به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 مرداد 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 من در آستانه جنون..... این کوچه بی بست است

    خدای من

    خدای بزرگ

    من واقعا بریدم

    از بس ناراحتم دور لبم پر تبخاله
    بیماری پدرم پا برجاست
    مدام با اون حال بیمارش به مادرم گیر میده

    چرا در رو باز کردی
    چرا بستی
    چرا رفتی
    چرا اومدی

    از ما هم به عنوان بچه هاش متنفره
    دچار افسردگی وحشتناکیه و اصلا هم همکاری نمیکنه
    عین مرده ای شده که نفس میکشه اما نه پرهیز میکنه نه دارو میخوره نه حرف گوش میده

    مامانم هم خسته و در مانده شده
    من و برادرم هم بدتر

    امروز هم شنیدم که به مامانم گفته تمایلی به دیدن همسر من نداره در حالیکه شوهرم در تمام این مدت بیماری مدام معاینه اش کرده
    داروهاشو داده
    تزریقاشو انجام داده
    درست مثل یک پسر
    چئن پزشک هم هست و بابام هیچ دکتری نمیره شوهرم رفته شخصا با متخصص صحبت کرده و شرح حال داده اما الان دوست نداره اونم ببینه

    با مامانم هم خوب نیست
    مامانم هم در مرز جنونه

    من هم که اصلا قاطی کردم
    شبا همه اش کابوس میبینم
    مدام میبینم دارم میدوم اما به هیچ جا نمیرسم
    با داد و عرق از خواب بیدار میشوم
    اما خوب کسی رو ندارم دیگه
    هیچ کسی رو

  2. 2 کاربر از پست مفید nazafarin2013 تشکرکرده اند .

    faghat-KHODA (شنبه 12 مرداد 92), roze sepid (شنبه 12 مرداد 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    تو این روزهای عزیز من هم برای پدرت دعا می کنم امیدوارم از آشفتگی در بیای . اما چیزی که بتونم بهت بگم اینه که به زندگی و شوهر خودت توجه بیشتری کن نگذار مشکلات خانواده ات باعث تنش تو زندگی ات بشه و اون رو تحت تاثیر قرار بده دوست خوبم

  4. کاربر روبرو از پست مفید rahaaaaaaa تشکرکرده است .

    roze sepid (شنبه 12 مرداد 92)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام نازآفرین عزیز

    سعی کن عنوان مناسبی برای تاپیکت انتخاب کنی و در ارسال بعیدت همینجا بگی تا برات تغییر بدن.عنوانت باید گویا مشکلت باشه تا اعضا و کارشناسا بتونن راهنماییت کنن.
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  6. کاربر روبرو از پست مفید maryam123 تشکرکرده است .

    roze sepid (شنبه 12 مرداد 92)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 مرداد 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123 نمایش پست ها
    سلام نازآفرین عزیز

    سعی کن عنوان مناسبی برای تاپیکت انتخاب کنی و در ارسال بعیدت همینجا بگی تا برات تغییر بدن.عنوانت باید گویا مشکلت باشه تا اعضا و کارشناسا بتونن راهنماییت کنن.

    سلام

    نمیدونم چه باید بگم

    اسم تاپیک جدیدم باشه بیماری پدرم مرا ویران کرده است


    تنش های زندگیم بسیار زیاد است
    نمیدانم چه کنم
    دلم طاقت نمی آورد
    به دیدنش میروم
    اما پدرم با تنفر نگاهم میکند
    میفهمم مریض است اما خوب کمی همکاری بکند به نفع خودش است

    مادرم که 40 سال است با تمام اخلاقیات بد پدرم ساخته و الان هم این بیماری پدرم او را هم به مرض ناراحتی شدید روحی رسانده

    خیلی درمانده ام چه باید بکنم

  8. 2 کاربر از پست مفید nazafarin2013 تشکرکرده اند .

    maryam123 (شنبه 12 مرداد 92), roze sepid (شنبه 12 مرداد 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 دی 93 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1392-5-07
    نوشته ها
    41
    امتیاز
    1,146
    سطح
    18
    Points: 1,146, Level: 18
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 38 در 22 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فکر نمی کنید از زیادی توجه کردن به پدرتون باشه پیشنهاد می کنم عادی رفتار کنید شاید فکر مکنه احساس ترحم بهش دارید

