به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    Tard چه جوری برگردم ...

    من ازشوهرم میخوام جدابشم...قبل از اون توی دانشگاه یه شکست عشقی شدید داشتم... مطمئنم که ضربه ی روحی که از شکست عاطفی که تو رابطه ی قبلیم داشتم هنوز کاملا التیام پیدانکرده بودکه ازدواج کردم...
    الان میخوام دوتاش روفراموش کنم ویه زندگی جدید روواسه خودم درست کنم
    سردشدم...بی روح...بی لبخند...شایدبگم چندین ساعت توماشین کنارشوهرم می نشستم بی تحرک ...بی خنده..بی شادی...
    قبلناکه خونه بودم..اگه هرروز نمیرفتم بیرون دق میکردم ولی الان از اول تابستون تا الان شایدبه تعداد انگشتای دست بیرون رفته باشم....
    هر روز میخندم...ولی ته دلم مثه خنده های قبل ازشکست اولم نیست...اصلا نیست...25 سالمه ولی پیرم...تیپ وقیافم مثه زنای 50 ساله شده...
    خیلی دارم روی خودم کارمیکنم اما نمیشه....
    الان برای طلاقم مشکلی ندارم وسختم نیست چون بار اولم نیست که میشکنم....قبلا یه بار هزار بار بدتراز این شکستم....الان دلم واسه خودم میسوزه
    کمکم کنین میخوام همه چیوفراموش کنم و دنبال یه عشق جدید بگردم میخوام دوباره عاشق بشم برای عشق اولم خیلی گذاشتم اما برای شوهرم هیچ چیز نذاشتم چون به نظر خودم اون ارزش عشق ورزیدن رو نداشت وهیچ وقت نتونست این ارزش رو پیداکنه...

    الان علاقه ای به کسی که عاشقش بودم ندارم ...هرگز وهرگز اما دیگه نمیتونم واسه کسی اون کارها روبکنم....
    ولی میخوام خودمو ریکاوری بکنم وباز هم از نو شروع کنم....کمکم کنین بهم بگین ....چیکاربکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشكل شوهرت چيه كه بايد قرباني اين اشتباه تو بشه ؟

    آيا مشكلي از طرف ايشون وجود داره ؟



    عنوان تاپيكت هم مبهمه. عوضش كن .

  3. 2 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    Pooh (یکشنبه 27 مرداد 92), roze sepid (جمعه 25 مرداد 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 19 بهمن 01 [ 19:08]
    تاریخ عضویت
    1392-5-13
    نوشته ها
    688
    امتیاز
    14,984
    سطح
    79
    Points: 14,984, Level: 79
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 366
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,002

    تشکرشده 1,784 در 580 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    119
    Array
    سلام فاطیما جان! متاسفم بابت اتفاقاتی که واست افتاد! کاملا جدا شدی دیگه درسته؟

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    چه جوری برگردی به کجا ؟ به زندگی ؟

    درد عشق اولت التیام پیدا نکرده ، ازدواج کردی
    الانم هنوز از همسرت جدا نشده میگی میخوای به دنبال عشق جدید بگردی

    فکر نمی کنی لازمه مدتی تک و تنها زندگی کنی ؟
    بدون حضور یه انسان
    خودت رو بازسازی کن . احیا ء شو
    نیازی نیست برای این احیاء شدن از کسی کمک بگیری
    وقتی کامل شدی ، می تونی با یه شخص کامل همراه بشی

    اگر راهی برای درست کردن زندگیت هست ، دریغ نکن
    اگر نیست جدا شو و عاشق نشو

    بذار به یه آرامش روحی برسی

    ما آدما تنها خلق شدیم. نگران تنهایی نباش

  6. 2 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    roze sepid (شنبه 26 مرداد 92), نیلا (یکشنبه 27 مرداد 92)

  7. #5
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام فاطیما جان

    امیدورام با توکل به خدا این روه رو بگذرونی و طعم واقعی شادی رو بچشی

    از رفتارات و این تاپیکهای متعددی که میزنی مشخصه که به ارامش درونی نرسیدی و حتما نیازه که این روزها رو با همراهی یک مشاور مجرب بگذرونی.

