به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 02 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Exclamation به زندگی بی علاقه شدم.

    سلام دوستان.
    من پسرم و 21 سال دارم. حدودا هشت نه ماهی میشه به زندگی بی علاقه شدم.انگیزه ای برای زندگی ندارم.هیچ دلیلی هم برای این حالت ندارم .ناگهانی اینطوری شدم.اعتقادات مذهبیم به شدت متزلزل شده . تقریبا به پوچی رسیدم.دلیلی برای زندگی کردن نمیبینم.دلیلی هم برای لذت بردن از زندگی نمیبینم.یعنی نه دوس ندارم نه بدم میاد. یه حالت خنثی هست .کسی میتونه کمکم کنه ؟
    مرسی.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 93 [ 10:43]
    تاریخ عضویت
    1390-2-12
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    3,908
    سطح
    39
    Points: 3,908, Level: 39
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    341

    تشکرشده 352 در 169 پست

    Rep Power
    37
    Array
    سلام
    یعنی تو این مدت هیچ اتقافی نیوفتاده ؟دنبال کارنیستی یا تو تحصیل مشکلی نداری یا باکسی دعوا یا بحثی نداشتی ؟خدائی نکرده فوت و... هیچی؟

  3. 2 کاربر از پست مفید سارابختیاری تشکرکرده اند .

    **سهیل ** (چهارشنبه 16 مرداد 92), jse (سه شنبه 15 مرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 02 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سارابختیاری نمایش پست ها
    سلام
    یعنی تو این مدت هیچ اتقافی نیوفتاده ؟دنبال کارنیستی یا تو تحصیل مشکلی نداری یا باکسی دعوا یا بحثی نداشتی ؟خدائی نکرده فوت و... هیچی؟
    اتفاق که نه ... امسال رفتم دانشگاه ترم اول بد نبود خوب پیش می رفت اما به یک باره از همه فاصله گرفتم چون خیلی سنخیتی بین خودم با همکلاسیام نمیدیدم... بچه ها حوصله سوال پرسیدن و کار کردن ندارن مدام میگن : استاد خسته نباشید یا مدام جوک و مسخره بازی در میارن و خلاصه تا کسی حرف از درس خوندن میزنه میگن بابا بی خیال ..یا میگن خر خون یا ... ... من روحیم اینطوری نیست ...من دانش آموز درس خونی بودم و انتظار داشتم که یه دانشگاه تاپ درس بخونم اما دیگه با کلی مشکلات یه دانشگاه متوسط رفتم و دیدم که خیلی با انتظاراتم فرق میکنه ... همه چیش هم بچه هاش هم اساتیدش هم امکاناتش ... خیلی مزخرفن اصلا باهاشون حال نمیکنم ... خصوصا اینکه توی خوابگاه هاشون خیلی تحت فشار بودم ... آدم مجبوره با یه مشت گوساله سر و کله بزنه ... من که خیلی اهل بگو بخند بودم اروم اروم گوشه گیر و منزوی شدم ...در حدی که دیگه ترم دوم رو رها کردم یعنی درسامو حذف کردم همه رو ... در طول روز دیگه همش خوابم میاد خیلی بی حوصله ام و مدام احساس خواب آلودگی میکنم ... حوصله هیشکیو ندارم ... و از دیدن اینکه استعدادم تلف میشه زجر میکشم ... ممکنه بگید خب دست به کار شو ... اما باید بگم که یه جوریه نمیشه ... نمیدونم چطور بگم اما خیلی میل به سکون دارم در حالی که از این حالت رنج می برم...

    با تموم این حرفا نمیدونم مشکل از کجاست اصلا نمیدونم ربطی به دانشگاهم داره یا نه اینا رو به این خاطر گفتم چون تنها نکته ای که اخیرا اتفاق افتاده باشه رو توضیح دادم ...بازم ممنون

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 93 [ 10:43]
    تاریخ عضویت
    1390-2-12
    نوشته ها
    234
    امتیاز
    3,908
    سطح
    39
    Points: 3,908, Level: 39
    Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    341

