سلام دوست عزیز
خوش امدی به همدردی
در یک مقاله معتبر خونده بودم به خاطر صورت گرفتن یکسری شرایط تن به ازدواج ندید:
یکیش همین به نیت بچه دار شدن(توجه کن که درسته یکی از اهداف ازدواج بچه دار شدنه اما اگر شما بخواهی چشمت رو رو به مواردی ببندی و با وجود عدم علاقه ات تن به ازدواج بدی و بخواهی زودتر مادر بشی خب کاملا مشخصه که کار غلط و غیر منطقی هستش...پس این کار رو نکن)
از طرفی من وقتی عنوان تاپیک شما رو خوندم فکر کردم مشکل خاصی داری...مثلا ارتباطی قبل از ازدواج داشتی...و یا خدایی نکرده مشکل جسمی خاصی داری .....
توجه کن بحث یک عمر زندگیه....وقتی شما هنوز حتی عقد هم نکردی از کنار این اقا بودن هم خسته میشی...دیگه خدا به داد بعد از ازدواجتون برسه که قراره ساعتهای زیادی رو کنار هم بگذرونید.
حالا فرض کنید یک بچه هم دارید....بچه ای که در خانواده ای متولد بشه که مادر نه تنها از اول علاقه ای به پدر نداشته بلکه همیشه هم از دستش ناراحته...به نظرتون میتونید یک کانون گرم تشکیل بدید؟و در اون کانون گرم فرزندتونو رشد بدین؟!
مسلما نمیونید...
اینجور ازدواجها در بسیاری از موارد منجر به طلاق عاطفی و چه بسا طلاق واقعی میشه.
یک زمانی همه چیز طرف از نظر شما خوبه اما مثلا شغل خیلی دهن پر کنی نداره و یا تحصیلاتش بالا نیست.اینها انچنان مهم نیستن.
اما در مورد شما موضوع فرق میکنه.شما با اخلاقیات این اقا مشکل داری.
پس فردا هم که انتقاد کنی میگه مگه از روز اول ندیدی من اینجوری بودم؟(حق هم داره)
و همین میشه بنای ناسازگاری و شروع مشکلات.
بله..باید شرایط جامعه رو هم در نظر گرفت...یکی از شرایط همین جامعه ای که ما در وان زندگی میکنیم بالا رفتن امار طلاقه.
اگر از ترس ازدواج نکردن ازدواج کنی مطمئن باش پشیمون میشی
موفق باشی
- - - Updated - - -
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
ویرایش توسط maryam123 : شنبه 19 مرداد 92 در ساعت 02:06
دلیل: با اینکه یک کلیک برای ارسال پست کردم اما دوبار فرستاده شد.برای همه پستها همینه.مشکل چیه
علاقه مندی ها (Bookmarks)