به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 شهریور 94 [ 10:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,686
    سطح
    23
    Points: 1,686, Level: 23
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمرویی در ازدواج

    به نام خدا
    سلام دوستان من اتفاقی با این سایت آشنا شدم ،دیدم دوستان سعی در حل مشکلات هم دارند،گفتم شاید مشکل منم رفع بشه.
    من یه مشکل مسخره دارم ،من تو زمینه ازدواج بینهایت کمرو هستم
    راستش من دوست دارم ازدواج کنم و هر روزم بهش فکر میکنم،ولی کمرویی من تو این زمینه باعث شده نتونم اینو به خانوادم بگم
    هروقت میخوام اینکارو بکنم زبونم قفل میشه و به شدت احساس حقارت میکنم،حتی وقتی پیشنهادی هم از طرف خانواده میشه ،همین اتفاق برام میفته و واکنش بی علاقه ای از خودم نشون میدم واقعا نمیدونم چرا تو این مورد مثل بقیه نیستم،نمیدونم یه جور ترس تو وجودم راه پیدا میکنه که اجازه نمیده کاری بکنم ولی بعدش این احساس نیاز به همسر تو وجودم زیاد میشه،ممنون میشم اگر کسی بتونه بهم کمک کنه
    راستش انسان منزوی نیستم و بطور نسبی هم امکانات ازدواج برایم فراهم است
    حدود چند سال است که کار میکنم - و میتونم یه زندگی حداقلی را فراهم کنم
    ممنون از دوستان

  2. 2 کاربر از پست مفید saman65 تشکرکرده اند .

    roze sepid (سه شنبه 18 تیر 92), taknavaz123 (دوشنبه 17 تیر 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 دی 97 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-12
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    4,474
    سطح
    42
    Points: 4,474, Level: 42
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saman65 نمایش پست ها
    به نام خدا
    سلام دوستان من اتفاقی با این سایت آشنا شدم ،دیدم دوستان سعی در حل مشکلات هم دارند،گفتم شاید مشکل منم رفع بشه.
    من یه مشکل مسخره دارم ،من تو زمینه ازدواج بینهایت کمرو هستم
    راستش من دوست دارم ازدواج کنم و هر روزم بهش فکر میکنم،ولی کمرویی من تو این زمینه باعث شده نتونم اینو به خانوادم بگم
    هروقت میخوام اینکارو بکنم زبونم قفل میشه و به شدت احساس حقارت میکنم،حتی وقتی پیشنهادی هم از طرف خانواده میشه ،همین اتفاق برام میفته و واکنش بی علاقه ای از خودم نشون میدم واقعا نمیدونم چرا تو این مورد مثل بقیه نیستم،نمیدونم یه جور ترس تو وجودم راه پیدا میکنه که اجازه نمیده کاری بکنم ولی بعدش این احساس نیاز به همسر تو وجودم زیاد میشه،ممنون میشم اگر کسی بتونه بهم کمک کنه
    راستش انسان منزوی نیستم و بطور نسبی هم امکانات ازدواج برایم فراهم است
    حدود چند سال است که کار میکنم - و میتونم یه زندگی حداقلی را فراهم کنم
    ممنون از دوستان
    سلام سامان جان.
    وقتی نوشتتو دیدم مثه این بود که خودم اینو نوشتم.
    خیلی روحیاتت شبیه منه.
    البته من این روحیه رو جدیدا تعدیل کردم.چون دیدم الکی کمرو هستم.
    در برخورد با پدر مادرت خجالت معنی نداره.اونم واسه این موضوع.اونم برای شما که بهترین شرایط رو داری.
    فقط کافیه اون کسی که دوست داری و یا میخوای رو انتخاب کنی.بعد با خیال راحت و با این نگاه گه این موضوع حق مسلم تویه به پدر مادرت اطلاع بده تا وظیفشون رو انجام بدن.
    من فکر میکنم شما هنوز کیس مورد علاقت رو پیدا نکردی و این کمرویی و احساس انزوا هم به خاطر اینه که نمیدونی چی باید بگی! اما اگه فرد مورد نظرتو انتخاب کنی دیگه کمرویی معنی نداره.