    از طرفی باید خودت هم بخوای که شرایط رو درست کنی.مشاور فقط به تو کمک میکنه اما کار اصلی رو خودت باید انجام بدی.

    من بهت توصیه نمیکنم که الان اقدامی برای جدایی و طلاق بکنی.چون الان ناراحت و عصبی هستی و ممکنه باعث پشیمونی تو بشه.

    بنابراین بهترین کار در این شرایط دور نگه داشتن خودت از محیط تنش زا و مشکلاتیه که با همسرت داشتی.

    و تا به ارامش درونی نرسی نمیتونی تصمیم بگیر ی و الان هم که تصمیم برای جدایی گرفتی بازهم به نظرم داری با عجله اقدام میکنی.
    شاید 6 ماه دیگه هم به همین نتیجه برسی و جدایی رو انتخاب کنی ولی بهتره که با درایت و منطق به این نتیجه برسی و نه از روی فشار عصبی و ناراحتی و ....

    مشکلاتی رو از همسرت تو تاپیکهای قبلیت گفته بودی اما اینو فراموش نکن که تو هم مقصر بودی و به قول خودت هنوز شکست قبلی التیام پیدا نکرده بود وارد یک رابطه شدی.در واقع متعهدانه عمل نکردی و بدون فکر وارد این رابطه شدی

    پس توصیه من به تو اینه:

    الان هیچ تصمیمی نگیر.
    به فکر بالا بردن روحیه ات باش.ورزش کن..کار کن...استخر برو...با دوستات رفت و امد داشته باش تا بتونی تنشت رو کم کنی و بعد یک تصمیم عاقلانه بگیری.

    موفق باشی

    - - - Updated - - -

    این رو هم اضافه کنم این وظیفه شرعی و عرفی و انسانی شماست که برای همسرت همه تلاشت رو بکنی.نه اینکه انقدر راحت بگی ارزشش رو نداشت.برای کسی که هیچ گونه تعهدی نسبت بهش نداشتی همه کار کردی اما برای همسرت که بهش تعهد دادی کاری نکردی....

    اگر تصمیم گرفتی جدا بشی باید چند سالی برای التیام روحیه ات و فراموش کردن این دو نفر صبر کنی وگرنه دوباره همه چیز تکرار میشه.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  8. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    roze sepid (جمعه 25 مرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 27 مرداد 92)

  9. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من هم خودم تا به امروز مشکلاتی تو زندگیم داشتم بزرگ کوچیک....شاید وقتی از بیرون به زندگیم نگاه میکنن فکر میکنن هیچ مشکلی ندارم ولی منم مشکلات زیادی داشتمو این چند وقته بیشتر هم شده و تحت فشارم ولی با این حال میخوام یه چیزی بهت بگم منم اوایل گله میکردم شکایت میکردم دنبال مقصر بودم گریه زاری میکردم انرژیمو از دست داده بودم و دیگه شاد نبودم شاید الان هم کمی اونطوری باشم ولی نه خیلی زیاد چوون زود به خودم میامو شرایط و وضعیتو عوض میکنم میدونم من نمیتونم درکت کنم چون تو شرایطی که الان تو هستی من نیستم هیچکس نیست پس هیچکس حال واقعیتو نمیتونه درک کنه ولی میخوام بگم گله نکن گریه زاری نکن شاد باش دوباره پرانرژی باش شرایط و وضعیت خونه رو جوشو عوض کن شاد باش تا کمی از بار غمی که هست هم از دوش تو هم از دوش خانوادت کم بشه ناراحت نباش به خاطر هرچی که پیش اومده پیش خدا شکر کن بگو خدایا چاکرتم میدونی چرا اینارو میگم؟چون بهم ثابت شده که تو هر کاری یه حکمتی هست ازت میخوام که اینو از ته دلت باور داشته باشی که هر کاری یه حکمتی داره.شاید الان این حرف شعاری شده ولی باورش کن فقط به زبون نگو حکمتی داشته از ته دلت این جمله رو باور کن خدا صلاحتو میخواد خدا از مادر هم به ادم مهربونتره حاضر نیست ناراحتی بندشو ببینه ول بعضی وقتا مجبوره عین وقتایی که باید وقتی بچه بودی بهت واکسن بزنن تا ایمن بشی خدا هم بعضی وقتا مجبوره که اشکتو دربیاره دیگه غصه نخور بسه از همین الان که اینو خوندی تصمیم بگیر دوباره زندگیتو بسازی ادامه تحصیل بده خودتو قوی کن طوری که همه غبطه ی تورور بخورن نه برای انتقام گرفتن فقط برای خودت .زیاد حرف زدم..ببخش.امیدوارم خوشحال ببینمت

