به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 37
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    29
    Array

    Bow بدبخت شدم، دوران نامزدیم زهرماره

    سلام
    خیلیا اینجا منو میشناسن. با بدبختی و هزار مصیبت تونستم با کسی که دوست دارم نامزد کنم. همون موقع اومدین به من گفتین این زندگی درست بشو نیست، اما من یه مسیری که تا نصفه رفته بودم نمیشد برگردم. الانم نمیشه برگردم اما حالم اصلا خوب نیست. به نامزدم بدبینم شدید. برای این که تازه فهمیدم چقدر بهم دروغ گفته توی این چند وقت. چطور میتونه اینقدر نامردی کنه در حق دختری مثل من؟ منی که اینقدر برای به دست اوردنش با همه کس و کارم جنگیدم و این همه زخم زبون به جونم خریدم.
    چند وقتی بود (ح) مزاحم تلفنی داشت. بهش میگفتم چرا این شماره اینقدر بهت زنگ میزنه مزاحم میشه بلاکش نمیکنی؟ کار خودشو میکرد تا این که شماره رو از گوشیش برداشتم و تماس گرفتم. که ای کاش نمیکردم. یه دختر خانم همسن و سال خودم بود و ادعا کرد دوست دختر سابق نامزد منه و نامزد من بهش گفته دارم ازدواج میکنم و این باورش نمیشده همسر منم بهش مشخصات میده که نامزدم سی سالشه، و قیافش اینه و اونه و اسمشم فلانیه. خلاصه این دختره میگه من آمار شوهرتو در آوردم دیدم هرجا میره با این زنه هست و چند بار خونه شوهر من اومده این خانوم!!!! دیگه فهمیدم قضیه ازدواحش راسته تا این که از فیسبوک فهمیدم این زنه شوهر و بچه داره بازم فهمیدم ح دروغ گفته و الانم باورم نمیشه که تو نامزدشی واقعا و میخوام ببینمت.
    من اون موقع به اون دختر گفتم که ح هرکاری کرده واسه این بوده که پای من به جریان باز نشه و من میدونم اون خانوم شوهردار کیه و از اقوام ماست و خلاصه یه مدلی حرف زدم که کمی آروم کنم جو رو. از اونور به ح که گفتم دقیقا گفت کاری کردم که پای تو باز نشه به جریان و نخواستم اذیت شی.
    حالا مشکل من اینه که اون دختر هر روز به گوشی شوهرم زنگ میزنه و شوهرم جوابشو میده (نمیدونم چه آتویی به دختره داده که اینقدر ازش حساب میبره) دختره صدای شوهرمو ضبط کرده بود که گفته بود من سارا رو دوست ندارم و مجبورم باهاش ازدواج کنم و تو از زندگی من چی میفهمی و سارا خوشگلتر از تو نیست. قیافش معمولیه ولی ازدواجم با سارا به نفعمه چون الان چهل سالمه اگه یه ماه دیگه هم بچه دار شم بچم ازم چهل و یک سال کوچیکتره!
    اینارو به ح گفتم زنگ زد به مادر دختره و گفت دختر شما بیمار روحیه و من میخوام کمکش کنم داره زندگی منو نابود میکنه. مادر دختره هم داد و بیداد که تو بچه منو از زندگی سیر کردی و مریضش کردی و الانم داری بهش زخم میزنی که نامزد دارم!
    خلاصه جریان بیخ پیدا کرده
    1_ ح با یه زن شوهردار از شاگرداش اینقدر دوسته که میاد خونه شوهرم و میره و من تا الان روحمم خبر نداشته
    2- با این دختره تو تایمینگ دوستیش با من که براش هیچی کم نذاشتم دوست بوده حالا نمیدونم در جه حد، میگه رابطه نداشتیم!
    3- گفته من سارا رو نمیخوام و مجبورم باهاش باشم!
    میترسم. میترسم شدید. نمیدونم چه غلطی بکنم. احساس بدی دارم. ح بعد از این جریان محبتش به من بیشتر شده و یه کم ترسیده ولی از اون طرف دختره هنوز هر روز زنگ میزنه نامزدم هم به نظر خودش از رو حس انسان دوستی جواب میده و میگه میخوام کمکش کنم

