به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1392-4-23
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمک کنید دارم میمیرم

    سلام من امير هستم23 ساله دانشجوي کارشناسي مديريت از روز اول دانشگاه عاشق هم کلاسيم شدم ولي نميدونستم چه جوري ابراز کنم چون تابحال هيچ دوست دختري نداشته بودم تايکماه اول هيچکاري نکردم چون دانشجوي فوق العاده درسخون وزرنگي هستم هميشه پاي تخته بودم تا اينکه متوجه شدم اونم هراز گاهي نگام ميکنه يه فرصت پيداکردم بهش گفتم ميخوام باتون درباره يه موضوعي صحبت کنم و...دراولين تماسم خودموخالي کردم وگفتم عاشقتم وقصدمم ازدواجه اونم بعدچندروزصحبت کردن رضايت دادباهام بمونه تاخانوادموراضي کنم من ازهمون روزدست به کارشدم اونم چون ديد واقعا قصدم ازدواجه اونم احساساتش رانشون داد واينجا عشق دوطرفه ماشروع شديکسال باهميم خيلي وابسته هم هستيم واقعا ميخوامش 6ماه پيش ازهرراهي وارد شدم خانوادم رضايت ندادندتابا اشک وتهديد و... مامانم زنگ زد خونشون اما خيلي سرد صحبت کرد وقرارگذاشت برند خونشون اما باز نرفتند اينجامشکلات ماشروع شد ودوستم دلش شکست وازمامانم کينه به دل گرفت باهاش صحبت کردم تاباز باهم باشيم قبول کرداما1ماه پيش يک خاستگاره خوب اومد براش وخانوادش رضايت دادند دوستم فقط گريه ميکرد مهريه هم بريدندمنم گفتم مقاومت کن اونم کاري به سرشون داد خانواده اونارفتندوخرد به هم منم دوباره خانوادم رامجبورکردم برند اينقدر اصرارکردم و...که بالخره دوتامون لو رفتيم که دوستيم مامانم زنگ زد خونشون حسابي فحششون داد بعد چند روز از فشار طناب آويزيون کردم وداشتم خودمو دار ميزدم که خانواده رسيدند بعد از اينکه تو بيمارستان بستري شدم وحالم خوب شد خانواده ام راضي شدند برند خاستگاري بابام رفت درمغازشون اجازه بگيره اماباباش گفته چون مامانم زنگ زده وچنين رفتاري داشته قبلاقرارگذاشته و...اجازه نميدم بياييد ...گوشي دختره هم گرفتند وترم تابستونم درس باهم گرفته بوديم امانميذارن بياد دانشگاه بعد چند روز بايک گوشي گفت خانوادم بيچاره هم کردند ومنم همه چيزو شکستند هرجوري شده بيا و....اما مارفتيم اجازه نميدند خانواده دوطرفمون مخالفند فقط ماهمديگر راميخوتييم من ميتونم به زور خانوادم راراضي کنم اما اونارا نميدونم خيلي حالم بده چندروز نديدمش وارتباطي باهاش ندارم کارم شده گريه بدون اون نميتونم بامامانشم صحبت کردم قبول نکرده نميدونم الان کجاست ضمنا اينقدر باهم خوب شديم که حاظر شد بهش دست بزنم اما کسي نميدونه واقعا هميديگر راميخواييم ...دارم ميترکم شايد باز خودمو بکشم نميتونم يه جابند بشم تمرکزندارم غذانميتونم بخورم ميدونم اونم حالش از من بدتره تورو خدا اگه ميتونيد کمکم کنيددارم از دست ميرم

  2. #2
    مدیران انجمن

    آخرین بازدید
    دیروز [ 00:31]
    تاریخ عضویت
    1392-4-02
    محل سکونت
    ایران
    نوشته ها
    1,968
    امتیاز
    33,342
    سطح
    100
    Points: 33,342, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.1%
    دستاوردها:
    OverdriveTagger First ClassSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    4,392

    تشکرشده 6,373 در 1,793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام.امین خوشبخت به تالار همدردی خوش اومدی.ناسلامتی مدیریت خوندی.باطناب دارمیخاستی چالشهای زندگیتو مدیریت کنی!!؟منع خانواده ها درآتشی ترشدن علاقه شما تاثیر زیادی داشته.اول ازشخصیت خودت بگو؟چه اهدافی داری؟رابطت قبلا باپدرومادروخانوادت چطور بوده؟میزان تنهایی ودرجمع بودنت قبل ازعاشقیت چه جوری بوده؟رابطت بادوستات؟وضعیت مالی خانوادت؟سربازی رفتی یانه؟شغل خودت چیه درحال حاضرفقط درس میخونی؟

