به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 18
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question سوالات و دغدغه های فکری یک دختر 19 ساله

    بازم سلام
    بعضی مواقع واقعا سوالاتی برام پیش میاد که خودم جوابی براشون نمیتونم پیدا کردم که اکثرا سوالات و مشکلات و دغدغه های قکری کوتاه جواب هستند.
    مامانم بینهایت رو من حساسه از هر جهات...
    به همین خاطر برای پرسیدن بعضی سوالات از مامانم ترس دارم میترسم قکر بد بکنه یا سوالم فکرش رو مشغول کنه یا بی دلیل منو از بعضی امکانات برای جلوگیری از اتفاقات احتمالی محروم کنه.بذارید مثال بزنم...من تا قبل اینکه برم دانشگاه گوشی نداشتم بابام اجازه میداد داشته باشم ولی مامانم نه وقتی میپرسیدم چرا؟در جواب میگفت احتمال داره مزاحمت بشن از راه به درت کنن و زحمات 19 ساله ی من هدر بره به جنبه ی منفی قضایا و مسائل نگاه میکنه.اون موقع از این موضوع ناراحت شدم نه به خاطر اینکه گوشی ندارم...نه...اصلا..گوشی اصلا نیاز نداشتم چون پیش خانوادم بودم...به این خاطر ناراحت شدم که مادر بنده به من اعتماد نداره و باور نداره که من بزرگ شدم و میتونم عاقلاته تصمیم بگیرم.یه جورایی هنوزم ازش دلگیرم و همه ی سوالای دلمو ازش نمیکنم.من میخوام یه دختر مستقل بار بیام نه یه دختر لوس با هزار ناز و ادا و اطوار ولی حس میکنم مامانم منو هنوز به عنوان فرذی که میتونه عاقلانه و مستقل فکر کنه قبول نداره و میخواد مواظبم باشه.ولی من میتونم مواظب خودم باشم و خودم تصمیم بگیرم تصمیم عاقلانه.میدونم خرده ای نگران بودن حق پدر مادر هست ولی نه تا حدی که این نگرانی تبدیل بشه به محدودیت.شما بگید چطور ثابت کنم عاقلم مستقلم و دیگه بچه نیستم تا کسی قولم بزنه.این اولین سوالم هست.

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 خرداد 92 [ 15:02]
    تاریخ عضویت
    1392-3-08
    نوشته ها
    14
    امتیاز
    73
    سطح
    1
    Points: 73, Level: 1
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered
    تشکرها
    11

    تشکرشده 28 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    بخدا حق با مادرته . بزار همیشه همرات باشه . درسته 19 سالته و فکرمیکنی بزرگ شدی و خودت میتونی تصمیم بگیری ولی اشتباه میکنی! (اتفاقا 19 سال سنی هست که ممکنه زود احساست بر عقلت غلبه کنه)
    خودم 24 سالمه اما همش میگم کاش بابامو مامانم توی مشکلات و درگیریهای زندگیم همرام بودن و راهنماییم میکردن منو میزدن ،حبسم میکردن که الان یه شکست خورده نباشم!
    ما جوونا همیشه فکر میکنیم همه چی میدونیم و بزرگ شدیم دیگه نیازی به راهنمایی و نصیحت بزرگترها نداریم ولی اشتباه میکنیم !
    منم اگه روزی مادر شدم توی همه مراحل زندگیش کنار بچم هستم و نمیزارم ضربه بخوره !
    پس قدر مامانتو بدون که چقدر دوستت داره که نمیزاره گوشی داشته باشی وگرنه به تو اعتماد داره ولی به جامعه و آدماش اعتماد نداره!
    میدونه تو دختر خوبی هستی ولی ممکنه با داشتن گوشی یهو احساساتی بشی و ضربه بخوری
    به همه دخترای کوچکتر از خودم همیشه میگم نصیحتهای پدر و مادرتونو دخالت ندونین اونا خیلی بیشتر از ما جامعه رو میشناسن
    روی حرفام فکرکن
    مامانت دوستت داره نمیخواد آزرده بشی
    درست فکر کن و تصمیم بگیر که بعدها پشیمون نشی...

