دارم خدامو از دست میدم.دارم نهیلیست میشم کمک کنید

[دیو مهربان]

سلام.دوستان من یه مشکل بزرگ دارم.
با اینکه قبلا آدم مذهبی بودم دارم اعتقادموبخدا از دست میدم..راستش من زیاد کتاب میخونم و هرگونه کتابی اعم از مجاز سیاسی یا غ مجاز رو خوندم.همین امر باعث شده اعتقادمو بخدا از دست بدم.قران رو خوندم.اکثر کتابهای مذهبی رو هم خوندم.ولی احساس میکنم وجود خدا بی معنیه.
البته به چشم یک کافر بهم نگاه کنین.کمکم کنین

[بهار.زندگی]

سلام
الان چه کمکی میخوای؟چرا فکر میکنی این موضوع یه مشکله؟

قبلا آدم مذهبی بودم

اینو توضیح بده.یعنی چه جوری بودی؟

ولی احساس میکنم وجود خدا بی معنیه.

استدلالهایی که تو رو به اینجا رسونده چین؟

[hamrahi]

مومن ترین ادمها همیشه ادمهایی هستند که یک بار به خدا و وجودش شک کردن و همه چی رو رد کردن و ترجیح دادن هیچ چیزی رو نپرستند
این یعنی اون ادم بدون این که بهش هی تلقین بشه که خدایی هست در این باره فکر کرده تحقیق کرده شک کرده
ادمی که پست میزنه و میگه دارم خدای خودم رو از دست میدم نه تنها کافر نیست که به خاطر شک هایی که کرد اظطراب هم گرفته که نکنه خدا از زندگی من بره
نگران نباشید شک میکنید دوباره یقین پیدا میکنید و این چرخه انقدر ادامه پیدا میکنه تا بالاخره بهتون ثابت بشه خدایی هست یا نه

[roze sepid]

سلام
تجربه اي كه من از زندگي افراد مختلف به دست آوردم اينه كه فقط وفقط قران وتفسيرشو بخونين تا روزنه ايماني براتون باز بشه كه كاملا حسش ميكنين.اينجاست كه بسته به ظرفيتتون اتفاقات جالبي براتون ميفته.

[sahelneshin]

سلام
تولحظات سخت زندگی کی کمکت کرده؟

آیانشده مشکل خیلی خاصی برات پیش بیاد اون وقت چیکارمی کنی؟زیرلب ازکی کمک می خوای؟

وقتی استرس میگیری ازکی می خوای نجاتت بده؟
آرزوهاتو رویاهاتوازکی می خوای؟


یه لحظه چشماتوببندبه یه چیزی یاکسی توزند گیت فکرکن که اگه ازدستش بدی برات مثل مرگه....اونوقت فکرکن همه چی داغون شده ...اون وقت دست به دامن کی میشی؟



ایناروبرای این گفتم که اکثرما آدماتولحظات سخت یادخدامی افتیم وحسش می کنیم


توتنهای مطلق کی هست...

شادی ها آرامش عشق روکی به میده...؟

توکل به خداکن وخودت روبه خدابسپاربدون شک

[dokhtare kordestan]

دوست من
اکه به وجود خدا شک داری پس دیگه باید بگی که خودت اصلا وجود نداری.مگه میشه ما باشیم خدا نباشه؟
خوب یه کم عادیه به هرحال هرادمی که زیاد درگیر این مسایل میشه سوالهای عجیبی از خودش میپرسه,همین خود من بزرگترین سوال ذهنم اینه که خدا از کجا اومده و..........
ولی پیشنهاد میکنم تو هیچ زمینه ای افراطی نباش حتی در مذهب
قرآن بخون سرحال میشی و به وجود خودت هم شک نمیکنی

[دیو مهربان]

سلام
الان چه کمکی میخوای؟چرا فکر میکنی این موضوع یه مشکله؟

اینکه مشکله یا نه اینه که تو دو راهیم.

اینو توضیح بده.یعنی چه جوری بودی؟

قبلا با چشم کور و بدون هیچ تفکری به خدا ایمان داشتم.یعنی مسلمان ارثی بودم

استدلالهایی که تو رو به اینجا رسونده چین؟

انواع کتابهایی که خوندم پره استدلاله

- - - Updated - - -

سلام
تجربه اي كه من از زندگي افراد مختلف به دست آوردم اينه كه فقط وفقط قران وتفسيرشو بخونين تا روزنه ايماني براتون باز بشه كه كاملا حسش ميكنين.اينجاست كه بسته به ظرفيتتون اتفاقات جالبي براتون ميفته.

