خیانت او به من و رو به رو شدن با دنیایی دیگر

[mohamad_021]

سلام
خب من محمدم همون که ۳ ماه پیش اینجا داشت از غم خیانت یه دختر تلف میشد و به بن بست خورده بود و امیدی نداشت
یه عده از دوستان منو میشناسن و خیلی هم تو این راستا کمک کردن بهم
بذارید اینجوری شروع کنم خیانت کردن اون ادم به من یک نوع موهبت الهی بود به من بچه ها
من تو این ۳ ماه همه ی راه های رسیدن به آرامش رو امتحان کردم و به نتایج خوبی هم رسیدم
من تو ۴ سال دوستیم و عشقم به این دختر همیشه فکر میکردم خب عشق همینه گفتن دوست دارم و ابراز علاقه اما وقتی بهم خیانت شد کلا نیسبت به همه چی بدبین شدم
دیگه میونم با هیچ دختری خوب نبود بهونه گیر عصبی منزوی
اما الان محمدی ساختم از خودم که میتونه به ذهنش دستور بده به قلبش دستور بده ازش اطاعت کنن
یه نوع هماهنگی میون احساسم و ذهنم پیدا کردم
نمیگم کاملا از ذهنم محو شده اون دختر بعضی موقع ها بهش فکر میکنم اما سریعا اون تصویر بد ازش رو به یه تصویر خوب در میارم و تو همون تصویر خوب حالا هر چی میخواد باشه نگه میدارم
تازه دارم محمدی مشم که بچه گیام دوست داشتم اینجوری بزرگ شم
من ۴ سال عاشق نبودم من ۴ سال (فکر میکردم که عاشقم)
باور کنید بچه ها اگه ایمان داشته باشین اگه بخواین میتونین دنیا رو تو دستتون بگیرین
من خیلی سریع به خودم اومدم
من تو شرایط واقعا بدی بودم که مادرم منو میدید بغض میکرد .دوستام نگرانم بودن خودم خواب و خوراک نداشتم ...اینا همه نشونه های یه ادمه عاشقه دیگه نه ؟
اون روزا اگه ازم میپرسیدن میگفتم خب آره
اما امروز جلوی اون محمد وایسمیتم و میگم نه .نه محمد تو ۴ سال ادای ادمای عاشق رو در آوردی و به خاطر هیچ و فقط مبنی بر عادت غرورت رو خورت رو شخصیتت رو خورد کردی اونم برای هیچی
باور کنید بچه ها اگه دو نفر واقعا همدیگه رو دوست داشته باشن
هیچوقت به هم خیانت نمیکنن هیچوقت به هم دروغ نمیگن هیچوقت همدیگه رو اذیت نمیکنن
من همیشه عشق رو تو رابطه با جنس مخالف میدیدم اما امروز چیزی ساختم که هر ثانیش عشقه
عشق به خدا ... عشق به مادرم ... عشق به خودم ... عشق به همه چیزای خوب
من راه درست زندگی کردن رو بلد شدم و اینو مدیون خیانتی بودم که روزی منو داشت نابود میکرد
من یاد گرفتم همیشه لبخند بزنم تو بدترین شرایط زندگیم تبسم میکنم به مشکلات
کارایی میکنم که بهم احساس خوب میده ورزش میکنم شنا میرم با دوستام میرم بیرون بازی میکنم
من عاشق زندگیم با همه خوب و بدش
راستی اینو هم اضافه کنم که دختری رو نشون کردم تو فامیل که واقعا مغایرت داره با خانوادم و مادرمم خیلی راضیه حتی یه صحبتایی هم شده
ولی فعلا زیاد جدی نگرفتم حالا شاید تو تاپیک بعدیم درموردش صحبتم کنم
یه چیزی که به من خیلی کمک کرد و امیدوارم به شما هم کمک کنه اینه که داداشای گلم خواهرای خوبم هیچوقت جلوی مشکلات سر خم نکنین واستین و مبارزه کنین هدف ندارین واسه زندگیتون ؟
هدف بسازین و تو همون راستا قدم بردارین و ببینن که چقدر احساس خوبی بهتون دست میده
هیچوقت هیچوقت مسا‍‍ یل گذتشه رو آبیاری نکنین هیچوقت ذهنیتای بدتون رو ابیاری نکنین که رشد کنه اون حس بد و آزارتون بده بر عکس همین عمل کنید رشد بدین حس خوب رو تو خودتون و بزرگ بشین ... از نظر عقلی از نظر ذهنی ..عاطفی
حتی اگه بارها و بارها شکست خوردین پایشن و با قدرت بیشتر بجنگین
دنیای خودتون رو بسازین
و عاشقانه زندگی کنید

