به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 32
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 فروردین 93 [ 23:52]
    تاریخ عضویت
    1392-4-28
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    20

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس گناره شدیدی دارم

    چند ساله که طلاق گرفتم شوهرم مشکل جنسی داشت ینی با من هیچ رابطه ایی نداشت پنج سال با هم زندگی کردیم ولی من باکره بودم خیلی تلاش کردم تا مشکلش حل بشه نمیخواست نمیشد خیلی کنارش بودم وضع مالی خوبی نداشتیم برام مهم نبود من تلاش کردم تا زندگیم رو حفظ کنم

    به خاطر نداشتن رابطه جنسی به شدت افسرده و مریض شده بودم تااین که شوهرم یه ماموریت خارج از کشور رفت و من احمق با یه اقایی اشنا شدم و باهاش چت کردم دیدمش حرف میزدیم منزلشون هم رفتم البته رابطه خاصی به اون صورت نبود ،من باکره بودم رابطمون سه ماه طول کشید

    با خانواده شوهرم زندگی میکردم تا این که یه روزی به طور اتفاقی فهمیدم اینها تلفن خونه من رو شنود میکنن و یواشکی وارد منزل من میشن جاسوسی من رو میکردن کامپیوترم رو هک کردن هر کاری میکردم اونها زیر نظر داشتن خیلی ترسیدم از خونه بیرونم کردن و گفتن از همه کارهام خبر دارن دو ماه بود خبرداشتن ولی داشتن مدرک جمع میکردن که با پلیس مثلا دستگیرم کنن مادرش پدرش برادرش و خودش هم در جریان بودن

    من با هر کی حرف میزدم اینها میشنیدن هر جایی تو نت میرفتم میدیدن یواشکی وارد خونم میشدن به خانواده ام گفتن و ابروم رو بردن

    خلاصه جدا شدم مهریه رو بخشیدم خیلی عاشقه شوهرم بودم خیلی زیاد بارها بهش التماس کردم که برگرده ایمیل زدم تلفن زدم گفتم من رو ببخش ولی جوابم رو نداد

    احساس گناه شدیدی دارم و نمیتونم خودم رو ببخشم هر لحظه گناهم میاد جلوی چشمم بارها توبه کردم بارها به همسر سابقم گفتم حاضرم همه جوره برگردم به زندگیم و وفاداریم و ثابت کنم برنگشت حتی جوابم رو هم نداد

    نمیتونم خودم رو ببخشم خیلی دارم عذاب میکشم من یه احمق بودم که وقتی شوهری داشتم که عاشقش بودم بهش خیانت کردم برام نه رابطه جنسی مهمه نه بچه نه هیچی حاضرم عمرم رو بدم برگردم به زندگیم

    میشه کمکم کنین که چطوری باید خودم رو ببخشم دارم به مرز جنون میرسم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 22:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    91
    امتیاز
    461
    سطح
    9
    Points: 461, Level: 9
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    98

    تشکرشده 87 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    کاری که کردی خیانته! حالا اگه هم طوری شد (که البته خیلی سخته) که برگشتی مطمئن باش مثه روز اول نمیشه الان همه می دونن و اگه بری دوباره اونجا همه بهت به چشم خائن نگاه می کنن و عذاب می کشی! تاوان کاریم که کردی همینه الان می کشیی! (البته با طلاق منطقی تموم شدی!) ظاهرا سنتون هم زیره 30 ساله، سعی کن توبه کنی و فراموش و یه زندگی تازه ای واسه خودت بسازی

  3. کاربر روبرو از پست مفید shervin تشکرکرده است .

    dokhtar (جمعه 28 تیر 92)

  4. #3
    Banned
    آخرین بازدید
    جمعه 28 تیر 92 [ 14:43]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    80
    سطح
    1
    Points: 80, Level: 1
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    9

    تشکرشده 6 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما کار اشتباهی نکردید ... نیاز طبیعی تون بوده و نمیتونستید بدون تامین شدن اون نیاز تحمل کنید ... اشتباهتون این بوده که توی اون 5 سال از شوهرتون به خاطر مشکلش طلاق نگرفتید ... اصلا عذاب وجدان نداشته باشید ... الانم برید از زندگیتون لذت ببرید ... یک زندگی آزاد و مستقل ... شاید تا چند وقته دیگه هم دوباره ازدواج کنید با یه مرد بهتر که از هر جهتی بدردتون بخوره...