  4. کاربر روبرو از پست مفید taknavaz123 تشکرکرده است .

    saman65 (دوشنبه 17 تیر 92)

  5. #3
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array
    سلام دوست عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدید

    شما چند سالتونه؟

    شرایط ازدواج دارید؟(شغل سربازی.....)

    بیشتر از شرایط و علت کمروییتون بگید.

    نگران نباشید با کمک دوستان حل میشه....


    O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O


    http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif

  6. کاربر روبرو از پست مفید ویدا@ تشکرکرده است .

    saman65 (دوشنبه 17 تیر 92)

  7. #4
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 شهریور 94 [ 10:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,686
    سطح
    23
    Points: 1,686, Level: 23
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نام خدا
    باسلام ممنون از شما دوست عزيز taknavaz123 فكر نميكردم كسي روحيش مثل من باشه
    نقل قول نوشته اصلی توسط ویدا@ نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدید

    شما چند سالتونه؟

    شرایط ازدواج دارید؟(شغل سربازی.....)

    بیشتر از شرایط و علت کمروییتون بگید.

    نگران نباشید با کمک دوستان حل میشه....


    من 27 سالمه هم سربازي رفتم و هم كار دارم
    بزاريد يه توضيح كلي بدم
    من تو يه خانواده مذهبي بزرگ شدم،و تا الانم رابطه اي با جنس مخالف نداشتم
    من نه قيافم بد هست و حتي در سطح بالايي از نظر هم خانواده و هم ظاهر و .... هستم
    من تو يه دانشگاه خوب كشور ليسانس گرفتم و تمام تحصيل ممتاز بودم
    دقيقا متوجه چراغ سبز خيلي ها ميشدم ولي باز خودمو به اون راه ميزدم
    واقعا تو دوره دانشگاهم اين احساس نياز را داشتم و با وجود اينكه امكان ادامه تحصيل راحت برام فراهم بود گفتم شرايطي را فراهم كنم كه زود ازدواج كنم براي همين سريع بعد از دانشگاه به خدمت سربازي رفتم و بخاطر توانايي هايي كه داشتم سريع كار گيرم اومد ،
    ولي نتونستم اين مشكلمو حل كنم،حتي يك بار راحت يك موردو از دست دادم
    خودم فكر ميكنم اين از بچگيم باشه چون هميشه توي خانواده و دوستان پسر محجوب و سربزيري بودم و همه جا ميشنيدم كه خانواده ها ميگفتن ارزو دارن پسري مانند شما داشته باشن
    البته من هيچ وقت براي نظر كسي رعايت قوانين و اخلاق را نميكردم واقعا خودم بودم
    ولي نميدونم چرا اينطوري شدم
    حتي بعضي مواقع خانواده فاميل و دوستان هم كه خواستگاري براي دخترشان مي آمد ،غير مستقيم ابراز علاقه ميكردند كه خانواده من پا پيش بزارند- خودم فكر ميكنم مشكلم خيلي مسخره است ولي قادر به رفعش نيستم
    بهر حال هر كسي ضعفهايي داره و يكي از ضعف هامم اينه
    اميدوارم بتونم رفعش كنم

  8. کاربر روبرو از پست مفید saman65 تشکرکرده است .

