سلام دوستان
ممنون از اينكه يك دفعه كمكم كرديد. من مطالب وب سايت رو خوندم. مطالب مشاور رو هم خوندم. خييييلييييي عالي بودن. راستش ميخواستم يك رابطه ديگه رو شروع كنم كه ديگه عمرا برم دنبال رابطه اي با دختر...
يك سوال از مشاور عزيز داشتم.
من پيرو ضربه روحي كه خوردم پدرم باهام خيلي حرف زد و آدم فوق العاده منطقي هست. بهم گفت تو
بايد معيار هات رو مشخص كني براي ازدواج بعد بگردي ببيني كي به معيار هات نزديكه. بعد ما ميريم
تحقيق اگه مناسب بودن يك مدت باهاشون رفت و آمد داشته باشيم تا بشناسيمشون و كم كم مهر
دختر تو وجودت بيوفته و بعد هم عقد وغيره...
با نظر خانوادم معيار ها رو نوشتيم!! آخر سر چيزي در آمد كه من گفتم از بين هم كلاسي هام
هيچكس اين معيار ها رو نداره يا حداقل من نميشناسم!
خانوادم هم گفتن عيبي نداره ما خودمون برات پيدا ميكنيم بعد تو نظر بده ببين ميخواي يا نه. اينقدر
ميگرديم تا اينكه دختري كه با معيار هامون جور باشه رو پيدا كنيم.. حتي گفتن دانشگاه هاي شهر
هاي ديگه هم ميريم تا پيدا كنيم.
اينم بگم كه من رشته ام و وضعيت خانوادگيم جوري هست كه بعيد ميدونم كسي جواب منفي بهم
بده اما خب معيار هايي كه خانوادم گذاشتن خيلي ايده آله...
به نظرتون اينجوري ازدواج كردن درسته؟ ازدواج به سبك قديمي ها!!! و آيا من و زنم بعدا به مشكل بر نميخوريم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)