دوست خوبم قران زیاد خوندم و حتی کمی تفسیر هم خوندم.ولی تفسیر عقاید و برداشت چند نفره نه برداشت من.اصلا به تفسیر اعتماد ندارم

[ammin]

لام دوست خوب ؛چرا استدلالهای بی جوابتو نمیگی تاکمکت کنیم؟چه سوالاتی آزارت میده؟؛؛؛؛به هرحال "هوش معنوی"درهمه ما هست بخشیش اکتسابی هست وبخشیش هم باتجارب وبه مرور زمان.اما موندن زیاد دراین سوالات معمولاچند ریشه روانی داره.۱_تنهایی وافکار غیراجتماعی۲_پیداکردن یک توجیه برای انجام یک گناه که درانجامش دغدغه وشک داری۳_یافتن راه میانبرکه بخشهایی ازمذهب رو قبول نکنی۴‏_دغدغه گناهی در گذشته وسعی درنپذیرفتن آن.اما درسنین نوجوانی این سوالات تقریبا شایع هست ولی در دوره ای کوتاه وبه سرعت گذراست.

[دیو مهربان]

يک هوش فراانسانی و فراطبيعی وجود دارد که جهان را و هر چه در آن است، از جمله ما انسان ها را، از
روی قصد طرح کرده و آفريده است. در اين کتاب، من از ديدگاه خلاف اين فرضيه دفاع می کنم: هر هوش
آفريننده ای که پيچيدگی کافی برای آفرينندگی داشته باشد، فقط می تواند محصول يک فرآيند پيوسته ی تکامل
تدريجی باشد. چون هوش های آفريننده در جهان تکامل يافته اند، ناگزير وجودشان مقدم بر وجود خود جهان
نيست، و لذا نمی توانند مسئول طراحی جهان قلمداد شوند. به اين معنا، خدا يک پندار است؛
پنداری است مهلک.


- - - Updated - - -

چون فرضيه ی وجود خدا همواره بر پايه ی سنت های محلیِ وحی به افراد است و نه بر پايه ی شواهد، جای
شگفتی نيست که روايت های بسيار گوناگونی دارد. مورخان دين پيشرفتی را در اين روايت ها ذکر می کنند که از
جاندارانگاری [انيميسم] قبيله ای، به چندخداباوری [پلی تئيسم ] مانند اديان يونانيان و روميان و اقوام باستانی
اسکانديناوی ، تا تک خداباوری [مونوتئيسم ، توحيد] يهوديت و مشتقاتش يعنی مسيحيت و اسلام امتداد می يابد.

- - - Updated - - -

در وحدتِ جوهر الوهيت، سه شخص است، پدر، پسر و روح القدس. اين سه شخص حقيقتاً از هم
متمايز هستند. لذا به حکم فتوای آثانازيايی: "پدر خداست، پسر خداست، روح القدس خداست، لکن سه
خدا نيست بلکه يک خداست.حالا مسیحیت که کلا نابود شد!

- - - Updated - - -

در وحدتِ جوهر الوهيت، سه شخص است، پدر، پسر و روح القدس. اين سه شخص حقيقتاً از هم
متمايز هستند. لذا به حکم فتوای آثانازيايی: "پدر خداست، پسر خداست، روح القدس خداست، لکن سه
خدا نيست بلکه يک خداست.حالا مسیحیت که کلا نابود شد!

[leila3000]

فکر می کنی دلیل گرایش ذاتی ما به صفتهای خوب و بدی ما به صفتهای بد چیست ؟

یعنی فرقی نمی کند ، مسلمان باشی یا کافر یا مسیحی یا زرتشتی . در هر صورت رفتار های بد مثل دزدی مثل دروغ مثل توهین مثل تهمت انسانها را آزار می دهد. ما چطور طبق تکامل تدریجی هوش، متوجه خوبی ها و بدی ها شده ایم؟

از نظر شما این عجیب نیست؟ اگر خدایی وجود نداشته باشد، پس ما هر گونه ظلمی که در دنیا بکنیم ، بدون پاسخ می ماند.

آیا این منطقی است که یک مدت در دنیا زندگی کنیم و بعد بمیریم ؟

چقدر زندگی ما ترسناک می شود اگر خدا را از زندگی حذف کنیم . چون ما همیشه به خداوند امید داریم .

به خصوص زندگی افراد شکست خورده ای مثل من .