سلام
شانس من خواستم اونطرف سوال بپرسم کمرنگ شدم.
کسی میدونه راه برخورد با ترسهامون چیه؟
و کسی میدونه دلیل افراط تو بعضی کارا مثلا خرید یه سری لوازم چیه؟
مرسی
موفق باشید
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
سلام
شانس من خواستم اونطرف سوال بپرسم کمرنگ شدم.
کسی میدونه راه برخورد با ترسهامون چیه؟
و کسی میدونه دلیل افراط تو بعضی کارا مثلا خرید یه سری لوازم چیه؟
مرسی
موفق باشید
تشکرشده 1,881 در 749 پست
به نظر من یه امتیازی ام تعیین کنن برا اونایی که اولین نفر نظر میدن
به هر حال ! اااووول
سلام بهار جان
من دقیقا متوجه سوالات نشدم. منظورت از ترسها چیه ؟ فوبیاها ؟ مثلا ارتفاع و تاریکی و ... یا استرس ها ؟ دلشوره های همیشگی که موجب ترس میشن ؟
در مورد خرید لوازم می تونی مثال بزنی ؟
خودم یه مثالی یادم اومد. البته فکر می کنم بی ربط باشه .
اون روز داشتم فکر می کردم که چرا این بچه های دبستانی این همه به چسب علاقه دارن؟ اون ها هم تو خرید چسب افراط می کنن. واقعا از دیدن و داشتن انواع چسب ها خوشحال میشن. یادمه خودم و خواهرام و دوستام هم این طوری بودیم. حالا چرا ؟ نمی دونم.
ammin (شنبه 23 شهریور 92), بهار.زندگی (دوشنبه 18 شهریور 92)
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
از خیلییی چیزا میترسم.گریهههه
از شکست خوردن میترسم.از خیلی موفق شدن هم میترسم.از پول نداشتن میترسم.از پول داشتن هم میترسم.از برطرف شدن مشکلات بزرگم میترسم.از مراجعه به دکتر برای برطرف شدن ریشه بیماری که فکر میکنم مبتلا شدم میترسم.
افراط مثلا من عین چی لوازم آرایشی میخرم تا پولم تموم شه.از خیلیاشونم استفاده نمیکنم
تشکرشده 294 در 130 پست
بهار جان اکثر تاپیکاتون رو خوندم متاسفانه راه حلّی به ذهنم نمیرسه فقط یه جمله میخوام بگم اونم اینکه بگم چقدر ما شبیه همیم !
- - - Updated - - -
بهار جان اکثر تاپیکاتون رو خوندم متاسفانه راه حلّی به ذهنم نمیرسه فقط یه جمله میخوام بگم اونم اینکه بگم چقدر ما شبیه همیم !
بهار.زندگی (شنبه 23 شهریور 92)
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
پر از ترس.پر از استرس.گریههههه
تشکرشده 3,095 در 1,314 پست
گاهی فکر میکنم وقتی آدم بفهمه زندگی خیلی مسخره است دیگه نمیترسه!!!
شاید تو خیلی به آینده فکر میکنی. شاید مشکلت بیشتر تردیده در اینکه دقیقا چی میخوای. چیزی رو هم میخوای هم نمیخوای. و این میترسونتت.
به چیزایی که مطمئنی میخوایشون بیشتر اهمیت بده.
اما در مورد افراط در خریدن چیزی.
به نظر من خانمها براشون خرید کردن خیلی مهمه. چون بهشون حس زنده بودن میده. هر خانمی به خرید یه چیزی خیلی علاقه داره. یکی وسایل آشپزخونه، یکی وسایل تزیینی، یکی عطر و ادکلن، یکی عروسک، یکی کتاب، یکی زینت آلات، ....
همشون هم معمولا از خیلیهاش استفاده نمیکنن. اما مهم مورد استفاده بودن اون چیز برای خانم نیست. مهم اینه که اون با خرید اون چیز احساس خوبی پیدا میکنه.
شاید تو هم با خرید لوازم آرایشی حس خوبی پیدا میکنی.
به نظر من به این مساله گیر نده. باهاش راحت تر برخورد کن.
بهار.زندگی (شنبه 23 شهریور 92)
تشکرشده 500 در 154 پست
با سلام و احترام
با توجه به تحقیقاتی که من در زمینه کمال گرایی خودم کردم به این نتیجه رسیدم که اضطراب یکی از ویژگی های این ناهنجاریه (نمی دونم بگم سندرم یا هرچی!)
اگه سریال 24 رو دیده باشی تو فصل اول نقش اول فیلم (جک بَور) وقتی یکی رو گروگان میگیره همکارش بهش میگه اون وسواس داره و آدمای وسواسی ترس از شکنجه بیشتر از خود شکنجه روشون اثر میزاره
من خودم از پله برقی می ترسیدم(تو 18 سالگی) از آسانسورم می ترسیدم ولی وقتی واردش شدم دیدم ترسم الکیه، من از مبارزات بکس می ترسیدم ولی وقتی رفتم بکس همون ماه اول بهم لقب فایتر رو دادند! من به این دلیل رشته مورد علاقم قبول نشدم چون فک می کردم (15 سالگی) سرطان دارم و می ترسیدم برم دکتر! به همین خاطر تو درس گند زدم!
خانم بهار من یه درس بزرگ گرفتم از تمام شکست هایی که به خاطرترس سرم اومد و اون اینکه اگه از چیزی بترسم واردش میشم چون ایمان دارم هیچ اتفاقی نمیافته! حتی خود علی بن ابی طالب می گه که اگر از چیزی می ترسی خود را در آن بیفکن (غرقه سازی) یه جمله مشابه هم رالف امرسون نویسنده آمریکایی داره
می تونی تدریجی هم واردش بشی ولی باور کن (منم مثل شما کمالگرام) بعد از اینکه وارد چیزی شدی که ازش می ترسی می فهمی که ترست الکی بوده!
