به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 01:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    میخوام داداشم و زن داداشم راحت باشن از دستم..چی کار کنم که ازشون فاصله بگیرم و مستقل باشم؟

    سلام...من یه داداش دارم که خیلی خیلی دوسش داشتم و دارم و تمام مشکلاتم رو بهش همیشه میگفتم..تقریبا 2 ساله ازدواج کرده

    تو این دنیا فقط با داداشم این قدر راحت بودم و همه ی مسایلم رو میگفتم

    از وقتی ازدواج کرده ایشون با خانمش همیشه با همن..همیشه ی همیشه...من اصلا فرصت نمیکنم حرفای دلمو به داداشم بزنم...حرفایی که همیشه بهش میگفتم...قبل ازدواجش ساعتها با هم حرف میزدیم ولی الان هیچ چی...(من حق میدم اولویت اول همیشه باید با خانومش باشه ولی اخه من حتی تلفنی هم راحت نیستم)

    خیلی احساس تنهایی و افسردگی میکنم...بارها تلاش کردم که مستقل باشم.اما واقعا بهش نیاز دارم

    خانمش هم اصلا بهم رو نمیده....نمیتونم باهاش ارتباط صمیمی داشته باشم و حرفامو جلو اون بگم

    حالا میشه راهنماییم کنین چه طور فاصله بگیرم از داداشم و خودم با خودم همه ی مسایلم رو حل کنم؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز به همدردی خوش آمدید

    میشه یه مثال بزنید چه مسائلی رو با ایشون درمیان می گذاشتید؟ هدف خوبی رو پیش گرفتید امیدوارم نتیجه بگیرید.
    پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
    من چرا ملک جهان را به جوی نفروشم

  3. کاربر روبرو از پست مفید shapoor تشکرکرده است .

    رهایی (شنبه 16 شهریور 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 01:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مثلا در مورد ادامه تحصیلم بهم انرژی میداد...در مورد تک تک خواستگارام باهاش حرف میزدم و نظر میخواستم...در مورد مشکلاتی که دارم...اخلاقام و رفتارام تو اجتماع...

    ولی الان هیچ کس رو ندارم این قدرراحت باهاش صحبت کنم...دوستام هستن ولی نمیتونم همه ی درد دلامو بهشون بگم..

    خواستگار زیاد دارم ولی قسمت نمیشه...خیلی دوست دارم ازدواج کنم تا مسایلم رو به شوهرم بگم و به سمت داداشم نرم...

    چون میدونم هر چی باشه بالاخره ازدواج کرده ..خودم از کسایی بودم که مصرانه دنبال ازدواجش بودم اصلا فکر نمیکردم با ازدواجش من این قدر اذیت شم و نتونم باهاش تنهایی حرف بزنم

    فکر میکردم چه قدر با زن داداشم صمیمی شم و باهاش دوست شم...ولی خانومش اصلا بهم رو نمیده(خیلی رک گفتم دیگه که خانومش چه جوریه)

    - - - Updated - - -

    میشه راهنماییم کنین؟

  5. 2 کاربر از پست مفید رهایی تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 16 شهریور 92), shapoor (یکشنبه 17 شهریور 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 01:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    لطفا اگه راهی به ذهنتون میرسه بگین...شایدکمکم کنه

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 اسفند 92 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    محل سکونت
    زیرطاق کبود
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    1,316
    سطح
    20
    Points: 1,316, Level: 20
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    104

    تشکرشده 162 در 83 پست

    Rep Power
    33
    Array
    بیاتوی همین سایت ببین چندتا داداش پیدامیکنی که هیچ کدومشون زن ندارن وهمشون هم به حرفات گوش میدن(منظورم جایگزین برای داداشته) چون اینجابرای دردودل زن ومردفرقی نداره من ازروزی که آمدم توی سایت دیگه هم پول تلفنم خیلی کمترمیادهم خیلی راحت ترهستم

