به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 93 [ 10:42]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تنهایی و یک مشکل عجیب و حل نشدنی

    نمی دونم جای درستی مطرح کردم یا نه.
    من چند روزی بیشتر نیست با سایت شما آشنا شده ام ام احساس می کنم خیلی تفاوت با مابقی سایتها و انجمن های مشابه را دارد. اینجا صداقت بیشتر نمایان است. یا اینطور به نظر می رسد.
    من مشکلی دارم که از شما درخواست کمک دارم اگر می توانید در این زمینه کمکم کنید.
    من پسری هستم تنها خیلی تنها. اکثر اوقات در تنهایی و بغضم. سکوت و تفکر و افسردگی. تمام زندگی اینطور بوده ام. شاید به جهت سختی های زندگی ام بوده. همیشه احساس می کنم نیاز به کسی برای همدردی دارم اما نمی تونم دردهای زندگی مو به کسی بگم فقط بغض می کنم گریه هم نمی تونم بکنم اگه می تونستم شاید اینقدر تو خودم نمی ریختم.
    تا حالا جلوی خودم رو گرفته ام که سراغ رابطه با جنس مخالف نرم اگر چه سخته ولی تا حالا مقاومت کرده ام. چه حضوری چه تلفنی چه حتی در سایتها و چت روم ها. چندباری خواستم با دوستام که زیاد هم هستند درددل کنم احساس بدی بهم دست داد احساس کردم یا شکایت از خداست یا حس عاطفی زیاد با همجنس خیلی جالب نیست.
    خلاصه تنهام نیاز به همدم دارم اونم نه هر همدمی. کسی که سختی زیاد کشیده باشه دارای دلی شکسته باشه ناامید تنها بی کس احساس می کنم با کمک به همچین شخصی کمی قلبم آروم می گیره.
    نیاز دارم به دل شکسته ای که آرومش کنم همین و بس. در زمان محدود و مشخص. زیبایی، ازدواج، پول و ... مد نظرم نیست اصلا به هیچ عنوان. فقط دل شکسته ای داشته باشه نیاز به کمک داشته باشه.
    آیا می تونید کمکی کنید؟
    تا به حال در مقابل تمایل دخترها مقاومت کردم حتی دختران زیادی خودشون رو به من نزدیک می کنند اما من فرار می کنم اصلا فرصت صحبت نمی دم از عواقبش می ترسم. از خدا هم شرم می کنم.
    البته این رو هم بگم من 10 ساله ازدواج کرده ام یک بچه هم دارم اما روحم هنوز نوجونه. همسرم بهترین یار و همدم زندگیمه خدا برام حفظش کنه تمام دنیا رو مدیونشم. همیشه بهم می گه برو زن دوم بگیر حتما روحیه ات بهتر می شه اون با زن دوم مشکلی نداره فقط می گه از لحاظ عاطفی و مالی برای من کم نذاری همه چی حله. اما من زیر بار ازدواج مجدد نمی رم. چون توان مالی ندارم. ازدواج دوم برای من خوب نیست من دنبال یک رابطه کوتاه مدت تلفنی هستم و بس.
    می گه حس ترحم و عاطفه ات خیلی زیاده واقعا نیاز به همسر اضافه داری هم خودت بهتر ارضا می شی هم یکی که نیاز داره رو آروم می کنی.
    اما نمی تونم. چون توی جامعه ما مقبول نیست اگر چه همسرم خیلی فداکاره. جونم فداش شه.

    نمی دونم چیکار کنم بعضی وقتا هوس می کنم برم دنبال ازدواج ولی بعدش از عواقبش و تجربه دیگران می ترسم می بینم فقط هوسه من توان ازدواج ندارم من دنبال یک رابطه کوتاه مدت برای نجات دیگری هستم و بس.
    تا حالا جایی نتونستم مطرح کنم چون احساس می کردم نمی تونند هظم کنند.
    خلاصه تنهام خیلی تنهام به نظر شما که تجربه زیادی دارید بگید من چیکار کنم؟
    فقط خواهش می کنم زود جواب بدید. من به مدیریت سایت ایمیل زدم هیچ جوابی نیومد.

