه همين ميپرسم.

    در کل سعی کن خودت باشی!
    من يك خود خوب ومومن دارم ويك خود بيتفاوت به حجاب وخيلي از مسائل.
    چون خود خانوادم با خود من قاطي شده اما من ميخوام به طرف خود با ايمان وخوب وبا اخلاق حركت كنم.اگر بخوام شل بگيرم تمام افكار خانوادمو بايد قبول كنم ومثل اونا باشم.واول از همه حجابم وبعدهمه چيزمو ازدست بدم چون نه اينطرفي هستم نه اونطرفي.اونا حداقل تكليفشون مشخصه وراهشون معلوم.اما من الان دارم توجاده اي حركت ميكنم كه نميخوام سمت چپ برم چون آخرشو ميدونم اما هنوز توسمت راستيها هم جايي ندارم ومثل اونا نشدم.مجبورم فقط سعي كنم ظاهر قضيه رو حفظ كنم تا به سمت چپ كشيده نشم.(ظاهرش چادر وحجاب وحياي منه)

  17. کاربر روبرو از پست مفید roze sepid تشکرکرده است .

    مهرااد (سه شنبه 26 شهریور 92)


 
صفحه 1 از 7 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دست دادن دختر به پسر عمو و پسر خاله ها
    توسط Amir ali1234 در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 فروردین 97, 12:35
  2. تیکه انداختن پسرم وسط کلاس درس...بازیگوشی بی اندازه پسرم
    توسط آرام دل در انجمن طــــرح مشکلات کودکان: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: جمعه 18 مهر 93, 00:57
  3. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  4. علاقه ی شدید پسر به پسر از نوع دیوانه وارش
    توسط hadimoradi38 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 آبان 90, 10:09

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.