[reihane_b]

سلام:)

خیلی بی نهایت زیاد خوشحال شدم با خوندن پستتون. خیلی زیاد:)

مطمئن بودم روزی به این نتیجه باارزش میرسید. مطمئنم روزای خیلی خوبی در انتظارتون خواهد بود

امیدوارم برای ازدواجتون هم بهترین تصمیم رو بگیرید.
فقط یه نکته:
شاید لازم باشه کمی بیشتر صبر کنید، تا خاطرات اون خیانت کامل از ذهنتون محو بشه و بعد جدی برای ازدواج اقدام کنید.

خیلی کار خوبی کردید که اومدید ما رو از حالتون با خبر کردید.
امیدوارم دوستان دیگه هم با خوندن تاپیک شما به بی حکمت نبودن خیلی از اتفاقات زندگیشون پی ببرن. و ازش تجربه بگیرن

براتون بهترینها رو آرزو میکنم

[heaven65]

براتون خیلی خوشحالم کاش منم می تونستم عین شما باشم

[هم صحبت]

سلام محمد جان
خيلى وقت بود منتظر بودم ببينم موضوعتون چى شد چون دنبال ميكردم
ولى خيلى خوشحال شدم تونستيد بر مشكلتون پيروز بشيد بهتون تبريك ميگم
اميدوارم هميشه همينطور بمونيد.

[mohamad_021]

سلام:)

خیلی بی نهایت زیاد خوشحال شدم با خوندن پستتون. خیلی زیاد:)

مطمئن بودم روزی به این نتیجه باارزش میرسید. مطمئنم روزای خیلی خوبی در انتظارتون خواهد بود

امیدوارم برای ازدواجتون هم بهترین تصمیم رو بگیرید.
فقط یه نکته:
شاید لازم باشه کمی بیشتر صبر کنید، تا خاطرات اون خیانت کامل از ذهنتون محو بشه و بعد جدی برای ازدواج اقدام کنید.

خیلی کار خوبی کردید که اومدید ما رو از حالتون با خبر کردید.
امیدوارم دوستان دیگه هم با خوندن تاپیک شما به بی حکمت نبودن خیلی از اتفاقات زندگیشون پی ببرن. و ازش تجربه بگیرن

براتون بهترینها رو آرزو میکنم

بح سلام ریحانه عزیز:D:o
خوبی؟
تو خیلی کمکم کردی .خیلی ...
کلا بچه ها اینجا خیلی باحالن به خدا بدون هیچ قصد و قرضی کمک میکنن و واقعا میشه احسای کرد که ناراحت میشن و شاد با خنده و اشک دیگری
والا اتفاق جالب که افتاد درمورد این دختر اینه که خانواده ما هول و هوش ۱۵ سالی بود با خانواده این دختر مورد نظرم قطع ارتباط کرده بود سر یه سری مساله بچه گانه
دقیقا وقتی این اتفاق برای من افاد یه ماه بعدش ما آشتی کردیم با این خانواده
یک روز که از سر کار میومدم اینا خونه ی ما بودن و من اشون رو همونجا دیدم خیل ی دختر سر به زیریه..صداقت رو میشه از تو چشاش خوند
ایشون خیلی از این نظر به من نزدیکه
اگه سریع اقدام کردم چون خواستگار زیاد داره ... منم خوشم اومده ازش
مادر منم با مادرش صحبت کرده غیر مستقیم و راضین مثه اینکه
من گه گداری به اون ادم منفی قدیم که باهاش بودم فکر میکنم اما اون کجا و عشق پاک من کجا
بازم اگه منظورت رو واضخ تر بگی ممنون میشم که چرا باید صبر کنم وقتی همه چی دست به دست هم داده؟

