به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 اردیبهشت 97 [ 13:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    3,551
    سطح
    37
    Points: 3,551, Level: 37
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    زندگی بی معنا شده برام،نتونستم بهش برسم.خاک بر سرم!

    سلام
    راستش تو نت از ناراحتی دور میزدم اینجا رو پیدا کردم.فکر کنم محیطش طوریه بیشتر خانم ها فعالیت میکنن.خوب من پسرم و فقط اومدم اینجا بنویسم.یکم خالی بشم.با نوشتن ارامش پیدا میکنم.به قول خانم ها درد دل کنم.

    داستان من از جایی شروع شد که برای اولین بار تو دانشگاه دیدمش...به معنای واقعی :عشق در نگاه اول برام تداعی شد.ولی این فقط شروعش بود و من در دام عشق گرفتار شدم.دامی که هر چقدر سعی میکردم ازش فرار کنم،بیشتر تو تار هاش میپیجیدم و بیشتر و بیشتر گرفتار شدم.

    اصلا شخصیت عاطفی و ... نداشتم.فکر نمیکردم یک روز عاشقش بشم.یکم که بیشتر بهش نزدیک شدم دیدم خصوصیات اخلاقیش همونیه که من میخواستم.خدا 1 دونشو ساخته بود و گذاشته بود جلوم.نمیتونستم ازش فرار کنم.

    روز ا گذشت و گذشت و اون هم حتی بدون اینکه 1 اپسیلون از من اطلاعات داشته باشه ،به من علاقه مند شد. دیگه همه چیز ردیف شده بود.روی زمین زندگی نمیکردم اکثر اوقات و با رویاهام کاخ های رنگی بنگی ساخته بودم.انقدر انرژی داشتم که سر 2 ماه من تنبل،2 تا مقاله و 1 پروژه 40 میلیونی و خیلی کارای دیگه کردم و تبدیل شده بودم به سوپر من.اما چه فایده،وقتی یک نفر با قدرتش بتونه تمام ادم رو نابود کنه،اون ادم مطمئنا حق این کار رو داشت چون پدرش بود.
    دوست داشت دخترش با یک پزشک ازدواج کنه.من رو قبول نداشت.چون شهرستانی بودم.گرچه به نظر سطح خانواده ها یکی بود.اما چشم بسته بود به همه چی.اخرین بار وقتی از مطب پدرش توسط نگهبان های بیمارستان به بیرون پرت شدم،دیگه فهمیدم راهی نیست و من باید برم.فقط 1 کلمه بهش گفتم پدرش نذاشت و خدا حافظی کردم.الان فقط 1 عکس ازش دارم و هزارن کیلومتر تو یک کشور دیگه ام.استاد راهنمامم اینجا بهم میگه تو یک معشوقه رویایی روانی هستی!
    از اونجا فرار کردم.از همه چیز فرار کردم...پشیمونم.باید میموندم بیشتر میجنگیدم...الان راه برگشت ندارم.خبر دار شدم که پدرش برای فراموش کردن من داره مجبورش میکنه با خواستگار مد نظرش ازدواج کنهو اونم داره اینکارو میکنه.مطمئنم فکر مکینه من دیگه فراموشش کردم.


    به شکوه گفتم برم ز دل‌ یاد روی تو آرزوی تو
    به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو

    ولی‌ ز من دل‌ چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟
    هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟

    گذشتم از او به خیره سری، گرفته ر‌ه مه دگری


    کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم


    به جز ر‌ه او، نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر

    - - - Updated - - -


  2. کاربر روبرو از پست مفید lost_life تشکرکرده است .

    دختری تنها (پنجشنبه 27 تیر 92)

  3. #2
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 اردیبهشت 97 [ 13:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    3,551
    سطح
    37
    Points: 3,551, Level: 37
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    زیباترین ایامی که تو زندگیم میتونستم تجربه کنم،تبدیل به تلخ ترین شده

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 29 اردیبهشت 97 [ 00:12]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    629
    امتیاز
    8,334
    سطح
    61
    Points: 8,334, Level: 61
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 22.0%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    662

    تشکرشده 792 در 312 پست

    Rep Power
    74
    Array
    سلام دوست عزیز.

    اول از همه اینو بدون که این اتفاق فقط برای تو نیفتاده و خیلیا درگیر این اتفاقات و نرسیدن و سخت رسیدن و زجر ها هستن

    توی هر عشقی دو تا راه هست یا رسیدن یا نرسیدن ... باید به هر دوش فکر کرد
    خیلیا اینجا با مخالفت خانواده ازدواج کردن و بعدش به مشکل خوردن و میتونین مطلبشون رو هم بخونین . پیشنهاد میکنم پست زیر رو بخونین و ببینین عاقبت یک عشق وحشتناک چی شده و الان به جایی رسیده که نوشته دوران نامزدیم زهر مار شده . گرچه مشکلش حل شده تا حدی ولی میخوام بگم چنین عشقایی اخر و عاقبتش یا مث شماست یا بعد از ازدواج مشکلات فراونی داره.

