ایشون بقیه شرایطشون برای ازدواج اوکی هستش؟
این مسئله جسمی ایشون اینطور که از صحبتهای شما پیداست فقط به درد های چند دقیقه ای و چند ساعته محدود نمیشه بلکه خطر مرگ و زندگی هم داره.
دیگران , اطرافیانتون هر کدام بزعم خودشون این ماجرا را بررسی میکنند و از دید خودشون میگن این ازدواج صحیحه یا اشتباه. اما شما از دیدگاه خودت و با شناختی که از خودت داری و بررسی همه جوانب چنین زندگی ای لازم است تصمیم بگیری که توان همراهی با این آقا را داری یا نه.
تا همینجای کار گویا این موضوع اونقدر برای شما مهم هست که برایش تاپیک زده ای یا اگر هم نباشه حرفهای دیگران اونقدر در شما تاثیر گذاشته و میگذاره که دو دل بشوید.
این موضوع پذیرش یا تردید شما است که مسئله ساز است وگرنه مشکل اون آقا به خودی خود شاید اصلا موضوع بغرنجی نباشد.
شاید لازم باشه با هم حضوری نزد مشاور بروید برای اینکه بتوانید تصمیم بهتری بگیرید. حقیقتا اینجا این تنها شما نیستید که قرار است تصمیم بگیرد! بلکه اون آقا به دلیل شرایط خاصی که دارد و رنج و دردی که میکشد بیشتر از شما نیاز دارد که خیالش از بابت همراه زندگیش راحت باشد. ایشون تضمین و اطمینانی بسیار بیشتر از شما نیاز دارد. و ایشان هم لازم است مطمئن شود که شما در این مسیر پر نشیب و فراز زندگی میتوانی به درستی و بدون آسیب بیشتر ایشان را همراهی کنی.
شما همین الان نمیدانی باید در برابر دردهای ایشون چه رفتاری نشون بدهی. ببین خانم ستایش باران عزیز! ارتباط و ازدواج با یک شخص بیمار شاید مهارتها و ظرافتهای خاصی را بطلبد اما لزوما سخت و طاقت فرسا نباشد.
مثلا این آقا وقتی درد میکشد ترجیح میدهد سکوت کند یا چند لحظه ای به حال خودش رها شود تا دوباره به حالت نرمال بر گردد. اما اینکه شما در اون لحظه درد و حملات اسپاسم هی بخواهی شاهد صحنه باشی و مدام اصرار کنی که چکار لازم است انجام دهی، برای ایشان اسباب زحمت بشوی.
البته در طی زندگی مطمئنم زمانی خواهد رسید که حتی ایشان توی دردهاش شما را صدا بزند اما شما حوصله اینکه جوابش را بدهی هم نداشته باشی چون به وضعیت موجود عــــــادت میکنی.
راستش رو بخواهی من بیشتر از اینکه نگران شما باشم نگران این آقا شدم. امیدوارم تونسته باشم کمی مسئله را روشن کرده باشم.
البته اینکه شما چشم و گوش بسته نمیخواهی تصمیم بگیری و میخواهی لا اقل از بابت خودت مطمئن بشوی این عقلانی است. اما به شخصه اگر در جایگاه این آقا بودم و کمترین شک و تردیدی در شما میدیدم حتما این رابطه را به هم میزدم. به نظرم شما هم تا صد در صد مطمئن نشدی که این آقا برات بهترین گزینه است به ازدواج فکر نکن.
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد
علاقه مندی ها (Bookmarks)