    - - - Updated - - -

    اینو هم اضافه کنم که ما عقد هستیم. و باور کنین بازم بیایید بگید ولش کن دیگه شدنی نیست. چون پای خانواده جفتمون دیگه وسطه. من خواب و خوراک ندارم این چند وقت. هر روز باید تنم بلرزه کی دوباره عاشق شوهر من شده. گندش در بیاد. شوهرم جلوی خودم با اون دختره صحبت کرد بعد گفت تو جرا همش میخوای من آرومت کنم؟ من الان سر زندگیمم. چه وظیفه ای دارم در مقابل تو؟
    دختره هم میگفت سارا از سرت زیاده. چجوری مامان باباش حاضر شدن بدنش به تو؟ مگه سر راهی بوده؟ مگه ترسیدن قحطی شوهر بیاد براش؟ من میمردم حاضر نبودم زن تو بشم.
    میخواستم همون موقع داد بزنم تو خیال کردی من زندگیمو با چنگ و دندون نچسبیدم؟
    وای خدا دارم میمیرم.
    دختره میگفت روزی که اومده بوده واسه کلاس. ح اون خانوم شوهردارو نشونش داده گفته این نامزدمه! زنه هم با یه تاپ شلوار جلوی شوهر من رژه میرفته.
    به ح که میگم کیه اون؟ میگه شاگردم بوده

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 13 بهمن 93 [ 16:56]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    77
    امتیاز
    2,228
    سطح
    28
    Points: 2,228, Level: 28
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    133

    تشکرشده 132 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سارا جان سلام. بعد از این همه مدت دوباره برگشتی به همدردی و میگی کمک کنید؟ دختر خوب تو که همیشه هرکاری که خودت دوست داری و فکر می‌کنی درسته می‌کنی. فقط وقتی به مشکل می‌رسی کمک می‌خوای. یادت رفته بچه‌ها اینجا چقدر بهت کمک کردند؟ حرف کدومشونو گوش کردی؟ الان توقع داری چی بگیم؟ همون موقع چندین و چندبار بهت گفتیم شواهد میگه این آقای استاد با چند نفر دوسته. هنوز وارد زندگی مشترک نشده دستش برات رو شد و حرف بچه‌ها بهت ثابت شد

  3. 5 کاربر از پست مفید Lnaz تشکرکرده اند .

    roze sepid (یکشنبه 23 تیر 92), sara.s (یکشنبه 23 تیر 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 26 تیر 92), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 تیر 92), دختر مهربون (پنجشنبه 27 تیر 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    29
    Array
    التاز جون تقصیر من چیه که یه نفر تو زندگی برام عزیزه و میخوام باهاش خوشبخت بشم اما انگار طلسم شده و نمیشه من طعم خوشبختی و مهربونی بچشم؟ قبول دارم شاید این مرد مناسب شرایط سنی و روحی من نباشه ولی تکلیف عشق و علاقه چی میشه؟ مگه دوست داشتن بالاتر از هرچیزی نیست؟ خود پیامبر اسلام هم تو زن گرفتن به شرایط سنی توجه نمیکرد. اون آرامش براش مهم بود. پس اون آرامش من کجاست؟

