سلام دوستان
من یه دختر مجردم تقریبا داره 29 سالم میشه تو یه خونواده پر مشکلی بزرگ شدم {فقر شدید-زندگی تویه خونه غیر قابل سکونت-دعوا ومشاجرات دایمی پدرو مادر و...}وقتی به سن نوجوونی وجوونی رسیدم طی یکی دوسال چن نفر از اعضا خونوادمو از دست دادم خیلی طول کشید بتونم به زندگی عادی برگردم حالا یکی از مشکلاتی که دارم ودیگه خیلی داره بزرگ میشه اینه که من با جنسیت خودم مشکل دارم ورابطه جنسی رو یه جور تحقیر برای زن میدونم وهمینطور به نظرم یه عمل حیوانی وشهوانیه وهیچ ربط ی به عشق وعلاقه نداره . من در دوره بلوغم نمیخواستم یه سری تغییراتو در خودم قبول کنم وحتی تا مدتی از پوشیدن لباس زیر زنونه اجتناب میکردم وخیلی موردای دیگه که الان که راجع بهش فک میکنم متوجه شدم که جو خونه ما طوری بود که پدرومادرم دایم همدیگرو مسخره تحقیر میکردن و پدرم تنها به تمسخر مادرم اکتفا نمیکرد وهرزنی روتوفیلم وسریالی که میدیدمسخره میکرد طوری که این ذهنیت برای من بوجود اومد که زنها موجوداتی خائن ترسو ،به درد نخور واضافی هستن وشاید این مشکلی که برای من بوجود اومده یه جور مقابله با این طرز فکرباشه این مشکل باعث شده با وجود نیاز عاطفی به ازدواج همه خواستگارامو ندیده رد میکنم . لطفا اگه راهی به نظرتون میرسه {به غیر ازتوصیه به مراجعه به دکتر خودم تصمیم دارم این کارو بکنم}بهم بگین یابگین راجع به این طرز فکر چی فک میکنین ودر ضمن اگه خانومی تجربیات یا افکاری مشابه من داره ممنون میشم بگه.خیلی ممنون.
علاقه مندی ها (Bookmarks)