  3. 3 کاربر از پست مفید hana_s تشکرکرده اند .

    gheryeh (دوشنبه 20 خرداد 92), roze sepid (دوشنبه 20 خرداد 92), کامران (سه شنبه 21 خرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط hana_s نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    بخدا حق با مادرته . بزار همیشه همرات باشه . درسته 19 سالته و فکرمیکنی بزرگ شدی و خودت میتونی تصمیم بگیری ولی اشتباه میکنی! (اتفاقا 19 سال سنی هست که ممکنه زود احساست بر عقلت غلبه کنه)
    خودم 24 سالمه اما همش میگم کاش بابامو مامانم توی مشکلات و درگیریهای زندگیم همرام بودن و راهنماییم میکردن منو میزدن ،حبسم میکردن که الان یه شکست خورده نباشم!
    ما جوونا همیشه فکر میکنیم همه چی میدونیم و بزرگ شدیم دیگه نیازی به راهنمایی و نصیحت بزرگترها نداریم ولی اشتباه میکنیم !
    منم اگه روزی مادر شدم توی همه مراحل زندگیش کنار بچم هستم و نمیزارم ضربه بخوره !
    پس قدر مامانتو بدون که چقدر دوستت داره که نمیزاره گوشی داشته باشی وگرنه به تو اعتماد داره ولی به جامعه و آدماش اعتماد نداره!
    میدونه تو دختر خوبی هستی ولی ممکنه با داشتن گوشی یهو احساساتی بشی و ضربه بخوری
    به همه دخترای کوچکتر از خودم همیشه میگم نصیحتهای پدر و مادرتونو دخالت ندونین اونا خیلی بیشتر از ما جامعه رو میشناسن
    روی حرفام فکرکن
    مامانت دوستت داره نمیخواد آزرده بشی
    درست فکر کن و تصمیم بگیر که بعدها پشیمون نشی...
    درسته همه ی حرفاتو قبول دارم همه شونو.ممنونم
    درسته وضع جامعه خوب نیست درسته مامانم به جامعه و مردمش اطمینان نداره ولی این دلیلی نمیشه که منو از امکانات محروم کنه.چیزایی که بهشون نیاز دارم
    وقتی میرم دانشگاه مامانم میگه گوشی من رو ببر یا اگه با همکلاسیام کار مهمی داشته باشم مربوط به دانشگاه میگه با گوشی من بگو...من اگه بخوام کار بد بکنم بیرون از خونه تو دانشگاه میشه کرد خودتون که میدونید...
    یا اگه من به این سایت میام بعد اینکه کارم تموم شد از هیستوری ادرسو پاک نکنم و مامان ابنجارو ببینه مطمئنم میگه اینجا جوش برای متحل هاس تو نباید بری اگه برم کلا اینجارو مصدود میکنه برام تا نتونم بیام
    من فرهنگ درست استفاده کردن از امکاناتی که هست رو بلدم.

    - - - Updated - - -

    بعضی وفتا واقعا از اونایی که از امکانات درست استفاده نمیکنن و باعث میشن منه بیچاره که خطایی ازم سر نزده به اتیش اونا بسوزم متنفر میشم
    اونا اشتباه میکنن درست استفاده نمیکنن گناه من چیه؟من که خطایی نمیکنم.مامان میگه ببین فلان دخترو هنوز از شیر نگرفتن دستش یه گوشیه این دختر اگه موفق شد تو درسش من اسممو عوض میکنم
    اخه اون به من چه دخلی داره مادر من...گوشی فقط مثاله....قضیه فقط گوشی نیست

  5. کاربر روبرو از پست مفید gheryeh تشکرکرده است .