    تشکرشده 352 در 169 پست

    Rep Power
    37
    Array
    برادر عزیز ببین من یه خواهر دارم که خیلی درس خون بود و برای کنکور خیلی خوند(یه جورایی به قول خودت خرخون بود وحشتناک)آخر دانشگاه پیام نور قبول شدحدود9سال پیش خیلی خورد تو ذوقش رفت ولی به جای اینکه خودشو شکست خورده ببینه خوند تو اون دانشگاه کلی فعال بود وخداییش کلی هم کارکرد تو دانشگاه همه میشناختنش فورا فوق قبول شد اونجا هم جزشاگردای اول بود چون پیام نورخونده بود خیلی کمکش کردتوفوق الان یه بار دانشگاه ازاد دکترا فبول شدولی خیلی خرجش بودوشهرش هم دور ولی الان با اساتید فوقش کارمیکنه تو خونه پروژه میزنه و با اساتیدش شرکت زدن وهیچی نداشته باشه ماهی2میلیون اونم تو خونه کارمیکنه درامد داره وهمیشه میگه همه رو مدیون دانشگاه پیام نوربوده
    این گفتم که بدونه مهم نیست همیشه موقعیت عالی نصیبت بشه باید سعی کنی از موقعیتهای بدی که نصیبت میشه بهترین استفاده رو بکنی تو به بقیه چکار داری کارخودت رو بکنه و بدون زندگی خییلی بالا و پایین داره این اول چالش مهم زندگی تو هست باید خیلی قوی باشی پیدا کردن کار ازدواج و....... اینقدر مسائل مهم تر هست که باید بگذرونی

  6. 3 کاربر از پست مفید سارابختیاری تشکرکرده اند .

    jse (سه شنبه 15 مرداد 92), بابک 1369 (سه شنبه 15 مرداد 92), دختر مهربون (سه شنبه 15 مرداد 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 02 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سارابختیاری نمایش پست ها
    برادر عزیز ببین من یه خواهر دارم که خیلی درس خون بود و برای کنکور خیلی خوند(یه جورایی به قول خودت خرخون بود وحشتناک)آخر دانشگاه پیام نور قبول شدحدود9سال پیش خیلی خورد تو ذوقش رفت ولی به جای اینکه خودشو شکست خورده ببینه خوند تو اون دانشگاه کلی فعال بود وخداییش کلی هم کارکرد تو دانشگاه همه میشناختنش فورا فوق قبول شد اونجا هم جزشاگردای اول بود چون پیام نورخونده بود خیلی کمکش کردتوفوق الان یه بار دانشگاه ازاد دکترا فبول شدولی خیلی خرجش بودوشهرش هم دور ولی الان با اساتید فوقش کارمیکنه تو خونه پروژه میزنه و با اساتیدش شرکت زدن وهیچی نداشته باشه ماهی2میلیون اونم تو خونه کارمیکنه درامد داره وهمیشه میگه همه رو مدیون دانشگاه پیام نوربوده
    این گفتم که بدونه مهم نیست همیشه موقعیت عالی نصیبت بشه باید سعی کنی از موقعیتهای بدی که نصیبت میشه بهترین استفاده رو بکنی تو به بقیه چکار داری کارخودت رو بکنه و بدون زندگی خییلی بالا و پایین داره این اول چالش مهم زندگی تو هست باید خیلی قوی باشی پیدا کردن کار ازدواج و....... اینقدر مسائل مهم تر هست که باید بگذرونی

    بسیار خب ..ممنون اما من گفتم اصلا خودم هم نمیدونم مشکلم چیه ... یه جوریه ... میل به سکون بالایی دارم ... اصلا مشکل دانشگاه و اینا نیست ... کلا اینجوریم .. نمیدونم چیکار کنم.

  8. #6
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 07 اردیبهشت 03 [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,389 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام به نظرمیرسه هم افسردگی داری هم مقداری کمال طلب (هدف گرایی زیاد)هستی شایدهم افسردگیت نتیجه کمال طلبی باشه هم نتیجه تجرد.این خوبه که اهل درس ودانش هستی ولی محیط خوابگاه ودانشگاه تجربه های نانوشته ای داره که توی هیچ کتابی پیدانمیکنی.تو هم خیلی راحت بابقیه بگو وبخند تاشخصیت تک بعدی پیدانکنی .گوشه چشمی هم به درسات داشته باش .واسه تزلزل در اعتقادات این تایپیکها رو مطالعه کن:http://www.hamdardi.net/thread-29214...ad29298-4.html

    - - - Updated - - -

    سلام به نظرمیرسه هم افسردگی داری هم مقداری کمال طلب (هدف گرایی زیاد)هستی شایدهم افسردگیت نتیجه کمال طلبی باشه هم نتیجه تجرد.این خوبه که اهل درس ودانش هستی ولی محیط خوابگاه ودانشگاه تجربه های نانوشته ای داره که توی هیچ کتابی پیدانمیکنی.تو هم خیلی راحت بابقیه بگو وبخند تاشخصیت تک بعدی پیدانکنی .گوشه چشمی هم به درسات داشته باش .واسه تزلزل در اعتقادات این تایپیکها رو مطالعه کن:http://www.hamdardi.net/thread-29214.htmlوتایپیکhttp://www.hamdardi.net/thread29298-4.html

  9. 2 کاربر از پست مفید ammin تشکرکرده اند .