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    امیییییییییییییییییییین
    اولا خدانکنه بدبخت بشی ,پس این پسوندرو خواهشابرداااااااااااررررر ررررر
    خودکشی؟اونم یه جوون به سن وموقعیت شما؟استغفرالله.مگه پسر خوب شما دنیارو ندیدین؟روزی 1000 تا از این مشکلات واسه مردم پیش میاد وعاقلانه حلش میکنن.
    عوض اینکه مردونگیتوبه همه ثابت کنی که سد راهت نشن به خودکشی فکرمیکنی؟
    من موندم این همه عجله و بدوبدو واسه چیه؟نکنه اون خانم رو بردن زیرطناب دارکه حتمه باید تا فردا عروسی کنه؟
    مطمان باش یه دختر شماروبخواد 1000 تا بهونه بلده بیاره که به زور نتونن شوهرش بدن.
    به نظرم یه مدت هم شما هم اون خانم خودتونوبزنین به بی خیالی و اینکه همه چیوفراموش کردین تا آبااز آسیاب بیفته
    به جای اینکه خودکشی کنید قشنگ و مردونه از خانوادتون دلیل مخالفت هاشون رو بپرسین و توجیهشون کنید
    هرچی شماها بیشتر الان پافشاری کنید اونا بیشتر سد راهتون میشن
    حتی اگه مشکلتون حل نشد شما نبایدخودتون رو ببازین,عاقلانه رفتارکنیدوبه فکرآیندتون باشید

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1392-4-23
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام ممنون که جواب دادید...دلایل مخالفت خانوادم منطقی نیست واین باعث عصبانیت من شده اگه بخوام درباره خودم بگم فوق العاده باهوش هستم خوشتیپ هستم زود رنجم زود وابسته میشم ودل کندن برم سخته وفادارم ...هدفم اینه استاد دانشگاه بشم خلاصه گفتم هدف زیاد دارم که با دوستم در یک راستا هست -رابطم همیشه باخانواده مثل یه دوست بوده نه یه رفیق -من اجتماعی هستم ولی چون از بچگی دنبال رفیق بازی بودم وعاقبتش را دیدم چندد سالی است فقط با دونفر هستم اونم سعی میکنم خیلی زیاده روی نکنم ورزشم میکنم بدنسازی وفوتسال..وضعیت مالی خانواده خوب من ماهیانه بابام 500 بهم میده یک میلیونم خودم درآمد دارم طبقه بالای خونمون کامل خالی است اما اونا میگند اگه این دختر رابخوای ما هیچی نمیدیم سربازیم معاف شدم

    - - - Updated - - -

    سلام لیلا جان مرسی که پیام گذاشتی از اینکه میگی مردونگیت را نشون بده زیاد ثابت کردم اماجواب نداد اما خودکشی زود جواب داد و اونا راضی شدند برند خاستگاری که باببام رفت از باباش اجازه بگیره اما بدلیل حرفای مامانم مخالفت کرد..اما اینکه میگی این همه عجله واسه چیه دختره خواستگار زیاد داره و هر دفعه یه بهونه آورده اما برای این خواستگار آخری خیلی کتک خورده بود باباش خیلی تعصبیه ومیگه محیط دانشگاه خوب نیست باید شوهر کنی دختره اولم هست الان خودمو زدم به بیخیالی ولی خودم دارم دیوونه میشم بدون اون نمیتونم اونم همینجوره دلایل مخالفتشون چرا دختره زبون دار است چرا یه بار کفش بنفش پوشیده چرا باهات دوست شده دختری که دوست بشه اهل زندگی نیست و...داداش بزرگترداری داداشم 32 سالشه ولی به دلیل اینکه هربار خانوادم یه چیز گفتند هنوز مجرده....

  5. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    امین جان الان بهتری؟
    یه جای دیگه هم این پست رو گداشتی انگار

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1392-4-23
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام لیلا جان متاسفانه نه اصلا آروم وقرار ندارم اگه دانشگاه میومد بهتر میشدم ولی از دانشگاه هم گرفتنش ...آره دوجا گذاشتم ممنون که به فکر حال من بودی!

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 مرداد 92 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1392-4-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    47
    سطح
    1
    Points: 47, Level: 1
    Level completed: 94%, Points required for next Level: 3
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    0
    تشکرشده 3 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    - - - Updated - - -

    کاملا با لیلا موافق هستم

  8. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 بهمن 95 [ 01:37]
    تاریخ عضویت
    1392-3-28
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,793
    سطح
    38
    Points: 3,793, Level: 38
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    146

    تشکرشده 406 در 140 پست

    Rep Power
    30
    Array
    بخدا امین اینا همش شورو اشتیاق این سن هستش
    آروم باش عزیزم
    میدونی روزانه چندها هدار نفر با این مشکل مواجه میشن؟

  9. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1392-4-23
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام لیلا جان خودمم قبول دارم خیلی شور دارم چکار کنم خانواده کسای دیگه راپیشنهاد میدندولی من واقعا نمیتونم به جز اون به کسی دیگه فکر کنم چون اونم منو میخواد اگه نمیخواست یابدی ازش دیده بودم جدایی برام راحت تر بود

    - - - Updated - - -

    نه نمیدنم چند نفر ...جا قطعی بود ما توایران به دنیا اومدیمخدا به داد جوان ها برسد

  10. کاربر روبرو از پست مفید امین بدبخت تشکرکرده است .

    hedye63 (چهارشنبه 07 خرداد 93)

  11. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 19 آبان 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1392-4-23
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    54
    سطح
    1
    Points: 54, Level: 1
    Level completed: 8%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    امشب داریم میریم خواستگاری اگه کسی حرفای من را دنبال کرده و خواست کامل تعریف کنم


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.