    taknavaz123 (دوشنبه 17 تیر 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    24
    Array
    مطمئنن مردی با هوش زیاد شما قادر به رفع این مشکل کوچیک هست ... به خودتون اعتماد داشته باشید بخواهید که تغییر کنید
    سعی کنید تو جمع خانواده گه گاهی ابراز نظر کنید درباره کیس هایی که ازدواج کردند و چطور شد که ازدواج کردند و ... نگران قضاوت کردن خانواده اتون نباشید به راحتی نظرتون رو درباره مسائل مربوط به ازدواج دیگران مطرح کنید کم کم اعتماد به نفستون که زیاد شد به مادرتون اطلاع بدید که مایل به ازدواج هستید نگران نباشید مادرتون اصلا شما رو قضاوت نمیکنه خوشحال هم میشه بهش بگید احساس میکنم برای یه زندگی مستقل امادگی کامل دارم کوتاه و خلاصه نظرتون رو به مادرتون منتقل کنید بحث طولانی ممکنه اظطرابتون رو زیاد کنه .. شما یه مرد هستید قراره مسئولیت های مهم زندگی روی دوش شما باشه قراره خیلی جاها به عنوان نماینده ادمها تو محیط کار صحبت کنید پس این ابتدای راهه قدم اول رو بردارید .. مطئنم که ظرف چند وقت اینده مشکلتون حل خواهد شد ... تنها یه چیز رو به خاطر داشته باشید خانواده ادم هیچ وقت هیچ وقت ادم رو قضاوت نمیکنن باهاشون راحت باشید

  10. کاربر روبرو از پست مفید hamrahi تشکرکرده است .

    saman65 (دوشنبه 17 تیر 92)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 دی 97 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-12
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    4,474
    سطح
    42
    Points: 4,474, Level: 42
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saman65 نمایش پست ها
    به نام خدا
    باسلام ممنون از شما دوست عزيز taknavaz123 فكر نميكردم كسي روحيش مثل من باشه

    من 27 سالمه هم سربازي رفتم و هم كار دارم
    بزاريد يه توضيح كلي بدم
    من تو يه خانواده مذهبي بزرگ شدم،و تا الانم رابطه اي با جنس مخالف نداشتم
    من نه قيافم بد هست و حتي در سطح بالايي از نظر هم خانواده و هم ظاهر و .... هستم
    من تو يه دانشگاه خوب كشور ليسانس گرفتم و تمام تحصيل ممتاز بودم
    دقيقا متوجه چراغ سبز خيلي ها ميشدم ولي باز خودمو به اون راه ميزدم
    واقعا تو دوره دانشگاهم اين احساس نياز را داشتم و با وجود اينكه امكان ادامه تحصيل راحت برام فراهم بود گفتم شرايطي را فراهم كنم كه زود ازدواج كنم براي همين سريع بعد از دانشگاه به خدمت سربازي رفتم و بخاطر توانايي هايي كه داشتم سريع كار گيرم اومد ،
    ولي نتونستم اين مشكلمو حل كنم،حتي يك بار راحت يك موردو از دست دادم
    خودم فكر ميكنم اين از بچگيم باشه چون هميشه توي خانواده و دوستان پسر محجوب و سربزيري بودم و همه جا ميشنيدم كه خانواده ها ميگفتن ارزو دارن پسري مانند شما داشته باشن
    البته من هيچ وقت براي نظر كسي رعايت قوانين و اخلاق را نميكردم واقعا خودم بودم
    ولي نميدونم چرا اينطوري شدم
    حتي بعضي مواقع خانواده فاميل و دوستان هم كه خواستگاري براي دخترشان مي آمد ،غير مستقيم ابراز علاقه ميكردند كه خانواده من پا پيش بزارند- خودم فكر ميكنم مشكلم خيلي مسخره است ولي قادر به رفعش نيستم
    بهر حال هر كسي ضعفهايي داره و يكي از ضعف هامم اينه
    اميدوارم بتونم رفعش كنم
    سامان جان شما دقیقا عین منی.
    پسری 27 ساله که همه مراحل زندگی رو طی کرده.درس.سربازی.کار.
    از خانواده مذهبی.
    همیشه نیاز داشته.اما نیازشو بیان نکرده..
    چراغ سبزها رو دیده و خودشو زده به اون راه.
    میگم احتمالا شما شهریوری نیستی؟ :d
    اگه شهریوری هم باشی دیگه کاملا شبیه هم هستیم.
    منم وقتی چراغ سبزها رو میدیدم خودمو میزدم به اون راه و مثه پسرای دیگه جلو نمیرفتم.
    الانم همینجوره.
    هنوزم باور ندارم تشخیص من در چراغ سبزدرست هست یا نه.
    از اون طرف نیازهای روحی و جسمی هست که در جامعه و خانواده ایی که من و تو درش هستیم فقط یه جواب براش هست.اونم ازدواجه.
    به قول خودت مشکل ما مسخرست.اما هست و منم مثله تو این ضعف رو دارم.
    اما اگه واقعا از دختری خوشم بیاد و نسبت به چراغ سبزش مطمئن باشم دیگه شک نمیکنم و فقط از پدر مادرم میخوام که اقدام کنن.