    jse (سه شنبه 15 مرداد 92), سارابختیاری (سه شنبه 15 مرداد 92)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 02 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin.n نمایش پست ها
    سلام به نظرمیرسه هم افسردگی داری هم مقداری کمال طلب (هدف گرایی زیاد)هستی شایدهم افسردگیت نتیجه کمال طلبی باشه هم نتیجه تجرد.این خوبه که اهل درس ودانش هستی ولی محیط خوابگاه ودانشگاه تجربه های نانوشته ای داره که توی هیچ کتابی پیدانمیکنی.تو هم خیلی راحت بابقیه بگو وبخند تاشخصیت تک بعدی پیدانکنی .گوشه چشمی هم به درسات داشته باش .واسه تزلزل در اعتقادات این تایپیکها رو مطالعه کن:http://www.hamdardi.net/thread-29214...ad29298-4.html

    - - - Updated - - -

    سلام به نظرمیرسه هم افسردگی داری هم مقداری کمال طلب (هدف گرایی زیاد)هستی شایدهم افسردگیت نتیجه کمال طلبی باشه هم نتیجه تجرد.این خوبه که اهل درس ودانش هستی ولی محیط خوابگاه ودانشگاه تجربه های نانوشته ای داره که توی هیچ کتابی پیدانمیکنی.تو هم خیلی راحت بابقیه بگو وبخند تاشخصیت تک بعدی پیدانکنی .گوشه چشمی هم به درسات داشته باش .واسه تزلزل در اعتقادات این تایپیکها رو مطالعه کن:http://www.hamdardi.net/thread-29214...ad29298-4.html
    دقیقا خودم هم همین حدس رو میزنم ... چون همین احساس کمال طلبی زیاده از حد دارم ... افسردگی هم چندین تا تست دادم توی سایتای مختلف که تایید می کردن ... خیلی احساس خستگی می کنم در خودم عزم و اراده ای برای ادامه دادن نمیبینم ... خیلی گیج و سردرگمم ... اخیرا هم قرص خواب گرفتم فقط دوس دارم بیدار نباشم و در خواب به سر ببرم تا بلکه فک نکنم به این موضوعات ... هر از گاهی قرص استفاده میکنم که بخوابم ... البته به خودی خود با بی خوابی و بی نظمی در خواب مواجه ام ... شبا تا دیر وقت مثلا سه و چهار خوابم نمیبره و مدام پای لپ تاپم توی نت میگردم ... وقتی هم از خواب پا میشم به شدت سرم گیج میره و خستم و احساس کوفتگی میکنم...

  11. #8
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    جمعه 07 اردیبهشت 03 [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,389 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تایپیکهایی که واسه تزلزل اعتقادی معرفی کردم ‏:http://www.hamdardi.net/thread-29214.html .................................................. .......................وتایپیکhttp://www.hamdardi.net/thread29298-...........این تایپیک هم یه نگاه کلی داردhttp://www.hamdardi.net/thread-28869.html به نظرم منشا این بی علاقگیت چند عامل هست۱_هدف گرایی زیاد ورفت آمدبین هدف گرایی وبی هدفی۲_تجردوتنهایی۳_انزواود رجمع نبودن۴_تزلزل اعتقادی۵_ناتوانی درپذیرش ودرونی سازی محیط جدید(به بهانه های مختلف مثل دانشگاه بهتر،سطح پایین خوابگاه واساتیدو دانشجو و...)راه حلش هم فعالیت بیشتر در دانشگاه وپرهیزازتنهایی.انتخاب اهداف معقول ومنطقی وتلاش برای رسیدن به آنها.داشتن جهان بینی معنایی ومعنوی منسجم.اکثرما این دوره هاروطی کردیم بعدن واسه هم خوابگاهیات ودانشگاه دغ میکنی نذارفرصت از دستت بره.وقتهات روپرکن واز خوردن قرص خواب پرهیزکن،اگه بعدا بری توی فاز ازدواج زندگیت رنگ وبوی تازه میگیره تا اون موقع اجتماع ودوستات رومحکم نگه دار.

    - - - Updated - - -

    اگه به نتیجه نرسیدی حتما بایه مشاور توی دانشگاه یابیرون صحبت کن.با این حالت کرختی بجنگ نذار زمینت بزنه.

