به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 99 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1388-11-18
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    10,728
    سطح
    68
    Points: 10,728, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    165

    تشکرشده 170 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خيلي بداخلاق و پرخاشگر شدم ... ديگه از خودم بدم مياد

    با سلام خسته نباشيد
    اول با عرض پوزش نمي دونم جايي كه درخواست كمكم را نوشتم درسته يا نه (جاش تو اين تاپيك هست يا نه ؟) ببخشيد اگر نيست هر دستور بفرماييد در خدمتم

    قبلا چند تاپيك در ارتباط با مشكلم با همسرم ايجاد كردم و خودم معرفي كردم و شايد بشناسيدم

    مشكل اساسي الانم اينه كه مدتي هست نسبت به همسرم به شدت پرخاشگر و عصبي شدم....... هرچي سعي ميكنم باز برميگردم سرخط....... ديگه از خودمم خسته شدم...... بدي موضوع اينه كه فقط نسبت به ايشون كنترلي روي اعصاب و رفتارم ندارم ....
    توي محيط كار و خانواده خودم و همسرم همه منو آدم آروم و با ادبي مي دونن اما در مقابل مهمترين فرد زندگيم حسابي بد رفتار و بد اخلاق و بي ادب شدم....
    امروز داشتم مباحث كارگاه زن لطيف و مرد مقتد ررو مي خوندم ......... از خود م خجالت كشيدم من توي اين مدن تمام كارهاي بدي رو كه در اونجا مطرح شده بود رو انجام دادم.......
    همه چيزايي كه لطافت يه زن رو براي شوهرش از بين مي بره..... اما دست خودم نيست كنترلي روش ندارم -- نمي دونم چرا .........

    شوهرم مرد خوب و با محبتي هست از نظر بيان احساسات و ابراز محبت چيزي كم نمي زاره اما همينطور كه تو تاپيك هاي قبليم كمك خواسته بودم يه عادت زشت دروغ گفتن داره .........

    دروغ گفتن هاي مكررش باعث شده تو خيلي موارد هيچ اعتمادي بهش نداشته باشم و اين عدم اطمينان خودش باعث عصبانيتم ميشه...... وقتي مي بينم دوباره دروغي ميشنوم بي اختيار پرخاشگر ميشم و همه ي بايد ها رو زير پا ميزارم و همه ي كارهاي نبايد رو ناخودآگاه انجام ميدم. (متاسفانه مثل خورد كردن غرورش - از بين بردن اقتدارش و ........)

    خيلي دلم مي خواد مثل وقتهايي كه هنوز خيلي از دروغ هاش برام رو نشده بود ... احساس كنم تكيه گاهمه ...... سرم رو شونه هاش بزارم ......برم توي آغوشش و از نوازش هاش لذت روحي ببرم . ..اما نمي تونم.......... هر وقت خيلي اين احساس نياز روحي سراغم مياد يادم به دروغ گفتن هاش مي افته و احساس مي كنم تكيه گاه امني نيست و اين خودش باعث ميشه دوباره بد بشم . بد اخلاق بشم و سر هر چيزي باهاش بجنگم

    ببخشيد خيلي نوشتم

    از دست خودم خسته شدم

    چكار بايد كنم....... با خودم چكار كنم؟

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 99 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1388-11-18
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    10,728
    سطح
    68
    Points: 10,728, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    165

    تشکرشده 170 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ؟؟؟؟؟

    باز دعوامون شد

    من واقعا چكار كنم؟؟؟

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array
    به نظرت ریشه ی دورغگویی ایشون چیه؟
    در مقابل همه این جوریه یا نه بیشتر مختص شماست؟
    فکر میکنی در مقابل رفتارهاش شما امنیت روانی برای ایشون فراهم کردید که با خیال راحت حقیقت رو بگه؟
    بیشتر دروغگویی هاش راجع به چه مسائلیه؟
    برخورد شما وقتی میفهمی که بهت دروغ گفته چیه؟
    شده عصبانیتت رو کنترل کنی و بعد در کمال آرامش خواسته ات رو بهش بگی؟

    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.