    - - - Updated - - -

    من هم خودم تا به امروز مشکلاتی تو زندگیم داشتم بزرگ کوچیک....شاید وقتی از بیرون به زندگیم نگاه میکنن فکر میکنن هیچ مشکلی ندارم ولی منم مشکلات زیادی داشتمو این چند وقته بیشتر هم شده و تحت فشارم ولی با این حال میخوام یه چیزی بهت بگم منم اوایل گله میکردم شکایت میکردم دنبال مقصر بودم گریه زاری میکردم انرژیمو از دست داده بودم و دیگه شاد نبودم شاید الان هم کمی اونطوری باشم ولی نه خیلی زیاد چوون زود به خودم میامو شرایط و وضعیتو عوض میکنم میدونم من نمیتونم درکت کنم چون تو شرایطی که الان تو هستی من نیستم هیچکس نیست پس هیچکس حال واقعیتو نمیتونه درک کنه ولی میخوام بگم گله نکن گریه زاری نکن شاد باش دوباره پرانرژی باش شرایط و وضعیت خونه رو جوشو عوض کن شاد باش تا کمی از بار غمی که هست هم از دوش تو هم از دوش خانوادت کم بشه ناراحت نباش به خاطر هرچی که پیش اومده پیش خدا شکر کن بگو خدایا چاکرتم میدونی چرا اینارو میگم؟چون بهم ثابت شده که تو هر کاری یه حکمتی هست ازت میخوام که اینو از ته دلت باور داشته باشی که هر کاری یه حکمتی داره.شاید الان این حرف شعاری شده ولی باورش کن فقط به زبون نگو حکمتی داشته از ته دلت این جمله رو باور کن خدا صلاحتو میخواد خدا از مادر هم به ادم مهربونتره حاضر نیست ناراحتی بندشو ببینه ول بعضی وقتا مجبوره عین وقتایی که باید وقتی بچه بودی بهت واکسن بزنن تا ایمن بشی خدا هم بعضی وقتا مجبوره که اشکتو دربیاره دیگه غصه نخور بسه از همین الان که اینو خوندی تصمیم بگیر دوباره زندگیتو بسازی ادامه تحصیل بده خودتو قوی کن طوری که همه غبطه ی تورور بخورن نه برای انتقام گرفتن فقط برای خودت .زیاد حرف زدم..ببخش.امیدوارم خوشحال ببینمت

  10. کاربر روبرو از پست مفید gheryeh تشکرکرده است .

    roze sepid (جمعه 25 مرداد 92)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام
    وظيفه مني كه اومدم اينجا همدرديه اما واقعا چرا ما آدما چه پسر وچه دختر انتقام عشق گذشتمونو از يك بنده خداي از همه جا بي خبر ميگيريم؟
    چرا نميخوايم قبول كنيم كه اون عشق قديمي باعث بيتفاوتيمون به كسي كه بهش تعهد داريم شده؟
    چرا وقتي ميتونيم روابطه رو بهتر كنيم فقط دنبال لجبازي با خودمون هستيم؟
    آخه دوست خوب ونازنينم چرا كسي كه شما رو دوست نداشت يا به دلايلي خدا نخواست بهش برسيد بايد باعث بشه روح كسي كه دوستتون داشته وهمسرتون شده زخمي كنيد؟
    چرا ما وقتي ازدواج ميكنيم نميگيم اين انتخاب منه ومن بايد براي درست شدن اين رابطه تلاش كنم؟اگر تمام توانمو به كار بردم ونشد بعد بگم طلاق.
    آخه اين طلاق چي به ماداده كه تلاش براي درست كردن رابطه به مانداده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اميدوارم موفق باشيد.

