
نوشته اصلی توسط
roseflower
برای مثال بادوستم حرف میزنم پایان دانشگاه بودکه بهم گفت اصلامن متوجه نشدم ازمن خوشت میادنه منودوست داری یانه یایکی بهم میگه دوست دارم خیلی نازهستی درمقابل من سکوت میکنم هیچی درجوابش نمیتونم بگم وطرف مقابل هم برمیگرده میگه شرمندتونم که مزاحم شدم سرتون رودرداوردم گفتم باهات دردودل کنم مزاحم نمیشم این روزهااین صحبتهابیشتراذیتم میکنه راستش برای پیام فرستادن یانوشتن مشکلی ندارم میتونم حرف دلم روبنویسم یاانتقادکنم ولی رودرروخجالت میکشم نمیتونم بگم این کار،حرف و...باعث ناراحتیم شد یایکی ازم کاری بخوادبلافاصله براش انجام میدم بااینکه باب میلم نباشه ولی خجالت میکشم بگم نهیابادوستم قرارمیگذاریم جایی بریم یابعدت مدتهاهمدیکرروببینیم ایشون نمیان یامیگن مهمون اومدحالابه هردلیلی چندروزبعدکه ایشون ازمن میخوادبرم بلافاصله میرم حتی اگه شب باشه نمیتونم درباره چیزی که حق مسلمم هست چیزی بگم بهتره بنویسم خجالت میکشم یاباخودم میگم ازمن ناراحت میشه برای مثال زنگ میزنم وحالش رومیپرسم فردامیگم من زنگ نمیزنم بذاریه بارهم اون زنگ بزنه چندساعت صبرمیکنم بعدش میگم نه ازمن دلخوروناراحت میشه بذارمن زنگ بزنم حالش روبپرسم- - - Updated - - -حتی تلفنی هم نمیتونم ازاحساساتم بگم ناراحت میشم بازم میگم چیزی نیست از یه چیزدیگه دلخورشدم بااینکه حرفی که زدندباعث ناراحتیم شده- - - Updated - - -حتی تلفنی هم نمیتونم ازاحساساتم بگم ناراحت میشم بازم میگم چیزی نیست از یه چیزدیگه دلخورشدم بااینکه حرفی که زدندباعث ناراحتیم شده
علاقه مندی ها (Bookmarks)