بچه ها من قبلا در مورد این دختری که می خوام حرف بزنم در تایپیک قبلیم حرف زدم که از ارسال شماره ۳۵ در مورد اون هست ......
http://www.hamdardi.net/thread-27691.html
عکش رو برام فرستاده . یعنی دو تا از عکساش رو فرستاده و گفته دو تا عکس دیگه هم امروز برام می فرسته . بچه ها خیلییییییییییییییی خیلیییییییییییی خوشگله . دوست دختر زیاد داشتم ولی این یک چیز دیگه هست .. اگه عکسش رو براتون می فرستادم خودتون می فهمیدید .
عاشقشممممممممممممم
مامانم از قبل خیلی مواقع بم می گفت برای زندگیم کمکم می کنه . منم همیشه بش می گفت بگو چه کمکی می کنی نه اینکه فقط برام شعار بدی؟
همش بش می گفتم اگه کمکم نکنید باید حالا حالا ها تنها بمونم و بدبخت می شم و ....
تا هفته ی پیش که بم گفت که ترم اول ارشدت رو که خوندی می رم برات خواستگاری و دختری رو عقد که بکنی به عنوان هدیه بت ۳۰ ملیون می دم که یک مدت تا قبل از اینکه بخواهید عروسی کنید بذاری بانک و سودش رو بگیری و بعد از عروسی هم بتونی یک آپارتمان نسبتا خوب رو باش عقد کنی . خودمم حدود ۸ ملیونی پس انداز دارم که البته چون سکه هست هر روز داره ارزشش کم می شه .
به دختره گفتم حتما دانشگاه بیاد شهر من و یک ترم که درسش رو خوند به خانوادم می گم که رفنه بودم فلان دانشگاه شهرمون که مثلا فلان استادم رو ببینم و از این دختره خوشم اومده که به همین بهونه بگم باید برید برام خواستگاری ...
البته الان کار دارم ولی دوست دارم زمانی که برای ارشد می خونم یا سربازی می رم دیگه کار نکنم و بعدشم یک کار درست و حسابی داشته باشم . تا اون زمان دختره هم درسش تمام شده و لیسانسش رو گرفته و می ریم سر خونه و زندگیمون . گذشته اش هم اصلا برام مهم نیست . خودم دوست دختر داشتم و همه جور غلطی رو به جز خود رابطه ی جنسی کردم . اصلا برام گذشته اش مهم نیست .
می خوام هر طوری هست باش ازدواج کنم و با هم خوشبخت بشیییییییییییییم
یعنی می شه همه چیز درست پیش بره و من با اون خوشبخت بشم
اما راستش یک کم می ترسم که به هم نرسیم و دوباره شکست بخودم و دیگه اون موقع هیچی توی دنیا برام ارزش نداره . می ترسم !
می ترسم یک موفعی بی خیالم بشه با یک اتفاقایی بیفته که به عشقم نرسم . حتی به این فکر می کنم که خودم الآن بی خیالش بشم کمتر آسیب می بینم که پس فردا اون بی خیالم بشه . کاش می شد همین فردا باش ازدواج کنم !
علاقه مندی ها (Bookmarks)