سلام عزیزم.
سلام مهرااد عزيز
من تمام حرفای اقا مجید رو قبول دارم. واقعا خ زیبا گفتن.
من راهکارهای زیر توصیه م بکنم.
1) فکر کنین همگیشون متاهلن. با یه اقای متاهل چطور برخورد می کنین؟ با متانت و احترام بدون معذب بودن ( البته بگذریم که برخی متاهل ها رو حتی نمیشه جواب سوال داد)
اما من با بيشتر مردها هم همينطورم.اتفاقا به قول شما از بعضي مردها بايد بيشتر دور شد.
تو كوه يه آقايي همسن پدرم بود اما فقط با دختراي مجرد حرف ميزد.اونم نه حرف عادي.دوست داشت بيوگرافي همرو بدونه وبه طرز عجيبي رفتار ميكرد.
يكبار من وخواهرم رفته بوديم كوه.مربيمون گفت اين آقا مسيرش طرف خونه شماست باهاش بريد.من گفتم آژانس ميگيريم اما مربيم گفت آدم بدي نيست.
گفت من جاي پدرتونم اما حرف زيادي ميزد.بعد هم صداي ضبط ماشينشو زياد كرد وگفت ببخشيد واسه اينكه شادبشيد.مسير خونه رو اشتباه بهش گفتم تا خونمونو پيدانكنه.تقريبا يه ربع تاخونمون راه بود اما ميخواست تمام زندگيمونو بدونه.آخرشم گفت احسنت به پدرو مادري كه شماها رو اينطور تربيت كردن.شما چادري وخواهرتون اينطور.چقدر جالب.احساس نا امني شديدي داشتم.قلبم اومده بود تو گلوم.
2) فکر کنین برادر خودتونن ( منظورم از این بعد هستش که نظری سو وجود نداره اما در عین حال مثل برادر راحت نیستین)
برادر من اونقدر بااحترام وبا ملاحظه رفتار ميكنه كه همه احساس ميكنن برادرشونه.من نديدم كسي باهاش ناراحت باشه.
3) کوچکتر از اون ببین که بخان در شما التهاب ایجاد کنن!( این مثل حالتی می مونه که می گن برای جلوگیری از اضطراب سخنرانی فک کنین حضار گوسفند هستن
)
دور ازجون مخاطب.
4) هیچوقت به خاطر جنس مخالف بودن از ارتباط و مخصوصا کاری که فقط توسط اونها انجام می گیره خودداری نکنین!
مساله همينجاست كه خودم ميتونم بخونم اما كسي كه اين درسو گذرونده بهتر ميتونه توضيح بده.
5) فرار نکنین اما حدودا رو حفظ کنین
همين كه ميدونم حدود چيه اما هل ميشم.
==================
شاید انتقاد زیادی به حرفام گرفته بشه اما من منظورم از تصور برادر ،راحتی نیست و همین طور در مورد افراد متاهل. امیدوارم متوجه منظورم بشین
علاقه مندی ها (Bookmarks)