  12. کاربر روبرو از پست مفید ammin تشکرکرده است .

    jse (سه شنبه 15 مرداد 92)

  13. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 02 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1392-5-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    71
    سطح
    1
    Points: 71, Level: 1
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    5
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط ammin.n نمایش پست ها
    تایپیکهایی که واسه تزلزل اعتقادی معرفی کردم ‏:http://www.hamdardi.net/thread-29214.html .................................................. .......................وتایپیکhttp://www.hamdardi.net/thread29298-...........این تایپیک هم یه نگاه کلی داردhttp://www.hamdardi.net/thread-28869.html به نظرم منشا این بی علاقگیت چند عامل هست۱_هدف گرایی زیاد ورفت آمدبین هدف گرایی وبی هدفی۲_تجردوتنهایی۳_انزواود رجمع نبودن۴_تزلزل اعتقادی۵_ناتوانی درپذیرش ودرونی سازی محیط جدید(به بهانه های مختلف مثل دانشگاه بهتر،سطح پایین خوابگاه واساتیدو دانشجو و...)راه حلش هم فعالیت بیشتر در دانشگاه وپرهیزازتنهایی.انتخاب اهداف معقول ومنطقی وتلاش برای رسیدن به آنها.داشتن جهان بینی معنایی ومعنوی منسجم.اکثرما این دوره هاروطی کردیم بعدن واسه هم خوابگاهیات ودانشگاه دغ میکنی نذارفرصت از دستت بره.وقتهات روپرکن واز خوردن قرص خواب پرهیزکن،اگه بعدا بری توی فاز ازدواج زندگیت رنگ وبوی تازه میگیره تا اون موقع اجتماع ودوستات رومحکم نگه دار.

    - - - Updated - - -

    اگه به نتیجه نرسیدی حتما بایه مشاور توی دانشگاه یابیرون صحبت کن.با این حالت کرختی بجنگ نذار زمینت بزنه.

    خیلی ممنون ... 1- منظورت از هدف گرایی زیاد چیه ؟ 2 - راجع به تجرد والا هر سایتی میریم میگه رابطه برقرار نکنید از یه طرفم تا حالا گزینه ی مناسبی رو ندیدم که بخوام باهاش رابطه ای رو شروع کنم حقیقتش دلیلش بیشتر اینه که دوس دارم رابطه معنا دار باشه یعنی نمیخوام با هر فردی رابطه ای رو بدون دلیل شروع کنم به هر حال عین دوستی با هم جنس میمونه آدم هر کسی رو برای دوستی انتخاب نمیکنه ... 3- منظور از رفت و آمد بین بی هدفی و هدف دار بودن چیه دقیق تر ؟ 4 - آخه محیط جدید خیلی مزخرفه اصلا فکرشم نمیکردم با اینطور جو و محیطی مواجه بشم 5-من خیییلی اهل بگو بخندم یعنی همه بمب انرژی صدام می کنن ( ظاهرا اینطور جلوه میکنم چون دوس ندارم منفی گرا باشم برای افراد) اما از درون خیلی به هم ریخته ام ...یعنی اخیرا اینطوری شدم 6-آدم تک بعدی ای هم نیستم که بگم فقط بشینم خر بزنم درس بخونم .. نه ! .. متعادل اتفاقا نسبت به دوستام خیلی کمتر به درس خوندن توجه می کنم هر چند که نتایجم به نسبت خوندم خیلی از اونا بهتر بوده ...

  14. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 شهریور 92 [ 22:38]
    تاریخ عضویت
    1391-10-01
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    783
    سطح
    14
    Points: 783, Level: 14
    Level completed: 83%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    190

    تشکرشده 264 در 100 پست

    Rep Power
    24
    Array
    سلام.اگه مشکل بقیه هستن و همکلاسیها که اصلا ربطی به دانشگاه نداره یا اگرم هست خیلی کمه.من خودم تو یکی از دانشگاه های معروف درس خوندم اما همین معضل در کلاس ما بود .نگاه نکن که ببینی بقیه درموردت چی میگن.بذار بهت بگن خرخون یا هرچیز دیگه ای.تو متضمن افکار بقیه نیستی و نمیتونی باب طبع همه عمل کنی.هرکسی از ظن خودش تو را تحلیل میکنه.پس خودت باش
    اینکه میگی ترم یک اینطوری شدی بخاطر عدم تطابق تفکرت و واقعیت بوده.تصوری که از دانشگاه داشتی و واقعیتی که هست کاملا متضاد بوده و این تو را سرخورده کرده.دوم همونطور که جناب امین گفتن شما دچار کمالگرایی هستی و چون به تمام اون چیزایی که در ذهنت هست نرسیدی تمام راه ها را برخودت بسته دیدی.اینکه میگی دچار سکون شدی اگه بسمت افسرذگی ناشی از احساس شکست و بی هدفی پیش بری وضعت بدتر هم میشه.
    روی درست فوکوس کن و بدون از همین جاها به مراتب بالا میرسی

  15. کاربر روبرو از پست مفید یکی مثل شما تشکرکرده است .

    jse (سه شنبه 15 مرداد 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:17 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.