سلام.
من پسری هستم در آستانه 28 سالگی.
7سال پیش با دختری آشنا شدم که همه چیزش با من میخورد.از تفاوت سنی بگیر تا سطح اجتماعی تشابه فرهنگی و تفاوت سنی و ...
اما منو همون اول آشنایی پیچوند و یک سالی تو درد عشق ناکام رهام کرد.
بعد از اون نگاهم به زندگی عوض شد و عقل گرا شدم.
در این مدت هفت سال ، از چند تا دختر خوشم اومد اما انگیزه ای برای آشنایی نداشتم.چون تفاوتهاشونو میدیدم با خودم.
اما جدیدا در یک ماموریت با یکی از همکارانم که در شعبه دیگه ای از شرکت کار میکنه آشنا شدم.
یعنی قبلا میشناختمش.اما در طول این سفر و مخصوصا موقع برگشت بیشتر باهاش آشنا شدم و الان حس یه عشق واقعی رو در دلم حس میکنم.
اما...
اما تفاوت هایی هست که ادامه کارو مشکل میکنه.مخصوصا وقتی من دوس ندارم زندگی ام با نارضایتی پدر مادرم باشم.
یکی از مشکلات اینکه خانواده من شدیدا مذهبی هستن.برعکس خودم که آدم متعادلی هستم.برای خانواده من چادری بودن یه ملاکه.اما برای من ملاک نیست.
این دختر خانم هم حجابش بد نیست.مهم اون متانتی که در وجودش موج میزنه.
یه مشکل دیگه مشکل افکار سیاسیه.
شاید راحت بخوام بگم خانواده من اصولگران.اما این خانم اصلاحطلبه
البته من خودم اعتدال گرا هستم و به سیاست علاقه چندانی ندارم.البته به نظم این خانم هم افراطی نیست.
مشکل دیگه هم البته هنوز از صحتش اطمینان ندارم تفاوت سنیه.
نمیدونم از من بزرگتر هست یا نه.گرچه با توجه به سابقه کارش به نظر میرسه یکی دو سالی از من بزرگتر باشه.
چون محل کارمون یه جا نیست یکم کسب اطلاعات دربارش سخته.
حالا میخواستم نظرتون رو بدونم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)