    من نامزدمو بیشتر از وجود خودم دوست دارم. نمیتونم ببینم و تحمل کنم. صبور نیستم. الان بدبینم بهش. نمیخوام با اون دختر هر روز حرف بزنه. چون دختره دیوونست ولی اینجور که به نظر میاد خیلی زیباست و به زیباییش مینازه. پشت تلفن به همسر من میگفت عکس سارارو دیدم. سارا در مقابل من هیچی نیست و باید چندین و چند میلیون خرج عمل زیبایی براش بکنی
    حامی هم میگفت فکر خوبیه ممنون که پیشنهاد دادی
    حتی برنگشت بگه زیبایی برام مهم نیست. یا سارا اخلاقش خوب بود که انتخابش کردم. اینجوری که با دختره حرف میزنه من حس میکنم براش مهم نیستم

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 آذر 94 [ 23:23]
    تاریخ عضویت
    1392-3-07
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    3,323
    سطح
    35
    Points: 3,323, Level: 35
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1,117

    تشکرشده 633 در 254 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام دوست عزیز
    من قبلا" به شما این موضوع رو گفتم ولی هیچ توجهی نکردید اما بازهم می گم که همسر قبلی ایشون بخاطر همین موضوع ازشون جدا شده(خیلی راحت از کنار این موضوع گذشتید) و اون آقا با شماهم رابطه داشته صد در صد با دخترای زیباتر از شما هم رابطه داشته و داره و خواهد داشت. بنظرم این موضوع ایشون درست شدنی نیست.اگه این آقارو از وجود خودت بیشتر دوست داری باید با این موضوع کنار بیاید و اگرم نه .....


    خلاصه این که وقت صرف نکن که یه آدمی که یه عمر این طوری زندگی کردرو عوض کنی.

  6. 5 کاربر از پست مفید shapoor تشکرکرده اند .

    roze sepid (یکشنبه 23 تیر 92), sara.s (یکشنبه 23 تیر 92), shabe niloofari (یکشنبه 23 تیر 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 26 تیر 92), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 تیر 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مرداد 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    2,578
    سطح
    30
    Points: 2,578, Level: 30
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    395

    تشکرشده 383 در 145 پست

    Rep Power
    31
    Array
    سارا جان واقعا ینی تا حالا الگوی شما برای انتخاب معیارهای ازدواج پیامبر اسلام بوده که الان خودتو با ایشون مقایسه میکنی؟!!!!!
    شرایط سنی برای پیغمبر مهم نبود چون ایشون از سر هوس ازدواج نمی کردن هیچکدوم از معیارایی که ایشون برای ازدواج معرفی کردن (ایمان تقوا اخلاق) برای شما مطرح نبوده حالا دنبال اون نوع آرامشی هستی که ایشون دنبالش بوده؟
    آرامش جاییه که عقلت اونجاست این همه دنبال احساست راه افتادی دیدی تو رو به آرامشی که دنبالشی نمیرسونه یه مدتم بیفت دنبال عقلت

  8. 10 کاربر از پست مفید saraamini تشکرکرده اند .

    Baran91 (یکشنبه 23 تیر 92), mohammad.Row (پنجشنبه 27 تیر 92), roze sepid (یکشنبه 23 تیر 92), sara.s (یکشنبه 23 تیر 92), shapoor (یکشنبه 23 تیر 92), tamanaye man (شنبه 29 تیر 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 26 تیر 92), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 تیر 92), دختری تنها (چهارشنبه 26 تیر 92), شمیم الزهرا (دوشنبه 24 تیر 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 31 تیر 92 [ 18:54]
    تاریخ عضویت
    1391-12-09
    نوشته ها
    160
    امتیاز
    1,385
    سطح
    20
    Points: 1,385, Level: 20
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 15
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger First Class1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 192 در 82 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط @@@ نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    من قبلا" به شما این موضوع رو گفتم ولی هیچ توجهی نکردید اما بازهم می گم که همسر قبلی ایشون بخاطر همین موضوع ازشون جدا شده(خیلی راحت از کنار این موضوع گذشتید) و اون آقا با شماهم رابطه داشته صد در صد با دخترای زیباتر از شما هم رابطه داشته و داره و خواهد داشت. بنظرم این موضوع ایشون درست شدنی نیست.اگه این آقارو از وجود خودت بیشتر دوست داری باید با این موضوع کنار بیاید و اگرم نه .....


