ا
ول بهت سلام وخوش امد میگم دوست عزیزچرا اینقدر ناراحت؟ببین این بی انصافی ما ادمهاست که هر چیزی رو از چشم خدا بدونیم.میدونی الان خیلی از دخترها دچار این مشکل شدن که تا خواستگار تو یه موقعی براشون میاد به امید اینکه بعدی بهتر باشه ردش میکنن اونم بعضی مواقع سر یه عیب کوچولو که بعدها که دیگه خواستگار براشون نمیاد میبینن اون عیب واقعا ارزش رد کردن طرف رو نداشته وکم کم با بالا رفتن سن از سطح توقعاتشون کم میشه البته از ته دل هم از این قضیه راضی نیستند بعضی ها هم برعکس بخصوص توی پسرها سطح توقعاتشون با بالا رفتن سن بیشتر میشه .نمیدونم شما در گذشته چه ملاکهایی داشتین واوضاع خواستگاراتون چطور بوده که اینو باید برامون توضیح بدی.ولی اگر هر کس با توجه به مشکلش بخواد بگه من اقبال ندارم وفقط شانس من اینجوریه و.... درست نیست.من تو یه بیمارستان دیدم تو یه حادثه 3 نفر زخمی شده بودن پیش هر کدوم که میرفتی میگفت:شانس ما باید امروز این اتفاق می افتاد!در صورتی که واسه هر 3اتفاق مشابهی افتاده بود.من کسایی رو میبینم که با اینکه سنشون25/26ساله همش ناامیدن ومیگن ما دیگه پیر شدیم وهمه دوستامون ازدواج کردن و... .وقتی هم باهاشون حرف میزنی میبینی یه گوشه کارشون میلنگیده.یکیش توقعات زیاد داشته یکیش از نظر خانوادگی مشکل داشته دیگری از زیبایی بهره ای نداشته یا طرز صحبت کردن وآداب معاشرت بلد نبوده وهزار مساله دیگه.
دوست دارم در مورد خودت بیشتر بگی در مورد کار وتحصیلاتت .وضع خانوادگیت ومحل زندگیت اینکه تو شهر کوچیک هستید ؟وضعیت محل چطوره ایا محله ی خوشنامی دارید؟واینکه خواستگارات چطور بودن که تو قبولشون نمیکردی وبه واسطه ی کیا باهاشون اشنا میشدیوملاکهات چیا بوده والان چیا هست
اگر دوست داشتی اینارو جواب بده تا بشه بهتر کمکتون کرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)