فراموش نکن که در بلا بودن به ز بیم بلاست (مولوی)، ناپلئون هیل هم میگه که ترس صرفا یه حالت ذهنیه و بس!
و در آخر مادر تمام فضیلت ها شجاعته!(چرچیل) پس نترس و اولین قدم رو بردار
موفق باشی
- - - Updated - - -
ویرایش توسط باران13 : شنبه 23 شهریور 92 در ساعت 22:53
ammin (شنبه 23 شهریور 92), مهرااد (شنبه 23 شهریور 92), بهار.زندگی (شنبه 23 شهریور 92)
تشکرشده 9,663 در 1,930 پست
بخدا اصلا نمیدونم مشکلم چیه.حالم خیلییییی بده.استرس دارم.حالم خوش نیس.
همه چیو زیر و رو کردم.بخاطر بچگیمه؟بخاطر استرسیه که میکشم؟بدنم ضعیف شده؟تغییر آب و هوا و نزدیک شدن پاییز؟از نظر هورمونی بهم ریختم؟ارتباطم با خدا خوب نیس؟خاطرات گذشته؟ذهن سطحی؟ترس؟کمالگرایی؟
دلم میخواد حالم خوب شه
- - - Updated - - -
خسته شدم خووووو
Mehr92 (شنبه 23 شهریور 92), مسافر زمان (یکشنبه 24 شهریور 92), دختر مهربون (شنبه 23 شهریور 92)
تشکرشده 7,555 در 2,378 پست
بهار جان اگه می تونی دقیقا چند مثال از ترس های این دو سه روزتو بگو.
در مورد خرید کردنت یه نظر دارم که واسه خودم درسته. می نویسم شاید واسه تو هم درست باشه. ببین ادم وقتی از چیزی ناراحته و یا اضطراب داره می خواد به نحوی این حالتو از خودش دور کنه یه جورایی این حس نامطلوبو می خواهد از خودش دور کنه و هر کسی ممکنه یه راهی رو پیدا کنه و ناخوداگاه اینکارو انجام بده. مثلا یکی می بینی اعصابش خورده زیاد می خوره یکی ممکنه ورزششو زیادتر کنه یکی هم ممکنه زود بره خرید کنه. به نظر من اگه بعدش خوشحال میشی هیچ عیبی نداره. چون به خوشحالیت می ارزه. می تونی سعی کنی یه چیز دیگه رو بخری اگه دوست داریش البته چون ظاهرا لوازم ارایش زیاد خریدی. البته اگه دلیل خریدنت این باشه. واسه من هست.
در مورد ترس. ترس که نه. اضطراب. ترس به چیزایی می گن که واقعیه و باید باشه. اضطراب به چیزی می گن که ادم درست نمی دونه از چیه که داره می ترسه و یا اینکه دلیلی واسه ترسیدن نمی بینه.
این حس از اضطراب یا ترس معمولا به خاطر اینده است. گذشته به ادم افسوس می ده اینده ترس. سعی کن در زمان حال تمرکز کنی.
هر کاری که لازمه بکنی بکن. تمرکزتو روی کارت بذار. به نتیجه اش هم اصلا فکر نکن. صبر کن. بعضی وقتا بعضی کارا زمان می بره تا ادم نتیجه اشو ببینه.
دو تا موضوع یادت باشه. اینکه پیوسته با پشتکار و امیدواری کار و هدفتو دنبال کن.
وقتی خیلی اوضاعت بده از نظر اضطراب اگه مشکلی نداری واسه زانو و کمر و این چیزا با کفش ورزشی مناسب می تونی بری بیرون نرم نرم بدوی. اگه مشکل داری که یه ورزش سبک مثل یوگا رو برو کم کم اثر می ذاره.
وقتی خیلی اضطراب داری حتما نفس عمیق بکش. بعدش سه چهار ثانیه صبر کن بعدم بازدم. سعی کن دم و بازدمو اروم و ملایم بکنی.
حموم طولانی هم می تونه کمک کنه.
اضطراب معمولی رو با ورزش حموم طولانی تنفس عمیق تمرکز روی تنفست و گریه و یه سری چیزای دیگه که الان نمی دونم میشه کنترل کرد.
بهترین کار اینه که بنویسی یه تعداد از دلایل و فکرایی که می کنی توی استرساتو. با هم بررسیشون می کنیم.
مهرااد (شنبه 23 شهریور 92), بهار.زندگی (یکشنبه 24 شهریور 92)
تشکرشده 7,657 در 1,487 پست
سلام بهار عزیز.
کاش میدونستی و میشد برامون توضیح بدی که ما هم بدونیم چت شده.
دوس داشتم کاری از دستم بر بیاد!
با همین چیزایی که گفتی، من یه تجربه ای دارم. اینکه بعضی وقتا کمال گرایی اینجوری میفته به جون آدم که همیشه باید حالش خوب باشه.
در صورتیکه اصلا اینطوری نیست. این بدیهیه که بعضی وقتا ناراحت باشیم. حتی بدون دلیل.
و اگه زیادی نگران اون ناراحتی بشیم و هی بگیم" وای چرا من خوب نیستم"، اون ناراحتی رو تشدید میکنیم.
چیز بیشتری به ذهنم نمیرسه برات بنویسم
دعات میکنم
از زندگی چه می خواهی که در خدایی ِخدا، آنرا نمیابی؟
roze sepid (یکشنبه 24 شهریور 92), مسافر زمان (یکشنبه 24 شهریور 92), بهار.زندگی (یکشنبه 24 شهریور 92)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)