  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 99 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1388-11-18
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    10,728
    سطح
    68
    Points: 10,728, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    165

    تشکرشده 170 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    [QUOTE=del;288931]به نظرت ریشه ی دورغگویی ایشون چیه؟
    ريشه اشو رو نميدونم.........
    در مقابل همه این جوریه یا نه بیشتر مختص شماست؟
    نه در مقابل همه
    فکر میکنی در مقابل رفتارهاش شما امنیت روانی برای ایشون فراهم کردید که با خیال راحت حقیقت رو بگه؟
    تا حدودي ........ البته نه چند وقت اخير كه خيلي عصبيم........ قبلنا كه همه حرفاشو كلا باور داشتم اصلا گاهي تو لحظه متوجه نمي شدم داره دروغ ميگه و بعد كلي وقت يه دفع اتفاقي مي فهميدم دروغ گفته (اكثر اوقات وقتي يكي از دروغ هاشو متوجه ميشم مي بينم تو اون لحظه واقعا احتياجي نبوده كه بخواد دروغ بگه ) يا اگر حداقل به من راستشو ميگفته خيلي قضيه بهتر حل ميشده
    بیشتر دروغگویی هاش راجع به چه مسائلیه؟
    مالي
    برخورد شما وقتی میفهمی که بهت دروغ گفته چیه؟
    اوايل خونسردانه تر مي نشستم و باهاش صحبت ميكردم يا دليل مي خواستم اما همش فقط اظهار پشيموني بود بدون هيچ دليلي.......... اما جديدنا به شدت عصبي مي شم و هركار مي كنم نمي تونم جلو خودمو بگيرم كه همين مشكله مطرح شده ي من اينجاست
    شده عصبانیتت رو کنترل کنی و بعد در کمال آرامش خواسته ات رو بهش بگی؟
    اوايل خيلي ........

    قبلا يه تاپيك زده بودم "با دروغگويي شوهرم چه كنم ؟"
    براساس راهنمايي هاي دوستان خيلي سعي كردم اما جديدا اصلا نمي تونم رو خودم كنترلي داشته باشم


    اين وسط بچه ام از همه بيشتر آسيب مي بينه برا همين من داغون تر ميشم
    ازتون ممنونم كه كمكم مي كنيد.

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 99 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1388-11-18
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    10,728
    سطح
    68
    Points: 10,728, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    165

    تشکرشده 170 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اين روزا بدجور تو حالت افسردگيم بهترين روش برخورد با اون و با خودم چيه؟
    از اون و از خودم خسته ام
    از زندگيم خسته ام

    بيچاره بچه ام ........

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 99 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1388-11-18
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    10,728
    سطح
    68
    Points: 10,728, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    165

    تشکرشده 170 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 مرداد 99 [ 08:21]
    تاریخ عضویت
    1388-11-18
    نوشته ها
    70
    امتیاز
    10,728
    سطح
    68
    Points: 10,728, Level: 68
    Level completed: 70%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    165

    تشکرشده 170 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اينجا حرفام و مشكلم اهميتي نداشت و خوب ديده نشد

    اما خودم بگم و تاپيكمو ببندم
    همه چيز برام بي تفاوت و بي اهميت شد حتي زندگي با اون و خود م رو فقط مجبور به تحمل ديدم تا وقتي بچه ام بزرگتر بشه و اينو به شوهرمم گفتم ....... اينكه من وتو هر كار ميكنيم باز نقطه سرخط هستيم..... و نه تو مي توني دست از كارهات برداري و نه من مي تونم تحمل دروغ رو داشته باشم......... نه ديگه در خودم توان اينو ميبينم كه بخوام بخاطر اين زندگي تلاش كنم و بجنگم و بحث راه بيافته ...... همديگرو تحمل مي كنيم مثل دو تا هم خونه ي مجبور تا وقتي بچه امون بزرگتر شه كه بتونه يكيمون رو انتخاب كنه .....
    واقعا همه چيز برام بي اهميت شده حتي وقتي حالا ديگه اون بهم بي حرمتي ميكنه اصلا واكنشي نشون نميدم ...... سكوت و سكوت و سكوت
    ديگه پرخاشگري هم دركار نيست


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:42 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.