    خلاصه این که وقت صرف نکن که یه آدمی که یه عمر این طوری زندگی کردرو عوض کنی.
    من با همسر سابقش صحبت کردم. ایشون برگشت به من گفت من لیاقت زندگی باهاشو نداشتم، اونم لیاقت زندگی با منو نداشت. امیدوارم خوشبخت بشین. بعد هم گفت برو هرچی بوده از خودش بپرس، دلیلی نداره بهت دروغ بگه. اصلا در مورد اون سالها یک کلمه به من نگفتند.
    حالا مشکل من اصلا اینا نیست. مشکل من اینه که نامزدم زیاد پنهان کاری میکنه. واسه همین من مجبورم مثل آدمای بازجو مدام سوال پیچش کنم که کجایی؟ چیکار میکنی؟ با کی هستی؟ با کی میری؟ با کی میای؟ چی میخوری؟
    خب این اصلا قشنگ نیست.
    این که اون دوست داره با آدمای متعدد رابطه داشته باشه دلیلش چی میتونه باشه؟ یعنی ایشون با وجودی که داره میره تو سرازیری زندگی و میگه اینقدر کسل و پیر شدم که دیگه وقت این کارارو ندارم دنبال چی میگرده که من نمیتونم بهش بدم؟
    منم دختر زیبایی هستم. حالا نمیگم سوپر مدلم. ولی دختری هستم که تمام ملاکهای زیبایی رو دارم. خدارو شکر اعنماد به نفسمم خوبه. چی کار باید بکنم الان؟

    - - - Updated - - -

    نقل قول نوشته اصلی توسط saraamini نمایش پست ها
    سارا جان واقعا ینی تا حالا الگوی شما برای انتخاب معیارهای ازدواج پیامبر اسلام بوده که الان خودتو با ایشون مقایسه میکنی؟!!!!!
    شرایط سنی برای پیغمبر مهم نبود چون ایشون از سر هوس ازدواج نمی کردن هیچکدوم از معیارایی که ایشون برای ازدواج معرفی کردن (ایمان تقوا اخلاق) برای شما مطرح نبوده حالا دنبال اون نوع آرامشی هستی که ایشون دنبالش بوده؟
    آرامش جاییه که عقلت اونجاست این همه دنبال احساست راه افتادی دیدی تو رو به آرامشی که دنبالشی نمیرسونه یه مدتم بیفت دنبال عقلت
    خب الان دارم از شما نظر میخوام واسه همین موضوع دیگه، الان چیکار کنم؟ جدا شم ازش؟ بگم تو به درد نمیخوری؟ ولش کنم که صدتا آدم غریبه بازم بیفتند دنبالش؟
    من میخوام کمک کنم که از این منجلاب بیاد بیرون. حامی خیلی واسه عقل و منطق آدما ارزش قائله. منتها پای عقل و منطق خودش بیاد وسط کلا همه آدما دیوونه ان و اون داره بهشون کمک میکنه!
    الان میگه اون زن شوهر دار که میومده خونه شاگردش بوده، شوهرشم میدونه!!!
    کدوم شوهری میذاره زنش ساعت 9 شب تنها بره خونه استادش؟
    یا میگه این دختره دچار توهم شده که حامی دوسش داشته. چون رابطه فقط در حد شاگرد و استاد بوده . بعد از اونور دختره تهدید میکنه میخوام برم ازت شکایت کنم

    - - - Updated - - -

    من واقعا عین یه آدمی که کلش زیر برف بوده تازه یه کم از دور و برم حالیم شده. چــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــه خــــــــــــــــــــــــ ــــبـــــــــــــــــره یـــــــــــــعنی؟
    پیامبر هم تو انتخابش که بر پایه ایمان و تقوا و اخلاق بود اشتباه کرد دیگه. مثلا رفت عایشه رو گرفت. اتفاقا بیشتر از همه هم دوستش داشت. حالا الان من باید چیکار کنم؟ ببرمش دکتر بگم تو مریضی اینقدر هوسبازی میکنی و دروغ میگی؟ چی کار کنم؟
    خودش میگه یه مدت فراموش کن خودش حل میشه