- - - Updated - - -

براتون خیلی خوشحالم کاش منم می تونستم عین شما باشم

اگه بخواین میتونین دوست من
باور کن من تو شرایط طوفانی بودم که حتی به خودکشی فکر میکردم اما خواست و بلند شدم
اراده کن
اول از همه با خودت مهربون باش

[deniz90]

با سلام خیلی خوبه که به آرامش رسیدید. من خودم هم یه رابطه 3 ساله رو تموم کردم با قهرها و آشتی های فراون که ایشون همیشه پیش قدم بودن ولی الان فکر کنم کسه دیگه ای تو زندگیشونه. من هنوز نتونستم خیلی چیزارو فراموش کنم ولی این و فهمیدن که ارزش نداشت و 3 ساله عمرم تلف شد بگذریم. به نطر من هنوز زوده برا وارد شدن تو یه رابطه براتون یا همون نامزدی . همیشه معتقد به اینم که باید فاصله داد بین روابط تا دوباره اشتباهی تکرار نشه و مقایسه ای نباشه. قرار نیست آدما به پای کسی تا آخر عمر بسوزن ولی کمی تنهایی و فاصله دادن ها خوبه. چون واقعا سخته فراموش کردن گذشته واسه من که اینطوریه.

[mohamad_021]

با سلام خیلی خوبه که به آرامش رسیدید. من خودم هم یه رابطه 3 ساله رو تموم کردم با قهرها و آشتی های فراون که ایشون همیشه پیش قدم بودن ولی الان فکر کنم کسه دیگه ای تو زندگیشونه. من هنوز نتونستم خیلی چیزارو فراموش کنم ولی این و فهمیدن که ارزش نداشت و 3 ساله عمرم تلف شد بگذریم. به نطر من هنوز زوده برا وارد شدن تو یه رابطه براتون یا همون نامزدی . همیشه معتقد به اینم که باید فاصله داد بین روابط تا دوباره اشتباهی تکرار نشه و مقایسه ای نباشه. قرار نیست آدما به پای کسی تا آخر عمر بسوزن ولی کمی تنهایی و فاصله دادن ها خوبه. چون واقعا سخته فراموش کردن گذشته واسه من که اینطوریه.

کار خیلی خوبی کردی که تموم کردی اما نباید اینجوری به این قضیه نگاه کرد که چند سال از عمرمون الکی گذشت...
من خودم به شخصه تصمیم گرفتم از این مشکلی که برام درست شد یک راه بسازم و الانی هم که اینجا هستم دارم تو همین راه قدم برمیدارم و اولین قدم تو این راه این بود که بهش فکر نکنم
دقت داشته باش که اگه تو اشتباه های گذشتت قدم برداری در حق خودت ظلم کردی در درجه اول تویی که مهمی
بیشتر این دوستیهای مسخره یا با خیانت یا دروغ یا هزار تا کوفت و زهر مار دیگه تموم میشه هر کس دیگه ای جای من بود شاید با رابطه عمیقی که من با او داشتم تا الان سر به بیابون میذاشت یا هنوزم غمگین بود
خودت رو با گذشتت تعریف نکن این چیزیه که تو بودی نه چیزی که الان هستی یک هدفی رو مشخص کن و برو به سمتش و فقط وفقط به آینده نگاه کن
یه نوع دیکتاتوری ایجاد کن تو احساساتت تا دوباره ضربه نخوری و اشتباه نکنی
توی ایران مخصوصا این نوع دوستیها واقعا مسخرس ... تو اکثر این رابطه ها که برین میبینید دو طرف دارن نقش بازی میکنن که سرگرم باشن
شما دقت کنید به این روابط همه قسم میخورن که برای طرف مقابل میمیرن اما وقتی سر کوچیکترین حرفی دو طرف یا یه طرف میخوان که سریع جدا شن اینجاست که به تو خالی بودن رابطه ها پی مبیرین
من خودم به هیچ وجه دیگه وارد دوستی با هیچ کسی نمیشم و قاطعانه برای ازدواج قدم برمیدارم
اما اینکه میگین مقایسه نکن اتفقا به نظر من خیلی خوبه که طرفی که میخوای باهاش زندگی کنی رو مقایسه کنی با کسایی که بودن تا الان باهات
بالاخره این رابطه ها کمترین چیزی که به آدم میده همین تجربس
و باید ازش استفاده کرد