  2. 2 کاربر از پست مفید sabr تشکرکرده اند .

    Pooh (جمعه 15 شهریور 92), roze sepid (چهارشنبه 13 شهریور 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام
    به همدردي خوش اومديد.
    اينجا پر از احساس نياز به همدرديست.
    اگر ميتونيد كسي رو آروم كنيد بسم ا...
    تاپيكهارو بخونيد وتا جايي كه ميدونيد راهنمايي كنيد.

    من نميدونم خانم شما به چه علت راضي شدن شما ازدواج كنيد اما تا حالا نديدم ونشنيدم كسي زندگي خوبي داشته باشه واينواز همسرش بخواد.

  4. 5 کاربر از پست مفید roze sepid تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 13 شهریور 92), mohammad6599 (پنجشنبه 14 شهریور 92), toojih (چهارشنبه 13 شهریور 92), فرشته مهربان (پنجشنبه 14 شهریور 92), دریا72 (چهارشنبه 13 شهریور 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 12 آبان 92 [ 22:36]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    420
    سطح
    8
    Points: 420, Level: 8
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با سلام. چرا فکر می کنین حس عاطفی با هم جنس خیلی جالب نیست؟ من دوستی دارم که چند سال هم اتاقیش بودم و تو این مدت عمیق ترین احساساتمو باهاش در میون گذاشتم. شخصیت منو به کلی تغییر داد. مسائلی رو باهاش مطرح کردم که هیچ وقت فکر نمی کردم بتونم به کسی بگم.تنها کسیه که زمانی که دارم باهاش حرف می زنم کاملا از ته قلبم حرف می زنم. واقعا گاهی روحیه دو تا دوست خیلیییی به هم نزدیکه. چرا باید چنین فرصتی رو از دست داد؟ من مجردم ولی افراد متاهل هم خیلی وقتا با وجود این که رابطه خیلی خوبی با همسرشون دارن نیاز به هم صحبتی با یه دوست دارن.

  6. کاربر روبرو از پست مفید mozhan تشکرکرده است .

    دریا72 (چهارشنبه 13 شهریور 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 13 آبان 97 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1392-2-03
    نوشته ها
    230
    امتیاز
    5,609
    سطح
    48
    Points: 5,609, Level: 48
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    291

    تشکرشده 315 در 142 پست

    Rep Power
    36
    Array
    منم چشمام گرد شد یه دفه زن و بچه پیداش شد...

    با نظر Staf موافقم ،

    شما دنبال کسی هستید که کمکش کنید؟ کسی که حمایتش کنید؟ کسی که زیر بال شما قرار بگیره؟

    بهترین کس همون خانم و بچتون هست بچه ها عاشق اینن که یه بابای خوب داشته باشن همیشه و همه جا کنارشون باشه ( مهم ترین فایده و نتیجش اینه که اونم بزرگ بشه معاف از نیاز عاطفی عاقلانه تصمیم میگیره و خلاء احساساتش تو جوونی هجوم نمیارن )

    در غیر این صورت هم این دو معصوم رو میسوزونید هم یه بدبخت دیگه... میگید نه آینده طعمشو میچشید امتحانش مجانیه...

  8. 4 کاربر از پست مفید Elena1994 تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 13 شهریور 92), Estaf (چهارشنبه 13 شهریور 92), roze sepid (چهارشنبه 13 شهریور 92), دریا72 (چهارشنبه 13 شهریور 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    شما مطمئنا یه نویسنده و سناریست معروف میشید اگه بخواین!!!!
    این به اوج رسانی در داستان و فلش بک و از انتها به ابتدا گفتن تون عالی بود.چند وقتی بود داستانی با این شروع غیرقابل پیش بینی نخونده بودم(لطفا اشتباه برداشت نکنید که تصور کنید موضوع شما را داستان فرض کردم .نه،منظور من به نوع نگارشتون بود).از همین الان شروع کنید به نوشتن ،شما با نوشته هاتون میتونید به خیلی از ادمای تنها کمک کنید.باور کنید جدی می گم.