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 15 مرداد 94 [ 18:26]
    تاریخ عضویت
    1392-1-19
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    2,578
    سطح
    30
    Points: 2,578, Level: 30
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    395

    تشکرشده 383 در 145 پست

    Rep Power
    31
    Array
    من نمیدونم به شما چه جوری میشه مشاوره داد
    تا حالا چندین تاپیک خیلی شلوغ داشتین و هر آنچه که بچه ها متفق القول بهتون گفتن رو خوندین و رفتین عکسش رو عمل کردین
    انشاالله کارشناسا و خبره ترها میان راهنماییتون میکنن
    ولی وقتی اسم پیامبرو میاری نمیتونم سکوت کنم پیامبر بارها عنوان کردند که خداوند همسری بهتر از خدیجه به ایشون نداده (چون ایشون علیرغم سن بالا فضایل اخلاقی بالایی داشتن که شبه جزیره عربستان چه در زمان جاهلیت و بعد و قبلش چنین زنی به خودش ندیده ایشون اولین ایمان آورنده به پیامبر بودن و در زمانی که هیچ کس ایشون رو قبول نداشت همه زندگی مادی و معنوی شون رو به پای پیامبر ریختن و ... )و همین باعث حسادت عایشه نسبت به حضرت خدیجه و حضرت زهرا میشد وگرنه عایشه زنی خیانت پیشه یا بی ایمان یا بداخلاق نبود و تا زمان فوت پیامبر هم ظلمی به پیامبر نکرد اما بعد از فوت پیامبر خیلی ها از جمله پدر خود عایشه دچار لغزش شدن پیامبر رحمه للعالمین که نمیتونستن قصاص قبل از جنایت کنن و چون میدونستن یک عده بعد از ایشون لغزش خواهند داشت قبل از لغزش اونهارو از خودشون برانند که دیگه نمیخوام بحث رو بیشتر از این باز کنم اینجا ولی عایشه هم زنی پاکدامن بوده و از اون نظر مشکل اخلاقی نداشته
    اما طرف قضیه شما آشکارا مشکلات اخلاقی متعدد داره از جمله همین روابطش با دخترکان کم سن و سال و جدیدا هم به قول خودت زنی شوهردار و ...
    میدونم که وابستگی جدا شدنو برات انقدر سخت کرده که موندن با اون رو برای مراقبت از اون توجیه میکنی در حالی که هممون میدونیم یه مرد 40 ساله نیازی به مراقبت نداره و در نهایت زورت هم بهش نمیرسه و کاری رو که دلش بخواد انجام میده این تو هستی که آسیب پذیر هستی و باید مراقب خودت باشی

  11. 4 کاربر از پست مفید saraamini تشکرکرده اند .

    sara.s (یکشنبه 23 تیر 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 26 تیر 92), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 تیر 92), شمیم الزهرا (دوشنبه 12 بهمن 94)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    41
    Array
    این چیزی که از شواهد پیداست اینه که این آقا حامی از این شیطنت ها زیاد خواهد کرد
    مردایی که یه درصد هم احتمال نمی دی پاشون بلغزه، زیرآبی هایی می روند که دهنت باز می مونه
    ایشون که دیگه استاده تو این جور کارا...
    مطمئن باش که این شیطنت ها و زیرابی رفتن ها بعد از اینکه زیر یک سقف رفتید خیلی برات زجر آور تر از الان خواهد بود و اینم مطمئن باش کسی که تو دوران نامزدی (یعنی اوج شور و عشق و هیجان) انقدر مشکوک می زنه بعدها که برایش تکراری شدی و دلش تنوع خواست دیگه نمی تونی جلودارش بشی
    من بهت نمی گم ازش جدا شو. اما تمام این حقایق رو باید بپذیری
    این که حالا با هم زن و شوهر شده اید، دلیل کافی برای این قضیه نیست که دیگه خیالت راحت باشه حامی برای تو است
    تا وقتی خودش معنی تعهد و تاهل رو نفهمه و نپذیره که از این به بعد فقط باید مال تو باشه تو هیچ کاری از دستت بر نمیاد