  8. 3 کاربر از پست مفید نگاه تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 16 شهریور 92), shapoor (یکشنبه 17 شهریور 92), رهایی (شنبه 16 شهریور 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 شهریور 92 [ 01:08]
    تاریخ عضویت
    1392-6-16
    نوشته ها
    8
    امتیاز
    38
    سطح
    1
    Points: 38, Level: 1
    Level completed: 76%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 4 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اون که اره..خیلی دوست دارم با دوستان اشنا شم...ولی میدونی خب بعضی چیزا رو نمیشه تو سایت گفت..به هر حال فضای مجازیه و ممکنه کسی بشناسه ادمو

    من میخوام که یادم بره گذشته رو...که چه قدر خوب بود و من نمیفهمیدم چه نعمتی دارم تا وقتی از دستش دادم:(

  10. 2 کاربر از پست مفید رهایی تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 16 شهریور 92), shapoor (یکشنبه 17 شهریور 92)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 29 اردیبهشت 93 [ 09:17]
    تاریخ عضویت
    1392-5-20
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    80
    سطح
    1
    Points: 80, Level: 1
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    55

    تشکرشده 8 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم رهایی
    درکتون می کنم
    من هم دقیقاً مثل شما بودم رابطه خیلی خوبی با برادرم داشتم و خیلی بهش وابسته بودم ، دوری اون را بیش تر از دوروز نمی تونستم تحمل کنم
    بعد از ازدواجش خیلی اذیت می شدم چون می تونم میگم تنها دوست صمیمی را از دست داده بودم
    اوایل خیلی برام سخت بود اما بعد از مدتی عادت کردم و این اتفاق جنبه های مثبت زیادی برام داشت:

    رابطه ام با مادرم بهتر شد قبلاً تموم درد و دلهام با برادرم بود چون اختلاف سنیم با مادرم زیاد بود ،

    رابطه ام با خدا خیلی بیشتر و بهتر شد کم کم سمت کتابهای مذهبی و ... رفتم از لحاظ حجاب تغییر کردم

    الان که ازدواج کردم چون شرایط خودم را دیدم خیلی بهتر موقعیت خواهر شوهرم را درک می کنم و باهاش ارتباط برقرار می کنم بعضی مواقع به شوهرمم هم یادآوری می کنم که شوهرم حتی به شوخی هم خواهرش را ناراحت نکنه.

    سعی کنید جلوی زن برادرتون به برادرتون محبت نکنید چون یه حس حسادت پیدا میکنه و سعی می کنه از شما دوری کنه ، ازش تعریف کنید ، کم کم باید خودتون را بهش نزدیک کنید و نشون بدید که دوستش دارید .

    انشالله به وقتش یه همسر مناسب و خوب نصیبتون میشه.
    ویرایش توسط *پرستو* : شنبه 16 شهریور 92 در ساعت 23:47

  12. 5 کاربر از پست مفید *پرستو* تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 16 شهریور 92), del (سه شنبه 16 مهر 92), shapoor (یکشنبه 17 شهریور 92), نگاه (شنبه 16 شهریور 92), رهایی (شنبه 16 شهریور 92)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 اسفند 92 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    محل سکونت
    زیرطاق کبود
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    1,316
    سطح
    20
    Points: 1,316, Level: 20
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    104

    تشکرشده 162 در 83 پست

    Rep Power
    33
    Array
    مطمئن باش این سایت (فضای مجازی )خیلی امنیتش بیشتره
    راستی یه مثال قدیمی که میگه دامادازپسربه مادرزن محرم تر روشنیده
    میدونی چراین حرف رومیزنن چون قدیمی ها میگن اگه پسرعیب مادرش روبدونه به زنش که غریبه است میگه اما اگه دامادببینه میره به زنش که دخترهمون مادرمیگه
    خلاصه بیخیال داداشت شو

  14. کاربر روبرو از پست مفید نگاه تشکرکرده است .

    رهایی (شنبه 16 شهریور 92)

  15. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    کار خوبی می کنی که زیاد به برادرت نزدیک نمی شی و حس حسادت همسرش را تحریک نمی کنی.
    مخصوصا که اوایل زندگیشون هست و خانمها بخاطر علاقه زیاد به همسرشون گاهی در این موارد واکنش بدی نشون می دن.