  5. 3 کاربر از پست مفید ozouow تشکرکرده اند .

    dokhtar (جمعه 28 تیر 92), meinoush (جمعه 28 تیر 92), کامران (جمعه 28 تیر 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 فروردین 93 [ 23:52]
    تاریخ عضویت
    1392-4-28
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    20

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تاوان کارم رو پس دادم خیلی عذاب کشیدم هزار بار توبه کردم ولی چشمهام رو که میبندم پر از عذاب وجدان و احساس گناه میشم
    از همسرم هزار بار عذر خواهی کردم گفتم من رو ببخشه نمیدونم پس کی خدا میخواد من رو ببخشه کی این همه غذاب تمام میشه
    چقدر باید تاوان پس بدم :(

  7. #5
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم اشتباه کردی که به همسرت خیانت کردی ، ولی مطمئن باش اگر هم خیانت نمیکردی اون زندگی خیلی دوامی نداشت ، اصلا مگر میشه یک مرد هیچ رابطه ای در طول 5 سال به خانمش نداشته باشه ؟اون آقا مریض بوده و شما برای درمانش هرکاری کردی . این حالی هم که داری خیلی طبیعیه و بعد از طلاق به سراغ هر کسی میاد ، حتی کسانی که عاشق همسرشون نبودن .
    عزیزم فکر یک زندگی تازه باش ، یعنی واقعا بچه نمیخوای ؟ وقتی هم که طلاق نگرفته بودی باز بچه نمیخواستی ؟

  8. 3 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    dokhtar (جمعه 28 تیر 92), meinoush (جمعه 28 تیر 92), کامران (جمعه 28 تیر 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 فروردین 93 [ 23:52]
    تاریخ عضویت
    1392-4-28
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    20

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بچه میخوام ولی الان فکر میکنم نه بچه مهمه نه رابطه جنسی
    وقتی کسی رو دوست داری کنارش ارامش داری حالا رابطه جنسی نداشته باشین مهمه مگه
    بچه از پرورشگاه میارین مهم اینه که خوشبختی احساس خوشبختی میکنی
    من فکر میکردم رابطه جنسی خیلی مهمه ولی الان که جدا شدم مگه این رابطه رو دارم خب خیر سرم همون موقع ها باید خودم رو کنترل میکردم
    فکر نمیکردم این موضوع خیلی مهمه باشه خیلی پشیمونم از خودم بدم میاد خیلی اشتباه تصمیم گرفتم اشتباه کردم خیانت کردم
    کاش میشد جبرانش کرد کاش هیچوقت این کارها رو نمیکردم کاش کمی عاقل تر بودم

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 تیر 92 [ 16:21]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    2
    امتیاز
    5
    سطح
    1
    Points: 5, Level: 1
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 45
    Overall activity: 0%
    تشکرها
    0
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    در اینکه کارتون اشتباه بوده وتقصیر با شماست هیچ شکی نیست..راه ارضاء نیازهای طبیعی در صورت عدم توانایی شوهر در برآورده کردنشون هرچقدرهم که غیرقابل تحمل باشن خیانت نیس...!!!!! خیانت رو نه تنها هیچ دین و آیینی تایید نمیکنه بلکه توی عرف و اجتماع واز نظر هروجدان بیداری محکومه....ولی حالا که به اینجا رسیدین و جدا شدین به نظر منم بهترین کار فراموش کردن گذشته هستش..هرچند میدونم سخته..ولی بازگشت به زندگیه قبلیتون حتی اگه امکانش فراهم بشه جز توهین وتحقیر ومحدودیت و فشار روحی چیزی واستون نداره ...سعی کنید با یه مشاور واسه ترمیم روح زخم خورده تون درتماس باشیم و با قدرت به ساختن آینده تون ویه زندگی جدید فکر کنید..موفق باشید..