  10. 2 کاربر از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 13 شهریور 92), masom (شنبه 16 شهریور 92)

  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    چجوری میتونید با زنتون درباره زن دوم حرف بزنید
    اصلا زنتون هم بگه شما باید برید دنبال زن دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چطور میگید تنها هستید وقتی زن به این خوبی دارید؟؟؟؟
    اگه خیلی به فکر کمک کردن به بقیه هستید تا خودتون رو از حسمحبت کردن ارضا کنید بهتری
    ه همه وقتتون رو صرف محبت کردن به بچتون و خانومتون کنید نه که فکر یه ارتباط تلفنی
    مثل اینکه خوشی زده زیر دلتون که هوس همچین کاری رو کردید
    چطور دلتون میاد همچین حرفی بزمید
    شما یه الگو هستید واسه بچتون
    فکر نمیکنم دوست داشته باشید وقتی بچتون هم ازدواج کرد باز بخواد با یه نفر دیگه ارتباط داشته باشه حالا یا تلفنی یا حضوری حالا اسمش هم هر چی میخواد بزاره ترحم و....نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اگه خیلی وقت اضافه آوردین بیاین توو همین سایت خیلیا هستن که به کمک احتیاج دارن

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-26
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    2,284
    سطح
    28
    Points: 2,284, Level: 28
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 91 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    می رم سر اصل مطلب اول کلامتون گفتید که شما پسر هستید در حالی که شما یک مرد هستید که زندگی زناشویی داره ولی منطقش منطق یک کودک هست .یعنی در این زمینه رشدی نکرده و اصلا هدف و معنا و مفهوم ازدواج رو نمیشناسد . واین که گفتید اظهار تنهایی میکنید با وجود همسر و فرزند ! من فکر میکنم در زندگی شما یک خلائ بزرگ وجود داره که حتی همسرت هم نمیتونه یا بلد نیست اون رو پر کنه برای همین به شما پیشنهاد ازدواج داده و البته اگر بلد بود هرگز این حرف رو نمی زد .چون ازدواج یعنی تعهد. توصیه من به شما این که داشتن دوست دختر یا زن دوم راه حل صحیح حل مشکلات نیست .به جای اون پیش مشاور برین یا با خوندن کتاب و... آگاهی وخرد و شناخت خودتون را افزایش بدین.




    ویرایش: سرپرست تالار>>> هرگونه نقدی به عملکرد مدیران باید از طریق لینک ارتباط با مامطرح فرمایید

    تخلف از قوانین علاوه بر اخطار در صورت تکرار مسدودی حساب کاربری را در پی دارد . ضمنا تاپیک مراجعین جای نقد و بحث نیست

