به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 شهریور 94 [ 22:55]
    تاریخ عضویت
    1391-9-16
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    2,666
    سطح
    31
    Points: 2,666, Level: 31
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    33

    تشکرشده 50 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    مشکل با یکی از همکاران

    سلام دوستای عزیزم.
    یه مشکلی دارم که میخوام اینجا مطرحش کنم. الان مدت 1 ساله که تو یه شرکت خصوصی کار میکنم. کلا 4-5 تا کارمند هستیم. 2 تا آقا و 2 تا خانم. آقایون بیشتر اوقات بیرون دفتر هستند و من و همکار خانم بیشتر اوقات رو تو دفتر تنها هستیم. کار من و اون با هم فرق میکنه. و اوایل کارهای اون یه مقدار از من بیشتر بود ایشون مجرده و 5 سال از من بزرگتره. همش بهم حسادت میکرد. وقتی مدیر بهش میگفت برو بانک یا جای دیگه رفتارش با من بد میشد و همش غر میزد. من خیلی سعی کردم که باهاش مدارا کنم. وقتی برمیگشت واسش آب میبردم . وقتی غر میزد به دل نمیگرفتم. از همون اول هم همش بهم دستور میداد. این کارو بکن اون کارو بکن. هر وقت هم که مدیر بهش زنگ میزد میگفت فلان کارو کردی یا نه میگفت خیلی سرم شلوغه وقت نکردم.(در حالی که خواب بود). خلاصه زیر آب منو زد و نصف بیشتر کاراشو انداخت گردن من. وقتی مدیر بهم گفت که از این به بعد باید نصف کارای خانم فلانیو انجام بدی انقدر همکارم زوق کرد که خدا میدونه. کارای بانکیشم انداخت گردن من. من از همون اول اشتباه کردم خیلی باهاش صمیمی شدم. از اینترنت هیچی سر درنمی آورد بهش یاد دادم.خیلی کارا واسش کردم(خیلی پشیمونم) چون خیلی بی چشمو روه. همیشه بهش احترام میزاشتم مثلا هر وقت باهم میرفتیم بیرون وتی میخواستسم وارد جایی بشیم بهش تعارف میکردم که اون اول بره. دیگه این براش شده بود عادت هرجا میرفتیم سرشو مینداخت پایینو بدون تعارف میرفت. لطف مکرر میشه وظیفه مسلم.امروز هم داشتم کار انجام میدادم تلفن پیش منه همیشه من جواب میدم(درحالی که با اون کار دارن) بهم گفت جواب بده. گفتم دستم بنده پاشد اومد سمت تلفن یکی از همکارای آقا هم نشسته بود با تمسخر بهم گفت: یه تلفن جواب دادن هم کاری داره! بهش گفتم آره دستم بند بود. بعدش بهم گفت رفتارت اصلا درست نیست(در حالی که اون منو پیش همکار دیگه ضایع کرد) نمیدونم دقش از چی پر بود که این کارو کرد. ازش متنفرم. دیگه نمیتونم رفتاراشو تحمل کنم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 12 شهریور 93 [ 23:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-11
    نوشته ها
    174
    امتیاز
    2,019
    سطح
    27
    Points: 2,019, Level: 27
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    67

    تشکرشده 166 در 77 پست

    Rep Power
    30
    Array
    دوست عزیزم آروم باش ...

    یه لیوان آب بخور و یک نفس عمیق بکش و یکم آروم تر بشو

    عزیزم اول این که شما کارهایی که کردی همش از انسانیتت بوده و نه تنها چیزی از شما کم نشده بلکه شما خیلی هم عالی بودید اما باید یکم تغییر رویه بدید

    اول بهت پیشنهاد می کنم تاپیک ِ چگونه منفعل نباشیم رو که توی همین سایت هست مطالعه کنی، کافیه تو گوگل سرچ کنی چگونه منفعل نباشم ...

    دوم این که عزیزم این رفتارهای شما در طولانی مدت باعث بدعادت شدن همکارت شده، پس در طولانی مدت هم باید اصلاح بشه

    سوم این که در حضور دیگران شما خیلی مهربون باش، مثل قبلت با شخصیت باش مثل ایشون نشو! تا آتو ندی دستش!

    چهارم این که : مهم تر از همه اینه که شما پیش وجدان خودت خیالت راحته راحته ... پس با خیال راحت و حواس جمع کم کم رفتارات رو تغییر بده تا دیگه هیچ وقت این قدر مشوش نباشی

    موفق باشی

  3. کاربر روبرو از پست مفید دلپذیراد تشکرکرده است .

    asemani (دوشنبه 27 خرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 شهریور 94 [ 22:55]
    تاریخ عضویت
    1391-9-16
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    2,666
    سطح
    31
    Points: 2,666, Level: 31
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    33

    تشکرشده 50 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ممنونم دلپذیراد عزیز از راهنماییت.
    مشکل اینجاست که اون خودشو خیلی آدم خوب و مهربونی میدونه. یکی از ایرادهای بزرگش هم اینه که وقتی کسی داره حرف میزنه میپره وسط حرفش و میگه میون کلامت: (حرف خودشو میزنه) واسش هم مهم نیست طرف کی باشه. با دوستای مجردش خیلی خوبه. نمیدونم چون من متآهلم حسادت میکنه! چند بار تا حالا با مهربونی بهش گفتم من متآهلم مسئولیتهام خیلی زیاده بازم تو کتش نمیره و میگه چه حرفه مسخره ای! منم تو خونه کار میکنم منم مسئولیت دارم! درحالی که وقتی میره خونه غذاش آمادست.


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:18 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.