    - - - Updated - - -

    در اینکه کارتون اشتباه بوده وتقصیر با شماست هیچ شکی نیست..راه ارضاء نیازهای طبیعی در صورت عدم توانایی شوهر در برآورده کردنشون هرچقدرهم که غیرقابل تحمل باشن خیانت نیس...!!!!! خیانت رو نه تنها هیچ دین و آیینی تایید نمیکنه بلکه توی عرف و اجتماع واز نظر هروجدان بیداری محکومه....ولی حالا که به اینجا رسیدین و جدا شدین به نظر منم بهترین کار فراموش کردن گذشته هستش..هرچند میدونم سخته..ولی بازگشت به زندگیه قبلیتون حتی اگه امکانش فراهم بشه جز توهین وتحقیر ومحدودیت و فشار روحی چیزی واستون نداره ...سعی کنید با یه مشاور واسه ترمیم روح زخم خورده تون درتماس باشیم و با قدرت به ساختن آینده تون ویه زندگی جدید فکر کنید..موفق باشید..

    - - - Updated - - -

    اتفاقا رابطه جنسی در کنار خیلی چیزای دیگه توی یه زندگی مشترک مهمه...اصلا هم بی اهمیت نیس..شما توی زندگی با شوهرتون بخاطر عدم توانایی ایشون واقعا اذیت شدین هم از بعد نیاز جنسی هم نیاز به ارضاء حس مادر شدن و............شما فقط راه درمانش رو اشتباه انتخاب کردین ..

  11. 3 کاربر از پست مفید frankpersian تشکرکرده اند .

    dokhtar (جمعه 28 تیر 92), sookoot (جمعه 28 تیر 92), tamanaye man (جمعه 28 تیر 92)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 اسفند 92 [ 01:33]
    تاریخ عضویت
    1392-4-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    377
    سطح
    7
    Points: 377, Level: 7
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من کار اون آقا بیشتر از کار شما اشتباه بوده چون با اینکه از مشکله خودش با خبر بوده چرا ازداج کرده؟!چرا با خودخواهی خواسته یه نفره دیگرو به مشکل بندازه و شما هم به فکر ی زندگی جدید و بهتر باش چون هنوز باکره هستی امیدوارم موفق باشی.

  13. 4 کاربر از پست مفید khodam tanha تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 28 تیر 92), dokhtar (جمعه 28 تیر 92), meinoush (جمعه 28 تیر 92), sahar amiri (شنبه 29 تیر 92)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 11 فروردین 93 [ 23:52]
    تاریخ عضویت
    1392-4-28
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    20

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نمیدونسته مشکل داره اگه میدونست حتما ازدواج نمیکرد
    ادم بدی نبود که بخواد سر یکی دیگه رو کلاه بذاره
    بعضی موقع ها فکر میکنم من اصلا زن خوبی نبودم حتما انقدر اخلاق هام بد بود که دوست نداشت باهام رابطه جنسی داشته باشه
    من زن خوبی نبودم اگه بودم حتما من رو دوست میداشت میخواست که باهام بره تو رابطه جنسی :(

  15. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 08 اسفند 92 [ 01:33]
    تاریخ عضویت
    1392-4-26
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    377
    سطح
    7
    Points: 377, Level: 7
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 19 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array
    میدونم سخته کسیو که دوست داری فراموش کنی (مثله خودم) ولی زمین میچرخه روز جدید میاد سال نو میشه آدمای جدید میان قرار نیست تو گذشته زندگی کرد فراموش شدنی نیست ولی میشه کنارش گذاشت سعی کن حتما میتونی شما هم حتما تلاشه خودتو برای خانومه خوب بودن کردی .خانومه خوبی هم هستی چون که احساس گناه کردی و بی تفاوت نبودی

  16. 2 کاربر از پست مفید khodam tanha تشکرکرده اند .

    dokhtar (جمعه 28 تیر 92), meinoush (جمعه 28 تیر 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:20 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.