    درکت میکنم وقتی ادم به یه چیزی نمیرسه خیلی خیلی خیلی خیلی زجر میکشه و احساس خالی بودن و پوچی میکنه. احساست کاملا طبیعیه و قابل درک ولی چه میشه کرد میتونی با دنیا بجنگی؟ تو با پدرش جنگیدی و باختی اگر بیش از اینا دوسش داشتی پدرش رو قطعا قانع میکردی و اگر اونم بیش از اینا دوست داشت پدرش رو راضی میکرد.
    شاید اینجا حرفش درست نباشه ولی عشق اگر عشق باشه ادم بخاطرش ادم هم میکشه پس راضی کردن پدر نشدنی نبوده و تلاش شما به اندازه عشقت بوده.
    ادم برای عشقش به اندازه عشقش تلاش میکنه شک نکن.
    شما فک میکنی بذار یه چند وقت بگذره و بعد میتونی به راحتی هم فعالیت هاتو انجام بدی و هم ازدواج کنی با کسی که دوستش داری و دوستت داره فقط بذار به روال خودش طی بشه چون کاملا طبیعیه این حالتات.

    [size=medium]تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی‌!
    یکی‌ دیروز و یکی‌ فردا .
    [/size]

  5. کاربر روبرو از پست مفید mohammad2012 تشکرکرده است .

    roseflower (شنبه 05 مرداد 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 تیر 93 [ 19:33]
    تاریخ عضویت
    1391-6-28
    نوشته ها
    22
    امتیاز
    1,358
    سطح
    20
    Points: 1,358, Level: 20
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 42
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 30 در 16 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    0
    Array
    سلام دوست عزیز
    حال و روزتو درک میکنم میدونم چه حال بدی داری
    کاری که از دستمون بر نمیاد فقط میتونیم باهات همدردی کنیم
    ایشالا خدا بهترشو سر راهت قرار بده
    ولی بدون خیلیا شرایطی مثل تو دارن تو تنها نیستی
    زندگی پستی بلندی داره باید مقاوم بود، صبور بود، اما
    امیدوار چنانم که کار بسته برآید
    وصال چون بسر آمد، فراق هم بسر آید

  7. کاربر روبرو از پست مفید mohsen66 تشکرکرده است .

    سان آی (پنجشنبه 27 تیر 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    42
    Array
    سلام دوست عزیز
    اگه دوست ندارید ایام زیبا تون خراب بشه خب تغییر کن قضا را

    ببینید من تو شرایط خیلی خیلی خفیف تر از شما بودم تو کلاس زبان از یکی خوشم اومد ولی چون شرایط ازدواجو نداشتم ولش کردم اهل دوستی هم نبودم. ازون ماجرا خیلی وقته می گذره و من هنوز فراموشش نکردم و گاهی تو رویاهم باهاش حرف می زنم ولی می دونی چیه با این که هنوز دوسش دارم ولی وابستش نیستم دیگه فهمیدم می تونم بدون اونم زندگی کنم. چیزی که از شما می خوام همینه اینکه یادبگیرید بدون اون زندگی کنید. باید بتونید چون زندگی فقط تو یه نفر خلاصه نمی شه چون اون خانم دیگه رفته و اگه تلاش نکنید شما می مونید و تنهاییتون.

    چرا خودتونو سرزنش می کنید؟چرا می گید خاک بر سرم؟ بنظرم شما تلاشتونو کردید و جای افسوس نداره ناراحتید خب باشید ولی افسوس نخورید به خودتون بد و بیرا نگید.با نظر این دوستمون کاملا" مخالفم که گفتن عشق باشه آدم به خاطر عشق آدم می کشه . اگه پای عشقو دوس داشتنه پدر اون خانومم عاشق دخترشه و تو منطق خودش کاریو می کنه که درسته.

    امیدوارم با وضع جدید زود کنار بیایید

  9. کاربر روبرو از پست مفید shapoor تشکرکرده است .

    ویدا@ (پنجشنبه 27 تیر 92)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    790
    سطح
    14
    Points: 790, Level: 14
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 82 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چاره ای نیست باید با زندگی ساخت بعضی ها حتی نیم قرن با عشق زندگیشان در افکار خود سیر می کنند ولی این اصلا خوب نیست چون اگه فکر کردن بهش ادامه داشته باشه ایندتو خراب می کنی محکم باش پسر بهش نرسیدی سخته ولی خودت رو دریاب و اینو باور داشته باش که هیچ کس در دنیا به اندازه خودت مهم نیست

  11. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 اردیبهشت 97 [ 13:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-27
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    3,551
    سطح
    37
    Points: 3,551, Level: 37
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از دوستانی که پست گذاشتن.

    زندگی داره به شکل بی رحمانه ای خلاف جهت من میوزه.دارم از ریشه جدا میشم...افکار مثل پوچی بهم دست داده

    زندگی تو غربت هم مکمل شده.

    امیدوارم نوشتن بی هدف اینجا جرم نباشه

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    سلام
    شمایه باربرای رسیدن به این خانم تلاش کردیدوجواب منفی گرفتیداگراین همه این خانم رودوست داشتیدبایستی بیشترتلاش میکردید گذشته هاگذشته بهتره به فکرایندتون باشیدوبااین افکارزندگیتون روخراب نکنیددرسته فراموش کردن سخته براحتی نیست ولی اگربخوایدمیشه ازتکنیک توقف فکراستفاده کنید

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 28 مرداد 01 [ 19:21]
    تاریخ عضویت
    1392-3-18
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    7,573
    سطح
    58
    Points: 7,573, Level: 58
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    10

    تشکرشده 30 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.. ینی پدرش ب همین راحتی همه چی رو تموم کرد..آدم خونسردی هستین..!
    پس فراموشش کنین!


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  2. (توهم همه چیز دانی ) استفاده نادرست از شبکه های اجتماعی و توهم دانش
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مهارتهای ارتباطی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 10 بهمن 94, 17:26
  3. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 11 تیر 93, 10:16
  4. به نظرتون از خدمات موسسه های ازدواج آستن استفاده کنم
    توسط ghalam63 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 شهریور 90, 00:47

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.