[ویدا@]

سلام محمد گرامی

خواندن تاپیک های مثل تاپیک شما واقعا باعث خوشحالی و سرور هست.

نشون میده که وقتی اراده میاد وسط هر احساس و ناراحتی قابل کنترله.

تبریک میگم و امیدوارم در آینده در کنار عقل بهترین انتخاب رو داشته باشی.....

از اینکه با این پست پرامید به ما خبر دادید بسیار ممنونم....

اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش،

چون ارزشی نداره، چون کار دل دوست داشتنه، مثل کار چشم که دیدنه !!

اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی،

اگه عقلت عاشق شد، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه
...

افلاطون

[reihane_b]

بح سلام ریحانه عزیز:D:o
خوبی؟
تو خیلی کمکم کردی .خیلی ...
کلا بچه ها اینجا خیلی باحالن به خدا بدون هیچ قصد و قرضی کمک میکنن و واقعا میشه احسای کرد که ناراحت میشن و شاد با خنده و اشک دیگری
والا اتفاق جالب که افتاد درمورد این دختر اینه که خانواده ما هول و هوش ۱۵ سالی بود با خانواده این دختر مورد نظرم قطع ارتباط کرده بود سر یه سری مساله بچه گانه
دقیقا وقتی این اتفاق برای من افاد یه ماه بعدش ما آشتی کردیم با این خانواده
یک روز که از سر کار میومدم اینا خونه ی ما بودن و من اشون رو همونجا دیدم خیل ی دختر سر به زیریه..صداقت رو میشه از تو چشاش خوند
ایشون خیلی از این نظر به من نزدیکه
اگه سریع اقدام کردم چون خواستگار زیاد داره ... منم خوشم اومده ازش
مادر منم با مادرش صحبت کرده غیر مستقیم و راضین مثه اینکه
من گه گداری به اون ادم منفی قدیم که باهاش بودم فکر میکنم اما اون کجا و عشق پاک من کجا
بازم اگه منظورت رو واضخ تر بگی ممنون میشم که چرا باید صبر کنم وقتی همه چی دست به دست هم داده؟

- - -

سلام
ما هم خوبیم:)

اول اینکه آقا محمد غلط املایی داشتید:
"هول هوش" نه !
"حول" که مطمئنم با این ح مینویسن! حوش هم پس اینجوری میشه;) حول و حوش!

خب دوم اینکه، درسته این دیدار(دیدن این خانم تو اون روزا) ممکنه اتفاق فرخنده ای رو برای شما رقم بزنه، ولی ما خیلی اوقات هم ممکنه هر چیز ساده ای رو در زندگی بر میل خودمون تعبیر کنیم و برای اینکه اون رو برای خودمون توجیه کنیم، از خیلی ترفندها استقاده کنیم!
یعنی هر اتفاق ساده ای رو در زندگیمون ربط بدیم به مشکلمون.
میدونم الان شما مشکلتون تا حد زیادی حل شده، ولی یادتون باشه، شما هنوز زخمی یه رابطه هستید. و الان بسیار احتمالش هست که برای جبران اون احساسات، و جایگزین کردن ، شخص دیگری رو وارد زندگیتون کنید. ( از طریق ازدواج)


