نوشته اصلی توسط
ali n
سلام
لطفا به من کمک کنید چکار کنم:
حدود 1.5 سالی هست که تو دنیای مجازی با یه نفر اشنا شدم و به اون علاقه مند شدم .
توی دنیای مجازی به چی اون خانوم علاقه مند شدی؟ چقدر از این علاقه مربوط میشد به شناخت شما از خصوصیات حقیقی ایشون؟ چقدر توی دنیای مجازی آدمها میتونند به شناخت درستی از هم برسند؟ چقدر موقعیت پیش می آید که آدمها همدیگر را محک بزنند؟
تو این مدت ما روزانه حدود 10 ساعت با هم گفت و گو می کردیم و من کاملا به ایشون وابسته شدم
روزی ده ساعت؟!!!!!!! روزی ده ساعت پلی استیشن هم بازی میکردی بهش وابسته میشدی. روزی ده ساعت با یک چوب هم حرف میزدی بهش وابسته میشدی. یعنی خدا وکیلی شما هیچ کار دیگه ای نبود انجام بدی جز اینکه ده ساعت با یک نفر آدم پشت کامپیوتر بشینی حرف بزنی؟
هدفت از این رابطه و ده ساعت از بهترین لحظات عمرت رو گذاشتن، چی بود؟
و اگه یک روز با اون صحبت نمیکردم از شدت دلتنگی اشکم درمیومد یه مدته که ایشون نسبت به من خیلی بی تفاوت شده قبلا نسبت به من ابراز احساسات میکرد و منم همچنین من صادقانه ایشونو دوست داشتم
صادقانه ایشون رو دوست نداشتی! چون صادقانه ایشون رو نشناختی! چون صادقانه و خیلی ساده انگارانه فقط به یک چیزی که روزی ده ساعت وقت ات رو باهاش میگذروندی عاااااادت کردی. این فقط یک اعتیاد بوده یک وابستگی همین.
بازم میپرسم: هدفت از این رابطه چی بود؟
من تو این یک ماه داشتم میموردم حتی قرصهای ارام بخش میخوردم
ترامادول! آرام بخش! ...
من موندم دلتنگی و گریه های شبانه اگه بگه با یه نفر یه کم صحبت کردم سکته میزنم واقعا خسته شدم
وابستگی!
بعد از یه مدت قهر میکنه و دوباره برمیگرده
چرا؟ همینجوری الکی؟ سگ هار گرفته اش؟
منو زیاد تحویل میگرفت حتی جلو خیلی از ادمهای کله گنده
این آدمهای کله گنده کیا بودن؟ میشه بگی؟
25 سالمه شدیدا وابسته شدم تمام ذهنم رو پر کرده
ناگفته پیداست!
اصلا این رابطه درسته یا اشتباست؟
خودت چی فکر میکنی؟
نمیدونم این رابطه اخر عاقبتش چی میشه ؟
آخر و عاقبتی نداره! باید خودتو نجات بدی: قطع رابطه و ترک وابستگی
چون با این وضعیت که مشخصه: ادامه رابطه منجر میشه به وابستگی بیشتر---وابستگی بیشتر شاید شما رو مجبور به ازدواج هم بکنه اما ازدواجی که مبناش شناخت صحیح و شناختی که متاثر از وابستگی و احساسات نباشه، نیست. این ره به ترکستان است برادر!
و تازه اگر هم که خیال ازدواج هم نداشته باشید دیگه بدتر از بدتر!
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمی دیدش و از دور خدایا میکرد
ویرایش توسط بی دل : چهارشنبه 29 خرداد 92 در ساعت 14:45
علاقه مندی ها (Bookmarks)