  12. کاربر روبرو از پست مفید taknavaz123 تشکرکرده است .

    saman65 (دوشنبه 17 تیر 92)

  13. #7
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 شهریور 94 [ 10:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,686
    سطح
    23
    Points: 1,686, Level: 23
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط taknavaz123 نمایش پست ها
    سامان جان شما دقیقا عین منی.
    پسری 27 ساله که همه مراحل زندگی رو طی کرده.درس.سربازی.کار.
    از خانواده مذهبی.
    همیشه نیاز داشته.اما نیازشو بیان نکرده..
    چراغ سبزها رو دیده و خودشو زده به اون راه.
    میگم احتمالا شما شهریوری نیستی؟ :d
    اگه شهریوری هم باشی دیگه کاملا شبیه هم هستیم.
    منم وقتی چراغ سبزها رو میدیدم خودمو میزدم به اون راه و مثه پسرای دیگه جلو نمیرفتم.
    الانم همینجوره.
    هنوزم باور ندارم تشخیص من در چراغ سبزدرست هست یا نه.
    از اون طرف نیازهای روحی و جسمی هست که در جامعه و خانواده ایی که من و تو درش هستیم فقط یه جواب براش هست.اونم ازدواجه.
    به قول خودت مشکل ما مسخرست.اما هست و منم مثله تو این ضعف رو دارم.
    اما اگه واقعا از دختری خوشم بیاد و نسبت به چراغ سبزش مطمئن باشم دیگه شک نمیکنم و فقط از پدر مادرم میخوام که اقدام کنن.
    سلام اینکه افراد دیگری مثل من هستند باعث قوت قلبم میشه و میتونیم از تجربه هم استفاده کنیم
    از امروزم تصمیم گرفتم کمرویی را کنار بزارم ، راستی من اردیبهشتی هستم
    از دوست عزیز hamrahi ممنونم

  14. کاربر روبرو از پست مفید saman65 تشکرکرده است .

    taknavaz123 (سه شنبه 18 تیر 92)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 مهر 92 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1392-3-31
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    220
    سطح
    4
    Points: 220, Level: 4
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    100 Experience Points3 months registeredTagger Second Class
    تشکرها
    0

    تشکرشده 8 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    آقاسامان مطمئنی روت نمیشه؟
    خب وقتی خانوادت دارن بهت میگن چرادیگه طولش میدی

  16. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 مرداد 92 [ 13:33]
    تاریخ عضویت
    1392-3-06
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    828
    سطح
    15
    Points: 828, Level: 15
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    41

    تشکرشده 259 در 109 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط taknavaz123 نمایش پست ها
    سامان جان شما دقیقا عین منی.
    پسری 27 ساله که همه مراحل زندگی رو طی کرده.درس.سربازی.کار.
    از خانواده مذهبی.
    همیشه نیاز داشته.اما نیازشو بیان نکرده..
    چراغ سبزها رو دیده و خودشو زده به اون راه.
    میگم احتمالا شما شهریوری نیستی؟ :d
    اگه شهریوری هم باشی دیگه کاملا شبیه هم هستیم.
    منم وقتی چراغ سبزها رو میدیدم خودمو میزدم به اون راه و مثه پسرای دیگه جلو نمیرفتم.
    الانم همینجوره.
    هنوزم باور ندارم تشخیص من در چراغ سبزدرست هست یا نه.
    از اون طرف نیازهای روحی و جسمی هست که در جامعه و خانواده ایی که من و تو درش هستیم فقط یه جواب براش هست.اونم ازدواجه.
    به قول خودت مشکل ما مسخرست.اما هست و منم مثله تو این ضعف رو دارم.
    اما اگه واقعا از دختری خوشم بیاد و نسبت به چراغ سبزش مطمئن باشم دیگه شک نمیکنم و فقط از پدر مادرم میخوام که اقدام کنن.
    دوست عزیز یه چیزی بگم ناراحت نشیا.افرادی که قبلا با دختر جماعت رابطه نداشتن کمی در این مورد بی جنبه ان(با عرض معذرت)
    یعنی هر نگاه یا عملی رو چراغ سبز تلقی میکنن.