    کامران (سه شنبه 21 خرداد 92)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 25 شهریور 93 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-3-12
    نوشته ها
    316
    امتیاز
    168
    سطح
    3
    Points: 168, Level: 3
    Level completed: 36%, Points required for next Level: 32
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Overdrive100 Experience PointsTagger First Class1 year registered
    تشکرها
    157

    تشکرشده 226 در 130 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام گریه جان نمی دونم تو چی بهت راهکار داده بودم به هر حال دوست عزیزم فکر میکنی بده؟؟؟؟؟برا دختر خیلی خوبه مخصوصا تو این دوره زمونه خودت بهتر می دونی به قول دوستمون تو این سن خیلی چیز ها ممکنه اتفاق بیفته برات یکیش اینه که ممکنه احساساتت بر سنت جلوتر غلبه کنه ولی اری برا یه پسر بده بذار یه مثال برات بزنم من در رمان نوجوانی یه دوستی داشتم که مثل برادرم بود و با هاشون اشنای خانوادگی بودیم پدر و مادر بنده از کوچیکی بنده و طوری بار اوردن که از حد خودم تجاوز نکنم ولی اون دوستمون پدر و مادرش اونو تو پر قو میپیچیدن و همون محدودیت های تورو براشون فراهم کردن یه روز ایشون به داد اومدو گفت مستقل می خوام باشم بزرگ شدم و منم بار ها بهش گفتم نکن اینکارو از اون موقعی که مادرشینا ازادش گذاشتن می دونی به چی رو اورد؟؟؟به سیگار قلیون و مواد می خواستم بگم برای دخترا خیلی محدودیت خوبه ولی برا پسرا محدودیت باعث چیا که نمی شه الانه که الانه بازم دوستمو می بینم حرص می خورم
    ولی فکر نکن که این محدودید برات خوب نیست یا شاید دوستات بهت میگن سوسول و از این حرفای بیخود
    در کل فکر استقلال نباش اینو تو گوشت بذار

    انشالله حرفم روت اثر داشته باشه بشه

  7. 2 کاربر از پست مفید بی وفا تشکرکرده اند .

    gheryeh (دوشنبه 20 خرداد 92), کامران (سه شنبه 21 خرداد 92)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی وفا نمایش پست ها
    سلام گریه جان نمی دونم تو چی بهت راهکار داده بودم به هر حال دوست عزیزم فکر میکنی بده؟؟؟؟؟برا دختر خیلی خوبه مخصوصا تو این دوره زمونه خودت بهتر می دونی به قول دوستمون تو این سن خیلی چیز ها ممکنه اتفاق بیفته برات یکیش اینه که ممکنه احساساتت بر سنت جلوتر غلبه کنه ولی اری برا یه پسر بده بذار یه مثال برات بزنم من در رمان نوجوانی یه دوستی داشتم که مثل برادرم بود و با هاشون اشنای خانوادگی بودیم پدر و مادر بنده از کوچیکی بنده و طوری بار اوردن که از حد خودم تجاوز نکنم ولی اون دوستمون پدر و مادرش اونو تو پر قو میپیچیدن و همون محدودیت های تورو براشون فراهم کردن یه روز ایشون به داد اومدو گفت مستقل می خوام باشم بزرگ شدم و منم بار ها بهش گفتم نکن اینکارو از اون موقعی که مادرشینا ازادش گذاشتن می دونی به چی رو اورد؟؟؟به سیگار قلیون و مواد می خواستم بگم برای دخترا خیلی محدودیت خوبه ولی برا پسرا محدودیت باعث چیا که نمی شه الانه که الانه بازم دوستمو می بینم حرص می خورم
    ولی فکر نکن که این محدودید برات خوب نیست یا شاید دوستات بهت میگن سوسول و از این حرفای بیخود
    در کل فکر استقلال نباش اینو تو گوشت بذار