  13. 7 کاربر از پست مفید shabe niloofari تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 27 تیر 92), sara.s (یکشنبه 23 تیر 92), shapoor (یکشنبه 23 تیر 92), taraneh89 (یکشنبه 23 تیر 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 26 تیر 92), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 تیر 92), شیدا. (یکشنبه 23 تیر 92)

  14. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    791
    Array
    سارا جان رفتار مرد 40 ساله را که دیگه نمی شه عوض کرد.
    یه جوری حرف می زنی انگار مامان یه بچه 4 ساله ای. می گی ببرمش دکتر؟

  15. 5 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    meinoush (پنجشنبه 27 تیر 92), sara.s (یکشنبه 23 تیر 92), shapoor (یکشنبه 23 تیر 92), فرشته مهربان (چهارشنبه 26 تیر 92), بهار.زندگی (چهارشنبه 26 تیر 92)

  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    25
    Array
    بعضی ادمها نمیدونن از زندگیشون چی میخوان زن میخوان دوست دختر میخوان عشق میخوان بچه میخوان همش از این شاخه به اون شاخه میپرن
    خیانت های متعدد میکنن همیشه ته دلشون ناراضین احساس میکنن هیچ ادمی براشون کافی نیست برای همین همزمان با چندین نفر هستن
    تکلیفشون با خودشون مشخص نیست مهم نیست سنشون پایینه یا بالا مهم اینه که واقعیت ها رو نمیپذیرین و همیشه با خیانت کردن در حال فرار از موقعیت اکنونشون هستند
    این که میدونستید این ادم مشکل داره و با وجود مشکلات باهاشون ازدواج کردید که گذشته و رفته نمیشه برگشت به گذشته و از نو درستش کرد مهم اینه که در زمان حال بهترین تصمیم رو بگیرید
    قبل از این که برین سر زندگیتون و چشمهاتون رو به روی همه واقعیت ها ببندید و تو تصورتون فکر کنید که خب یه مدت میگذره درست میشه یا من باید مراقب شوهرم باشم تا تو دام زنها نیافته و زنها هستند که ادمهای بدی هستند و گرنه شوهر من به دنبال هیچ کسی نمیره قبل از همه اینها اول چشمهاتون رو باز کنید و واقعیت رو ببینید
    تا زمانی که واقعیت رو نبینید و ذهنتون شروع به توجیح کردن و پنهان کاری بکنه مشکل حل نمیشه
    همسرتون رو راضی کنید تا به یه روان درمان مراجعه بکنه ایشون حتما حتما باید روان درمانی بشه باید مشکلش رو با خودش حل کنه هر زنی هم داشته باشه اون باز هم خیانت میکنه چون جایی در زندگیشون مشکل داره باید مشکلش رو با روانشناس حل کنه
    شما میبایست صبور باشید تحمل کنید تا این دوره بگذره بالاخره این تاوان انتخاب شماست و شما میباست مسئولیت انتخابتون رو بپذیرید
    با اومدن شما به این سایت مشکل حل نمیشه چون مشکل اصلی همسر شماست امیدوارم که راضی بشن و دوره درمانشون رو طی کنند

  17. 2 کاربر از پست مفید hamrahi تشکرکرده اند .

    mercedes62 (چهارشنبه 26 تیر 92), sara.s (یکشنبه 23 تیر 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:33 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.