  13. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 93 [ 10:42]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    گفتم که حدس می زدم عجیب بودنش همچین برخوردی از طرف شما داشته باشه.
    این که «یوسف گم گشته» گفته تعجب می کنه که تا حالا ندیده و نشنیده که کسی زندگی خوب داشته باشه و از شوهرش زن دوم بخواد، کاملا طبیعیه چون شما توی عالمی زندگی می کنید و ما تو عالمی دیگر.
    اونایی که فکر می کنن اینها از سر کم گذاشتن برای همسر و فرزنده و خوشی زده زیر دلمون و ... بهتره اطلاع داشته باشند ما توی این ده سال ماه عسلمون هنوز تموم نشده به لطف خدا.
    باور نمی کنید نکنید، اما بدونید با داشتن همچین همسر خوبی، پسر که معمولا به مادر وابسته است الان به من وابستگی عجیبی داره از اینکه می بینه پدری داره که اجازه هر کاری رو بهش می ده و بعد راهنمایی اش می کنه تصمیم درست رو بگیره، و در نهایت در حد عشق به اون محبت داره.
    همسرم هم همینطور، با اینکه زندگی سختی داشتیم اما صبر و همدلی باعث شده دلهامون خیلی به هم نزدیک باشه ما سه تا یک لحظه توان جدایی از همدیگه رو نداریم. گفتم که الحمدلله هنوز تو ماه عسلیم.
    من آدم کم حرفی هستم خصوصا توی این مسائل اما گفتم بذار بگم، بعضی ها فکر نکنن همه دنیا، دعوای بین زن و مرد و خیانت بین زن و مرده. اگه کمی درست فکر کنیم می بینیم خیلی خیلی از اینکه هست می شه بهتر زندگی کرد. ما افتخار می کنیم که پول نداریم اما زندگی داریم. پس همه چی داریم.
    زیاد حرف زدم ببخشید کمیش موند باشه بعدا می گم.


    بی مقدمه اومدم ولی احساس می کنم بی مقدمه نبایداز اینجا برم.
    مثل اینکه حدسمدرست بود. حتی فضای مجازی هم جای این حرفها نیست... خدایا منوببخش.
    تو خودت خوب میدونی من چقدر همسرم رو دوست دارم و هر روز و هر لحظه چقدر محبت و تلاش برای زندگی نثارشمی کنم. حاضرم همه دنیامو فداش کنم. عشق واقعی که خودت مرهم و همسفر راهت قراردادی.
    تو خودت خوب میدونی من چقدر در مقابل تنها فرزندم احساس مسئولیت می کنم. و از صمیم قلب بهش عشقدارم.
    همیشه دعای همسر وفرزند عزیزم اینه که «خدایا ما رو از هم جدا نکن ما رو سه تایی پیش خودت ببر».
    پس می شه طوری زندگی کرد که همه اش موقع محبت برداشت خیانت؛ موقع رفاه فکر پول و خونه و ماشین؛ و موقع عشق فکر عشق زمینی نبود.

    هدف من بیرون اومدناز شک و دودلی بود نه هوسبازی. اگه هوس بود که اینقدر صبر نمی کردم که از شدت فشارعاطفی افسرده بشم. 20 سال صبر برای یک عاشق چیزی جز مرگ نمی تونه معنیش کنه.
    منظور من این بودکه از شما کمک بگیرم چطور آدم می تونه بدون اینکه جار بزنه محبت زیادی خودش رو کههمسرش هم قدرت تحملش رو نداره، خرج کسی کنه که به اون نیاز داره. چه جنس مخالف چهموافق. به گونه ای که بد برداشت نشه.
    یا من بیمارم کهاینقدر به مردم محبت شدیدی دارم، یا کسانی که منظور مرا نمی فهمند.
    خدایا راضی ام وشاکر به زندگیم با تمام وجود. پس بازهم صبر می کنم ... روزی تو را خواهم دید.
    یا علی

  14. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اردیبهشت 01 [ 00:01]
    تاریخ عضویت
    1390-6-17
    نوشته ها
    1,916
    امتیاز
    39,710
    سطح
    100
    Points: 39,710, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    3,897

    تشکرشده 3,095 در 1,314 پست

    Rep Power
    315
    Array
    با سلام.
    انرژی عاطفی شما بسیار بالا یه نظر میاد. نیاز به محبت و غمخواری دارید. این رو میفهمم.
    اتفاقا من اصلا نمیخوام شما رو سرزنش کنم. شما دل خیلی رحیمی دارید.و میتونید ازش خوب استفاده کنید.

    میتونید از راههای مختلفی این نیرو رو مصرف کنید.