    - - - Updated - - -

    سلام
    وظيفه مني كه اومدم اينجا همدرديه اما واقعا چرا ما آدما چه پسر وچه دختر انتقام عشق گذشتمونو از يك بنده خداي از همه جا بي خبر ميگيريم؟
    چرا نميخوايم قبول كنيم كه اون عشق قديمي باعث بيتفاوتيمون به كسي كه بهش تعهد داريم شده؟
    چرا وقتي ميتونيم روابطه رو بهتر كنيم فقط دنبال لجبازي با خودمون هستيم؟
    آخه دوست خوب ونازنينم چرا كسي كه شما رو دوست نداشت يا به دلايلي خدا نخواست بهش برسيد بايد باعث بشه روح كسي كه دوستتون داشته وهمسرتون شده زخمي كنيد؟
    چرا ما وقتي ازدواج ميكنيم نميگيم اين انتخاب منه ومن بايد براي درست شدن اين رابطه تلاش كنم؟اگر تمام توانمو به كار بردم ونشد بعد بگم طلاق.
    آخه اين طلاق چي به ماداده كه تلاش براي درست كردن رابطه به مانداده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    اميدوارم موفق باشيد.

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    باسلام به همه ی دوستای عزیز...
    ازنظراتتون وانتقادهاتون ممنونم اما به قول یکی ازبچه ها...هیچ کس نتونست بفهمه من چی میگم
    من نسبت به شوهرم بی تفاوت نبودم...من یه بارخودم عاشق شدم..ودیدم آخرش به جایی نرسیدم بخاطرهمین توی رابطم باهمسرم مردا روبهترمیشناختم...اما کم هم فداکاری نکردم...من برای اینکه بزارم عشق نفرقبلی ازتوذهنم بره دوسال به خودم تنهایی دادم وتصمیم گرفتم تا کسی واقعا ازطریق خانواده اقدام نکرده بهش فکرنکنم وبه هیچ کس اجازه ندادم سمتم بیاد وقتی هم ازدواج کردم اصلا شوهرم روبانفرقبلیم مقایسه نمیکردم ...بخدا...اصلا...من خودم نفرقبلی روکنارگذاشته بودم چون آدم سالمی نبود...وبرای نجات ازش به امام رضا متوسل شدم....
    اما شوهرمم خوب نبود...خیلی پایین تراز اون بود....مثه بچه ها بود...اصلا نمیتونم روحیات شوهرمو قبول کنم..دونقطه ی کاملا متفاوت....و وقتی پیشش بودم یک هزارم آرامشی که ازنفرقبلیم داشتم نداشتم...نه اینکه دلم پیش اون باشه...نه اصلا الان دیگه اصلا بهش فکرنمیکنم اما میخوام بگم فکرمیکردم بایه ازدواج سنتی بدون شناخت بیشترخوشبخت میشم اما ....نشد...
    من برای شوهرم از همه نظرگذاشتم ولی هیچ وقت اون رو درحدی نمی دونستم که تمام وجودم مال اون باشه واین بخاطره اینه که اون اصلا دنیایی متفاوت بامن داشت..
    تمام دنیاش توی مادیات وپول وتقلب وربا وبی دینی وبی حیایی بود
    من توی خانواده ای بزرگ شدم که یاد گرفتم برای هدفم بدوم وتلاش کنم اما اون یاد گرفته زیرمیزی بده ودروغ بگه..
    میدونی وقتی اومدن خواستگاری من گفتن ما پولداریم وپسرمون خونه وماشینو وکار و اخلاق خوب و...داره...
    میدونین چنددرصد حرفاشون راست بود.. یک درصد..همین... همین که گفتن پدرمادرش هستن وبقیه حرفاشون دروغ بود...
    اصلا من عاشق یه نفردیگه ....وقتی تا این حدتوی زندگیم به من دروغ گفته بشه ..آیا این زندگی ارزش موندن داره..؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یه دروغ خیلی بزرگ که واسه من مهم بود...گفتن که ما اولین جایی هست که اومدیم خواستگاری ..بعدش که رفتم دیدم ازهمه دخترای فامیلشون خواستگاری کرده کسی هم بهش دختر نداده....البته چندماه بایکی از دخترای فامیلشون دوست بوده وباهم بیرون میرفتن وتلفنو ازاین چیزا...

