سلام دوستای عزیزم.
یه مشکلی دارم که میخوام اینجا مطرحش کنم. الان مدت 1 ساله که تو یه شرکت خصوصی کار میکنم. کلا 4-5 تا کارمند هستیم. 2 تا آقا و 2 تا خانم. آقایون بیشتر اوقات بیرون دفتر هستند و من و همکار خانم بیشتر اوقات رو تو دفتر تنها هستیم. کار من و اون با هم فرق میکنه. و اوایل کارهای اون یه مقدار از من بیشتر بود ایشون مجرده و 5 سال از من بزرگتره. همش بهم حسادت میکرد. وقتی مدیر بهش میگفت برو بانک یا جای دیگه رفتارش با من بد میشد و همش غر میزد. من خیلی سعی کردم که باهاش مدارا کنم. وقتی برمیگشت واسش آب میبردم . وقتی غر میزد به دل نمیگرفتم. از همون اول هم همش بهم دستور میداد. این کارو بکن اون کارو بکن. هر وقت هم که مدیر بهش زنگ میزد میگفت فلان کارو کردی یا نه میگفت خیلی سرم شلوغه وقت نکردم.(در حالی که خواب بود). خلاصه زیر آب منو زد و نصف بیشتر کاراشو انداخت گردن من. وقتی مدیر بهم گفت که از این به بعد باید نصف کارای خانم فلانیو انجام بدی انقدر همکارم زوق کرد که خدا میدونه. کارای بانکیشم انداخت گردن من. من از همون اول اشتباه کردم خیلی باهاش صمیمی شدم. از اینترنت هیچی سر درنمی آورد بهش یاد دادم.خیلی کارا واسش کردم(خیلی پشیمونم) چون خیلی بی چشمو روه. همیشه بهش احترام میزاشتم مثلا هر وقت باهم میرفتیم بیرون وتی میخواستسم وارد جایی بشیم بهش تعارف میکردم که اون اول بره. دیگه این براش شده بود عادت هرجا میرفتیم سرشو مینداخت پایینو بدون تعارف میرفت. لطف مکرر میشه وظیفه مسلم.امروز هم داشتم کار انجام میدادم تلفن پیش منه همیشه من جواب میدم(درحالی که با اون کار دارن) بهم گفت جواب بده. گفتم دستم بنده پاشد اومد سمت تلفن یکی از همکارای آقا هم نشسته بود با تمسخر بهم گفت: یه تلفن جواب دادن هم کاری داره! بهش گفتم آره دستم بند بود. بعدش بهم گفت رفتارت اصلا درست نیست(در حالی که اون منو پیش همکار دیگه ضایع کرد) نمیدونم دقش از چی پر بود که این کارو کرد. ازش متنفرم. دیگه نمیتونم رفتاراشو تحمل کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)