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 12 مرداد 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1392-2-02
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    319
    سطح
    6
    Points: 319, Level: 6
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 28 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط aroosh نمایش پست ها
    فکر نمی کنید از زیادی توجه کردن به پدرتون باشه پیشنهاد می کنم عادی رفتار کنید شاید فکر مکنه احساس ترحم بهش دارید


    سلام مرسی از توجه شما

    والله یک زمانی خیلی توجه کردیم اما الان دیگه چنان رفتارش بده با ما که شاید چن کلمه بیشتر نمی حرفه با هامون

    همه اش چپ چپ نگامون میکنه

    با مامانم بد رفتار یمیکنه

    حتی خواستم دکتر روان شناس بیارم پیشش قبول نکرد

    شرایط از توصیف با نوشتن خیلی سخت تره

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط rahaaaaaaa نمایش پست ها
    تو این روزهای عزیز من هم برای پدرت دعا می کنم امیدوارم از آشفتگی در بیای . اما چیزی که بتونم بهت بگم اینه که به زندگی و شوهر خودت توجه بیشتری کن نگذار مشکلات خانواده ات باعث تنش تو زندگی ات بشه و اون رو تحت تاثیر قرار بده دوست خوبم

    عزیز دلم ممنونم
    خیلی سعی میکنم
    سعس میکنم بیشتر به زندگیم برسم
    اما تا به مامانم زنگ میزنم با اون به من زنگ میزنه اون قدر گلایه میکنه که بعد قطع تلفن سردرد میگیرم

    مامانم هم خیلی حق داره میفهممش اما مامانم فک میکنه من نشستم تو خونم و اصلا هم به فکر نیستم
    اما خوب وقتی میرم خونمون میبینم بابام خیلی خوشش نمیاد

    اوضاع بدیه

  11. #7
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,380 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام نازآفرین،معنویت درمان همه دردهاست،نقطه آغازه وقتی علم وفکروروحیه وتوان مازمینگیرمیشه،امیدوارم حال پدرت بهتربشه وشماهم روی آرامشوببینید،اگه داروهاش نخوردمیتونیدازطریق آب وغذاش بهش بدید.اگه تمایل داشته باشه "طبیعت درمانی"احتمالامقداری به بهبود او وتغییر روحیات شماکمک کند. میدونم برای شما سخته الان به اون شرایط فکرنکنید اون افکاراحاطه پیدامیکنه مگرابتدا ازشرایط تکراری دور بشوی تا موج افکارت تغییرکنه وازاین حال وهوابیای بیرون.

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 17 دی 93 [ 22:34]
    تاریخ عضویت
    1391-12-08
    نوشته ها
    661
    امتیاز
    3,788
    سطح
    38
    Points: 3,788, Level: 38
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,635

    تشکرشده 911 در 430 پست

    Rep Power
    78
    Array
    سلام ناز آفرين عزيز.اول از همه بهت تبريك ميگم به دودليل : 1- همسر به اين خوبي ومهربوني داري.2-دختر صبورومهربوني هستي.
    من فقط يك برداشت از رفتار پدرت دارم اونم اينه كه از اينكه قدرت وسلامتيشو از دست داده ومحتاج خانوادش شده خسته است.فكر ميكنه همه خسته شدن واسه همين ميخواد همتونو از خودش دور كنه.عصبانيتشم به خاطر همينه.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. از دست پدرم مستاصل شدم
    توسط Amin-R در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: جمعه 19 آبان 96, 22:42
  2. زمستان، حال دست ها و ناخن های تان را گرفته؟
    توسط meinoush در انجمن علمی و آموزشی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: سه شنبه 24 تیر 93, 20:34
  3. ملكه انگلستان هم خودش يه تاريخ زنده است.
    توسط shabe barooni در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 تیر 90, 14:39
  4. دست نوشته های خاکستری
    توسط shad در انجمن ادبیات و عرفان
    پاسخ ها: 53
    آخرين نوشته: یکشنبه 10 آذر 87, 20:29
  5. او فقط استاد من است ! چرا هیچ کس باور نمیکند ؟
    توسط aram_666 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 33
    آخرين نوشته: جمعه 10 اسفند 86, 14:29

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.