    مثلا میتونید برید خونه سالمندان و به پدربزرگ و مادر بزرگهایی که سالهاست بچه هاو نوه هاشون نیومدن بهشون سر بزنن
    و توی دلشون تمام غم دنیا جمع شده سر بزنید. غم بزرگیه که همه عمرت رو بذاری برای بچه هات و بعد بذارنت تو خونه سالمندان و سرت منت بزارن که داریم خرج نگهداریت رو هم میدیم.

    میتونید برید محل نگهداری کودکان بی سرپرست و به بچه هایی که حسرت نوازش یک پدر رو دارن محبت کنید. میتونید بغلشون کنید و با تمام قلبتون درد اونها رو حس کنید.

    میتونید به بیمارهایی که بیماری های خاص دارن و نیاز به کمک مالی دارن حتی در حد کم مثلا ماهی 20 هزار تومن کمک کنید.

    میتونید توی همین تالار با کسانی که دردی دارن همدردی کنید و کمکشون کنید.

    میتونید با این دل مهربون که میخواد همدردی کنه، برای همه ی اون کسانی که قدرت کمک بهشون رو ندارید، از ته دل دعا کنید.

    و......

    به اینها فکر کنید. اینها برای صرف انرژیتون کافی هستند؟

  15. 3 کاربر از پست مفید Pooh تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (جمعه 15 شهریور 92), فرشته مهربان (جمعه 15 شهریور 92), شیدا. (جمعه 15 شهریور 92)

  16. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 02 شهریور 93 [ 10:42]
    تاریخ عضویت
    1392-6-10
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    173
    سطح
    3
    Points: 173, Level: 3
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    8

    تشکرشده 12 در 9 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Pooh نمایش پست ها
    با سلام.
    انرژی عاطفی شما بسیار بالا یه نظر میاد. نیاز به محبت و غمخواری دارید. این رو میفهمم.
    اتفاقا من اصلا نمیخوام شما رو سرزنش کنم. شما دل خیلی رحیمی دارید.و میتونید ازش خوب استفاده کنید.

    میتونید از راههای مختلفی این نیرو رو مصرف کنید.

    مثلا میتونید برید خونه سالمندان و به پدربزرگ و مادر بزرگهایی که سالهاست بچه هاو نوه هاشون نیومدن بهشون سر بزنن
    و توی دلشون تمام غم دنیا جمع شده سر بزنید. غم بزرگیه که همه عمرت رو بذاری برای بچه هات و بعد بذارنت تو خونه سالمندان و سرت منت بزارن که داریم خرج نگهداریت رو هم میدیم.

    میتونید برید محل نگهداری کودکان بی سرپرست و به بچه هایی که حسرت نوازش یک پدر رو دارن محبت کنید. میتونید بغلشون کنید و با تمام قلبتون درد اونها رو حس کنید.

    میتونید به بیمارهایی که بیماری های خاص دارن و نیاز به کمک مالی دارن حتی در حد کم مثلا ماهی 20 هزار تومن کمک کنید.

    میتونید توی همین تالار با کسانی که دردی دارن همدردی کنید و کمکشون کنید.

    میتونید با این دل مهربون که میخواد همدردی کنه، برای همه ی اون کسانی که قدرت کمک بهشون رو ندارید، از ته دل دعا کنید.

    و......

    به اینها فکر کنید. اینها برای صرف انرژیتون کافی هستند؟


    بله خیلی خوب بود. چرا زودتر به ذهنم نرسیده بود. خیلی عجیبه. شاید چون اکثرا منزوی و افسرده بودم فکر این چیزا رو نکرده بودم. خیلی ممنون که راهنمایی کردید سردرگمی خاصی داشتم. خیلی خوب بود از همین الان شروع می کنم.

  17. 2 کاربر از پست مفید sabr تشکرکرده اند .

    Pooh (شنبه 16 شهریور 92), فرشته مهربان (شنبه 16 شهریور 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. برای گرفتم تصمیم نهایی برای جدایی دور شدن کوتاه مدت مفید است یا مضر؟
    توسط فرخ رو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 خرداد 93, 22:39
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.