ویه دلیل دیگه هم میگم کمی بیشتر صبر کنید، برای این هستش که شما الان روی چیزی زوم میکنید که ازش ضربه خوردید، وممکنه بقیه مسائل مهم رو نادیده بگیرید در ازدواجتون
شما الان روی صداقت زوم کردی!درسته که اساس زندگی صداقته، ولی نباید ما رو از بررسی بقیه جوانب دور کنه.

به نظر من:
همه معیارهات برای ازدواج رو تو یه کاغذ بنویس.و بهشون فکر کن. و دختر مورد نظرت رو با این معیارها مقایسه کن.

و اینکه اصلا بخاطر ترس از دست دادن این خانم عجله نکن!!!
خیلی خوب فکراتون رو بکنید.

بعدش اگه دیدید واقعا آمادگی ازدواج رو دارید.... خب مبارکه!:)

[mohamad_021]

سلام
ما هم خوبیم:)

اول اینکه آقا محمد غلط املایی داشتید:
"هول هوش" نه !
"حول" که مطمئنم با این ح مینویسن! حوش هم پس اینجوری میشه;) حول و حوش!

خب دوم اینکه، درسته این دیدار(دیدن این خانم تو اون روزا) ممکنه اتفاق فرخنده ای رو برای شما رقم بزنه، ولی ما خیلی اوقات هم ممکنه هر چیز ساده ای رو در زندگی بر میل خودمون تعبیر کنیم و برای اینکه اون رو برای خودمون توجیه کنیم، از خیلی ترفندها استقاده کنیم!
یعنی هر اتفاق ساده ای رو در زندگیمون ربط بدیم به مشکلمون.
میدونم الان شما مشکلتون تا حد زیادی حل شده، ولی یادتون باشه، شما هنوز زخمی یه رابطه هستید. و الان بسیار احتمالش هست که برای جبران اون احساسات، و جایگزین کردن ، شخص دیگری رو وارد زندگیتون کنید. ( از طریق ازدواج)


ویه دلیل دیگه هم میگم کمی بیشتر صبر کنید، برای این هستش که شما الان روی چیزی زوم میکنید که ازش ضربه خوردید، وممکنه بقیه مسائل مهم رو نادیده بگیرید در ازدواجتون
شما الان روی صداقت زوم کردی!درسته که اساس زندگی صداقته، ولی نباید ما رو از بررسی بقیه جوانب دور کنه.

به نظر من:
همه معیارهات برای ازدواج رو تو یه کاغذ بنویس.و بهشون فکر کن. و دختر مورد نظرت رو با این معیارها مقایسه کن.

و اینکه اصلا بخاطر ترس از دست دادن این خانم عجله نکن!!!
خیلی خوب فکراتون رو بکنید.

بعدش اگه دیدید واقعا آمادگی ازدواج رو دارید.... خب مبارکه!:)

خب ریحانه عزیز اول اینکه اگه بخوای غلط املایی بگیری که کلا از اون اول اکثر کلمه ها رو غلط نوشتم علتشم اینه که این کیبورد من فارسی نداره و هر چی گیرم بیاد و مینویسم جوری که مفهوم رو برسونه اینجا هم نمیدونم چرا ویرایش نداره که بعضی ها رو اصلاح کنم
فعلا فقط در حد صحبته و قدم جدی برنداشتم خودم دقیقا فهمیدم که روی شخص مورد نظرم باید خیلی شناخت پیدا کنم و فعلا هم کار و سپردم به مامانم که خودش بره جلو
تا بعدها ببینیم چی میشه
امادگیش رو هم الان ندارم و الان هم نمیخوام که سریعا ازدواج کنم چون هم سن ایشون هم سن من پایین به نظرم برای این حرفا