من کتابي رو که معرفي کردين نخوندم ولي شما وقتي که خوندين و قانع نشدين بايد ادامه ميدادين تا به حقيقت برسين
شما کتاب های شهید مطهری رو حتما طبق سیر مطالعاتی بخونین کتابی که گفتین توی سیر به عنوان کتاب پونزدهم معرفی شده، شاید اونموقع سنگین بوده مسائلش.
در مورد مثالي که زدين جدا شدن روح از بدن خب حتما براي شما هم اتفاق افتاده که صحنه اي رو ميبينين و بعد انگار که اون صحنه براتون آشناست و میگن که اين مربوط به همين قضيه جدا شدن روح از بدن هست که در زمانی که خوابیم جدا ميشه و سير ميکنه روح هم که متعق به زمان و مکان خاصي نيست. و اگر اشتباه نکنم بهش ميگن روياي صادقه
ببینید یه سری چیزا رو باید با منطق درک کرد و یه سری چیزا رو هم با قلب. مسلمون شدن یه چیز عقلی و منطقی هست و ایمان آوردن یه چیز قلبی.که اینکه آدم خدا رو قلبا ایمان بیاره. مثلا معجزات الهی از این نمونست که با منطق جور در نمیاد ولی اگر ما به یه قدرت برتر ایمان داشته باشیم که هر کاری از دستش ساختس اونموقع باور داریم که چنین چیزی هم ممکنه.
اینکه گفته میشه انسان موجود برتریه نه فقط به خاطر عقلش هست بلکه به خاطر همراه بودن عقل و قلبشه. خیلی از مسائل، توی مغز کوچیک بشر نمیگنجه، و اونقدر علم نداره که بتونه قبولش کنه و اینجا باید از قلبش استفاده کنه
قرآن کریم هم به کافی نبودن سرمایه علمی بشر اشاره میکنه و توی این آیه می فرماید:
« و ما اوتيتم من العلم الا قليلا »( اسراء آیه 85)
آن مقدار علم و اطلاعی كه به شما رسيده اندك است و برای قضاوت كافی نيست.
در مورد شهوت هم اينکه غريزه ي جنسي يه غريزست که خدا تو وجود انسان قرار داده تا به طور صحيح ازش استفاده کنه تا هم لذت ببره و هم تداوم نسل بشر رو تضمين کنه
و کلا جدا از نفس امارست.
نفس اماره و نفس لوامه به طور فطری توی هر انسانی هست یعنی هر انسانی فطرتا و قلبا میدونه که یه سری صفات مثل راستی، شجاعت، صداقت، وفاداری و ...خوبن و یه سری صفات دیگه مثل دروغگویی،تهمت، دزدی و... بدن و هر موقع که انسان خطایی ازش سر بزنه نفس لوامه که به نفس سرزنشگر هم معروفه آدم رو ملامت میکنه که چرا اینکارو کردی،چرا اونکارو کردی؟ و امر به خوبی ها میکنه، در اون طرف هم نفس اماره رو داریم که امر به بدی میکنه، امر به شهوت پرستی،دروغ و....
و به خاطر همین هم هست که توی اسلام امر شده که با نفس اماره باید مبارزه کرد.
یه انتقاد کوچیک هم میخواستم ازتون بکنم شما تو پست اولتون گفته بودین که
گاهی آرزو می کنم کاش خیلی چیز ها رو نمیفهمیدم و یک پسر عادی بودم .........
ولی به نظر من شما باید خیلی هم خدا رو شکر کنین که اینقدر دنبال حقیقتین،و تو دنیای اطراف غرق نشدین اینکه آدم چیزی رو ندونه و ندونه که نمیدونه هنر نیست، موندن توی جهل که افتخار نمیاره برا آدم.
شما پسر روشنفکری هستین که به اینجور مسائل اهمیت میدین و دنبال حقیقتین.
موفق باشین
علاقه مندی ها (Bookmarks)