    اگه از یه کانالی بفهمین که دختره به بقیه دخترا فامیلشون گفته فلانی فقط به خاطرس ک ... زن میخواد و ازرابطش اینو فهمیده وبه هم زده باهاش.. شماچیکارمیکردین؟؟؟؟؟

    من حالم از خودش وخانوادش بهم خورده...همین چندروز پیش توی یه پست گفتم که پدرشوهرم زنگ زد وگفت شوهرم سکته کرده ودادگاه رویک هفته عقب انداخت بعد چندروز از یکی ازفامیلاش که باهاش صمیمی شدم تواین چندوقته ..فهمیدم که بله اصلا اتفاقی واسه آقا نیفتاده ودروغ بوده ...
    فکرکنین تااین حد دروغ....من دیگه به هیچ چی اعتماد ندارم که بخوام ادامه بدم....
    اگه مشکلش ازخودش بود یه چیزی ولی... پسرکوندارد نشان ازپدر/ توبیگانه خوانش نخوانش پسر

  13. کاربر روبرو از پست مفید fatima86 تشکرکرده است .

    roze sepid (شنبه 26 مرداد 92)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 دی 95 [ 02:15]
    تاریخ عضویت
    1392-3-19
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    2,719
    سطح
    31
    Points: 2,719, Level: 31
    Level completed: 80%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    0

    تشکرشده 14 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مطالب انقدر زیاده که حوصله ی خوندنشو به جز تاپیک اصلی و آخری رو ندارم
    فقط یه سوال؟
    پیش مشاوره رفتین؟

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 دی 93 [ 23:35]
    تاریخ عضویت
    1392-5-18
    نوشته ها
    88
    امتیاز
    1,388
    سطح
    20
    Points: 1,388, Level: 20
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    9

    تشکرشده 91 در 49 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    باسلام آره رفتم...
    باشوهرم چندبار رفتم ومشاور بهم گفت خیلی باهم فرق میکنین ...شاید بتونین با هم زندگی کنین اما هیچ وقت خوشبخت نمیشین...
    اونهم متوجه تفاوت روحی وشخصیتی ماشد...
    و به من گفت دوست داری زندگی کنی یا خوشبخت بشی...منم دومی رو انتخاب کردم
    ماخیلی باهم فرق میکنیم....
    من آدم خونسرد.آروم وتقریبا خجالتی هستم واون پررو بی پرو.دعوایی.والبته فوق العاده عصبی...
    من اهل پیشرفتم اصلا نمیتونم ببینم یه لحظه بیکار بشینم اگرم بشینم ازدرون خودخوری میکنم ولی اون بی هدف ترین آدمیه که تو عمرم دیدم والته شلخته ترین


    شما هم پسرین ومیدونین بعضی ازآقایون فوق العاده بی نظم هستن ...من دوسال عقدبودم وتوی این دوسال لباس هاشومن میشستم واتو میزدم واتاقشو من مرتب میکردم حتی رختخوابشم من جمع میکردم ...حتی اگه براش پیش دستی نمی آوردم روی زمین پوست میوه هاشو میریخت بعدکنارشون میزد همونجا هم میخوابید....فکرکنین...

  16. کاربر روبرو از پست مفید fatima86 تشکرکرده است .

    roze sepid (شنبه 26 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.