    اما می تونی یه کم این رابطه را به سمتی که برات لازمه و درسته هدایت کنی.
    مثلا به برادرت زنگ بزنی و بگی که یه خواستگار دارم که دوست دارم در موردش باهات صحبت کنم.
    کی وقت می کنی بیایی خونمون؟
    وقتی اومدن به خانمش از قبل بگه یا شما می تونی خودت بگی که می خوای در این مورد با برادرت صحبت کنی و برات راحت تر هست خصوصی باشه.
    با برادرت برو توی اتاقت و در این مورد ازش مشورت بگیر.

    در مورد مسائل جزئی تر می تونی هر وقت زمانش را مناسب تشخیص دادی این کار را بکنی.
    مثلا وقتی می آن خونه شما که تمام مدت خانمش بهش نچسبیده.
    یه زمانی ممکنه بره مثلا به مامانت در آشپزی کمک کنه
    بره با تلفن صحبت کنه با کسی بشینه به حرف زدن
    می تونی اون موقع به برادرت بگی می شه من یه کم سوال درسی دارم یا مشاوره می خوام بیایی با هم صحبت کنیم
    تا در مورد فلان موضوع ( انتخاب واحد، ادامه تحصیل و ... ) ازت کمک بگیرم.

    برادر شما همیشه برادرتون هست. چه ایشون ازدواح کنه و چه شما.
    هیچ کس جای شما را برای ایشون یا برعکس نخواهد گرفت.
    می تونی به موقع و درست از محبتش و راهنماییش برخوردار بشی.

    چند سالتونه؟

  16. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    *پرستو* (شنبه 16 شهریور 92), asemani (شنبه 16 شهریور 92), del (سه شنبه 16 مهر 92), shapoor (یکشنبه 17 شهریور 92), رهایی (شنبه 16 شهریور 92)

  17. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 22 اسفند 92 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1392-3-03
    محل سکونت
    زیرطاق کبود
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    1,316
    سطح
    20
    Points: 1,316, Level: 20
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    104

    تشکرشده 162 در 83 پست

    Rep Power
    33
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط *پرستو* نمایش پست ها
    سلام خانم رهایی
    درکتون می کنم
    من هم دقیقاً مثل شما بودم رابطه خیلی خوبی با برادرم داشتم و خیلی بهش وابسته بودم ، دوری اون را بیش تر از دوروز نمی تونستم تحمل کنم
    بعد از ازدواجش خیلی اذیت می شدم چون می تونم میگم تنها دوست صمیمی را از دست داده بودم
    اوایل خیلی برام سخت بود اما بعد از مدتی عادت کردم و این اتفاق جنبه های مثبت زیادی برام داشت:

    رابطه ام با مادرم بهتر شد قبلاً تموم درد و دلهام با برادرم بود چون اختلاف سنیم با مادرم زیاد بود ،

    رابطه ام با خدا خیلی بیشتر و بهتر شد کم کم سمت کتابهای مذهبی و ... رفتم از لحاظ حجاب تغییر کردم

    الان که ازدواج کردم چون شرایط خودم را دیدم خیلی بهتر موقعیت خواهر شوهرم را درک می کنم و باهاش ارتباط برقرار می کنم بعضی مواقع به شوهرمم هم یادآوری می کنم که شوهرم حتی به شوخی هم خواهرش را ناراحت نکنه.

    سعی کنید جلوی زن برادرتون به برادرتون محبت نکنید چون یه حس حسادت پیدا میکنه و سعی می کنه از شما دوری کنه ، ازش تعریف کنید ، کم کم باید خودتون را بهش نزدیک کنید و نشون بدید که دوستش دارید .

    انشالله به وقتش یه همسر مناسب و خوب نصیبتون میشه.
    من وشماجفت هم هستیم دقیقا دریک شرایط

  18. 2 کاربر از پست مفید نگاه تشکرکرده اند .

    *پرستو* (شنبه 16 شهریور 92), رهایی (یکشنبه 17 شهریور 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آبان 94, 19:18
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  3. پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 بهمن 92, 14:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.