    انشالله حرفم روت اثر داشته باشه بشه
    نقل قول نوشته اصلی توسط بی وفا نمایش پست ها
    سلام گریه جان نمی دونم تو چی بهت راهکار داده بودم به هر حال دوست عزیزم فکر میکنی بده؟؟؟؟؟برا دختر خیلی خوبه مخصوصا تو این دوره زمونه خودت بهتر می دونی به قول دوستمون تو این سن خیلی چیز ها ممکنه اتفاق بیفته برات یکیش اینه که ممکنه احساساتت بر سنت جلوتر غلبه کنه ولی اری برا یه پسر بده بذار یه مثال برات بزنم من در رمان نوجوانی یه دوستی داشتم که مثل برادرم بود و با هاشون اشنای خانوادگی بودیم پدر و مادر بنده از کوچیکی بنده و طوری بار اوردن که از حد خودم تجاوز نکنم ولی اون دوستمون پدر و مادرش اونو تو پر قو میپیچیدن و همون محدودیت های تورو براشون فراهم کردن یه روز ایشون به داد اومدو گفت مستقل می خوام باشم بزرگ شدم و منم بار ها بهش گفتم نکن اینکارو از اون موقعی که مادرشینا ازادش گذاشتن می دونی به چی رو اورد؟؟؟به سیگار قلیون و مواد می خواستم بگم برای دخترا خیلی محدودیت خوبه ولی برا پسرا محدودیت باعث چیا که نمی شه الانه که الانه بازم دوستمو می بینم حرص می خورم
    ولی فکر نکن که این محدودید برات خوب نیست یا شاید دوستات بهت میگن سوسول و از این حرفای بیخود
    در کل فکر استقلال نباش اینو تو گوشت بذار

    انشالله حرفم روت اثر داشته باشه بشه


    دوستان میدونید چی عذابم میده؟اینکه میدونم حرفاتون درسته و این دورانو گذروندید و مطمئنن تجربه تون از من بیشتره و اگه الان به حرفاتون گوش ندم یه جا ضررشو میبینم....
    پاستوریزه ..سوسول.. بچه مثبت... لای پر قو بزرگ شده....اره تو 13 سال تحصیل تا دلتون بخواد از این حرفا شنیدم ..زیاااااد...دوران مدرسه بچه ها هیچ وقت منو تو جمعشون راه نمیدادن یا هم وقتی میرفتم تو جمعشون سریع حرفو عوض میکردن منم معذب میشدم فکر میکردم راحت نیستن خودم پا میشدم میرفتم...بهم میگفتن حرفایی میزنیم که میدونیم تو نمیزنی و نمیدونی...من تو مدرسه هیچ دوستی پیدا نکردم...بهم میگفتن (خیلی خیلی خیلی خیلی عذر میخوام این کلمه رو بکار میبرم)ما نمیتونیم تصور کنیم تو به یه نفر بگی خر....وقتی تو کلاس حرف بدی کسی جلوی من میزد همه به من نگاه میکردن تا عکس العملمو ببینن...هر سال جایزه معدب ترین شاگرد به نظر معلمارو میگرفتم....ولی چه فایده تو مدرسه هیچ دوستی پیدا نکردم در عرض 12 سال ...واسه خودم میگم میخندم شوخی میکنم که خودم خودمو شاد کنم خودم دوست خودم باشم...اگه اینجا زیادی شوخ طبعم بخاطر مجازی بودنشه وگرنه تو جمع هیچکس حق نداره بهم چپ تگاه کنه اینجا شوخ برخورد میکنم تا یکم خالی شم.....
    با این اوصاف نمیدونم تا به این مرحله از زندگیم که رسیدم راهم درست بوده یا خودمو شکنجه دادم...

    - - - Updated - - -

    اینجا ویرایش نداره با عجله مینویسم غلطای املاییم زیاده...حالا نگید دکتر اینده مملکتو....
    معدب همون مودب....یه لحظه معدن اومد تو ذهنم

  9. 2 کاربر از پست مفید gheryeh تشکرکرده اند .

    roze sepid (دوشنبه 20 خرداد 92), کامران (سه شنبه 21 خرداد 92)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 05 آذر 92 [ 23:00]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    127
    امتیاز
    791
    سطح
    14
    Points: 791, Level: 14
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 9
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 202 در 83 پست

    Rep Power
    25
    Array
    عزیزم این که نگرانی و غصه نداره دو سه سال دیگه پدر و مادرت آزادت میگذارن و به استقلالت احترام میگذارن کمی دیگه صبر کن و سعی کن تو این دو سه سال دیگه همیشه مسیرهای درست رو انتخاب کنی تا پدر و مادرت بیشتر و بیشتر بهت اعتماد کنن انقدر که خیالشون راحت بشه میشه تو رو مستقل گذاشت بدون این که آسیبی بببینی فقط کافیه کمی صبر داشته باشی

  11. 2 کاربر از پست مفید hamrahi تشکرکرده اند .