    ولی سامان جان اگه شخص مورد علاقت رو پیدا کنی و بهش نوعی احساس علاقه پیدا کنی مجبور میشی به خانوادت بگی.
    راستش من اولین باره شخصی مثل شما رو میبینم که از خانواده خودش هم خجالت میکشه.

  17. #10
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام آغازکننده
    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 شهریور 94 [ 10:53]
    تاریخ عضویت
    1392-4-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,686
    سطح
    23
    Points: 1,686, Level: 23
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط saman sanaye نمایش پست ها
    دوست عزیز یه چیزی بگم ناراحت نشیا.افرادی که قبلا با دختر جماعت رابطه نداشتن کمی در این مورد بی جنبه ان(با عرض معذرت)
    یعنی هر نگاه یا عملی رو چراغ سبز تلقی میکنن.

    ولی سامان جان اگه شخص مورد علاقت رو پیدا کنی و بهش نوعی احساس علاقه پیدا کنی مجبور میشی به خانوادت بگی.
    راستش من اولین باره شخصی مثل شما رو میبینم که از خانواده خودش هم خجالت میکشه.
    سلام
    از همه دوستان ممنون بخاطر راهنمايي
    البته اينكه دوستمان ميگه اولين باره همچين شخصي را ميبينند من خودمم ميدونم چقدر مشكلم مسخره است.
    ولي در مورد اون كه كساني كه رابطه نداشتن بي جنبه هستند اصلا قبول ندارم
    من خودم از دوران دبيرستان خيلي تو فعاليتهاي اجتماعي شركت ميكردم،و ارتباط زيادي هم با خانم ها داشتم ( همكاري ) بدون رابطه عاطفي- و در دانشگاهم فعاليت زيادي داشتم-واصلا اين كه ارتباطي نبوده نيست- الانم در محل كار خيلي ارتباط با همكارهاي خانم دارم ولي اين كه بطور مثال اگر كسي به شما توجه كرد يا لبخندي زد را صرف چراغ سبز نميگيرم - آدم بايد خيلي پرت باشه كه نتونه مفهوم اينا را بفهمه،نميدونم منظور دوستمان از چراغ سبز چيه ،ولي منظور من صرف ازدواج معني ميده، كه اينو به شيوه هايي مطرح كردند.
    البته ميدونم اين نوع كمرويي براي خيلي ها الكي هست ولي واقعا براي من مشكل حادي است،ولي نميدونم مشكل از كجاست،مثلا من افرادي را ميبينم كه تو 40 سالگي از تاريكي ميترسه حتي تو خونه خودش و مثلا براي من اين مشكلش بي جاست ولي هر كس يه مشكلي داره كه براي بقيه طبيعي نيست ولي هست
    بهر حال ممنون از دوستان

  18. کاربر روبرو از پست مفید saman65 تشکرکرده است .

    taknavaz123 (سه شنبه 18 تیر 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مشکلات زناشویی
    توسط mahtabgh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: دوشنبه 12 مرداد 94, 00:53
  2. پژوهش دانشگاهی درباره خیانت زناشویی
    توسط دانشجوی خانواده درمانی در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 26 اسفند 93, 17:34
  3. سردی هر دومون در رابطه زناشویی
    توسط samantasara در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: جمعه 28 آذر 93, 19:09
  4. راههای مقابله با بحران ها در زندگی زناشویی (( حتما حتما بخوانید ))
    توسط مهاجر بي نشان در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 07 مرداد 91, 03:34
  5. بامشکل انتقام جویی چه کنم؟
    توسط javad.m در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 24 شهریور 90, 22:45

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.