    gheryeh (سه شنبه 21 خرداد 92), کامران (سه شنبه 21 خرداد 92)

  12. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,441 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شما که پزشکی میخونی و دکتر آینده مملکتی بلاخره ناچار میشن آزادت بذارن! کم کم توانائیهاتو نشون بده تا اعتمادشون جلب بشه! کسی که یکبار پزشکی قبول شده جور دیگه ای روش حساب میکنن.
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  13. کاربر روبرو از پست مفید کامران تشکرکرده است .

    gheryeh (سه شنبه 21 خرداد 92)

  14. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مشکل همین جاس سوال منم همینه.چطور باید اعتماد مامانمو جلب کنم...به جان همسایتون هر کاری میکنم جلب نمیشه ....با بابام این مشکلو ندارم.ولی وقتی نظر مامان در مورد چیزی منفی هست کاری میکنه که رو نظر بابا هم تاثیر میذاره تو هر مسئله ای...مطمئنم برای خود شما هم این مسئله ثابت شدس...من هر امکاناتی دارم ولی اجازه استفادشو ندارم وقتی میبینم یه بچه مدرسه ای اجازه استفادشو داره به خودم میگم نکنه مشکل از منه...درسته احساساتیم و قبلنا زوذ وابسته میشدم ولی حق بدید اقتضای سنم بوده منم انسانم...ولی تا اون حدم سبک نبودم که خودمو رها کنمو هر کاری بکنم غرورم اجازه ی یه نگاه ناپاک به کسی رو بهم نمیده....وابسته هم میشدم تو دل خودم واسه خودم بوده و بعد مدتی فراموش میکردم.....مامان میگه نمیشه بری کلاس ورزشی و هنری...چرا ؟چون با کسایی همکلاس میشی که سنشون با تو یکی نیست شایدم متحل باشنو حرفایی بزنن که برای تو مناسب نیست..مگه متحل لولو خور خورس...اونوقت من نباید هیچ جا برم...

  15. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    340
    Array
    مادر شما نیاز مبرم به یک مشاوره داره.

    تک فرزندی؟برادر یا خواهری داشتی که به خاطر ارتباط با دوستاش منحرف شده یا

    از دست دادینش؟


  16. کاربر روبرو از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده است .

    gheryeh (سه شنبه 21 خرداد 92)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 13 شهریور 92 [ 12:42]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    59
    امتیاز
    493
    سطح
    9
    Points: 493, Level: 9
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 7
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class250 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    105

    تشکرشده 31 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27 نمایش پست ها
    مادر شما نیاز مبرم به یک مشاوره داره.

    تک فرزندی؟برادر یا خواهری داشتی که به خاطر ارتباط با دوستاش منحرف شده یا

    از دست دادینش؟
    نه تک فرزند نیستم.خواهر و برادر دارم...نه اشتباهی که منحرفشون کنه و از دستشون بدیم نداشتن...هر دوشون استاد دانشگاهن و تو مراحل مختلف سنیشون ممکنه اشتباهاتی داشته باشن.اون بیچاره ها اشتباهی نکردن.مامان من وقتی میبینه دحتر یاپسر همسایه و فامیل و اظرافیان کاری کردن که بعدا معلوم شده اشتباه بوده پیش پیش منو ازشون منع کرده.مثلا یه نمونه کوچیک گوشی میگه هر بچه ای که تو سن تو گوشی داشته نتونسته ازش خوب استفاده کنه فعلا وقتش نیست گوشی داشته باشی.یا در مورد کلاس های ورزشی و هنری ...میگه من رفتم وضع کلاسارو دیدم مناسب تو نیست...


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. سوء تفاهم های کوچک اما تاثیر گذار
    توسط majid_k در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 فروردین 94, 19:08
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 شهریور 93, 17:41
  3. سوال از خانم های متاهلللللللل
    توسط amykate در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 27 شهریور 90, 14:47
  4. سوءظن و بدبینی مرد به همسر و راه حل آن
    توسط گام به گام در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 تیر 90, 11:05
  5. سانسور ...خودسانسوری...بی سانسوریه محض؟؟؟
    توسط NIM-KHAK در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 شهریور 87, 10:43

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.