نوشته اصلی توسط
tamanaye man
عزیزم متاسفم از اتفاقاتی افتاده ولی تحسینت میکنم که قدم اول رو برای هر چه بهتر شدن زندگیت برداشتی .
عزیزم در مورد اولین مشکلی که مطرح کردی یعنی همون پرخاشگری همسرت ، میشه برامون مثال بزنی که مثلا سر چه مسائلی با هم بحث میکنید ؟
فقط توی دعوا و موقع عصبانیتش به خانوادت بی احترامی میکنه ؟ رفتارش با خانوادت چطوره ؟
مسائلمون خیلی ساده تر از اینن که یادم بمونه.به محض اینکه دعوامون بشه بحثو میکشونه به خانواده.مثال میزنم:چند وقت پیش شوهرم یه خط تلفن قدیمی که از محل کار قبلیش داشت و قابل انتقال به منطقه جدید نبود رو فروخت به یکی از دوستاش...و بعد از چند روز بهم گفت برو دفتر مخابراتی و فرمها رو امضا کن(تلفن به نام من بود)منم اینکارو کردم و بعد از چند روز بهش گفتم من چند ماه پیش گفتم که میخوام این خط رو بفروشم و وقتی باهات مشورت کردم و تو جواب منفی دادی منصرف شدم حتی رفتم مخابرات درخواستمو پس گرفتم.دلم میخواست تو هم موقع فروش باهام مشورت میکردی.گفت خودم پولشو دادم خودمم تصمیم میگیرم منم بهش یاداوری کردم که کی و کجا من این پول رو که متعلق به خودم بود رو بابت این خط داده بودم و به همین دلیل این خط به نام من ثبت شده بود چون اون موقع اصلا شوهرم شهر دیگه ای بود اونم در جواب زد به صحرای کربلا و گفت خانوادگی همتون دزدین.کلاهبردارین و.....هر پولی میدین یادتونه(باور کنید فقط واسه منتهای بی حد و حصرش یاداوری کردم)
در مورد مشکل دومت ، اولین باری که راجع به این موضوعات با هم بحث کردید چی بود ؟ آخه میگی که در زمان عقدتون خوب بوده .
اولین بار وقتی بود که موقع نظافت خونه یه عالمه سی دی پیدا کردم.اولش هیچی نگفتم یه عالمه گریه کردم.بعد از چند روز بهش اس ام دادم و بکلی قضیه رو انکار کرد.دفعه بعد وارد خونه شدم و چون دیرتر از خودش اومدم ماهواره رو دیدم که روشنه و... هیچی نگفت فقط نهار نخوردم و رفتم تو اتاق.شوهرمم انگار نه انگار....وقتی چند وقت بعد بهش گفتم گفت برو دلیلشو در خودت پیدا کن.از بس زبونت درازه...قسم میخورم هر کی از بیرون منو میبینه ازینکه انقد توسری خورم تعجب میکنه چه برسه زبونم دراز باشه...اینکار رفته رفته ادامه پیدا کرد تا اینکه دیگه هر شب بعد از اینکه من میرم بخوابم شوهرم تا 2..3 صبح بیداره.منم خوابم نمیبره اما دلم نمیخواد از اتاق بیام بیرون.بعضی وقتها صبح روز بعد الکی بهش میگم دیشب چرا انقد دیر خوابیدی؟میگه فکرم مشغول بود.داشتم کارهامو تو ذهنم راست و ریست میکردم.اما من میدونم دروغ میگه....یشب جلو تلویزیون خوابش برده بود صدای خروپفش شنیدم اومدم تلویزیونو خاموش کنم با چشمهای خودم دیدم
در مورد مشکل سومت فکر میکنم یک جورایی می خواد خودش رو جلوی خانوادت بالا ببره ، خانوادت همسرت رو قبولش دارن ؟ و بهش همیشه احترام میگذارن ؟ تاحالا در مورد دروغاش باهاش صحبت کردی ؟ چی میگه ؟
متاسفانه به خاطر بدرفتاریهاش با من خانوادم مخصوصا مامانم زیاد تحویلش نمیگیره...شوهرم هر وقت از کار و برنامش حرف میزنه مامانم بی تفاوته.بابام قبولش داره.اما گاهی وقتی تو جمع ضایعم میکنه چشمم که تو چشمای بابم میفته غصه رو تو نگاهش عمیقا درک میکنم و خیلی ناراحت میشم.متاسفانه کاملا منفعلم .چون اگه اعتراضی بکنم دعوا میشه...اغلب تو خونمون آرامش و سکوت آزار دهنده ای حاکمه چون خیلی وقته من بی خیال همه چی شدم و موضوع واسه دعوا کمه
خودت فکر میکنی تاحالا چه کارایی کردی که زندگیت رو گرم کنی ؟ نتیجه ای نگرفتی ؟
براش نامه نوشتم چند بار...ازش تشکر کردم و گاهی کادو خریدم و تو کارت بهترین قدردانی رو ازش کردم البته به زبون نیاوردم.معمولا در غالب نوشته و ...مناسبتها همیشه غافلگیرش کردم.به اعتقادات مذهبیش علیرغم اینکه با خودم کاملا متفاوته همیشه احارام گذاشتم..
من چند تا چیز به نظرم میرسه ، یکی اینکه زیاد به همسرت احترام بگزار و طوری رفتار کن که بفهمه بهش افتخار میکنی ، مثلا برای موفقیت هایی که توی کارش به دست میاره بهش بگو که فلانی من بهت افتخار میکنم .بزار کم کم احساس کنه که خیلی قبولش داری ... فکر میکنم اگر این موارد با سیاست انجام بشه توی روابط زناشوییتون هم تاثیر میگذاره . و همچنین کمتر توی جمع ضایعت میکنه .. با ضایع کردن شاید یک جورایی میخواد خودش رو بالا بگیره ... انقدر بهش اهمیت بده تا از این بابت کمبودی رو احساس نکنه .
نمیدونم تاحالا به خاطر کارایی که براش انجام دادی بهش سرکوفت زدی یا نه ؟ مثل همون عروسی نگرفتن و یا چیزای دیگه ، ولی این کار شاید همسرت رو ازت دور کنه و بینتون فاصله بندازه .
متاسفانه بله.وقتی دیدم قدردانم نیست که برعکس همش منت میذاره منم تا حالا چندبار بهش سرکوفت زدم و گفتم مردم ارزوشونه زنی مثل من داشته باشن.تا حالا ازت توقع مادی در هیچ زمینه ای نداشتم اما همیشه جواب عکس گرفتم.
هیچ وقت طوری رفتار نکن که احساس کنه که شما احساس بزتری بهش داری ، چه در زمینه تحصیل ، چه در زمینه خانواده و یا روابط زناشویی و یا هر چیز دیگه ای . زندگی شما پتانسیل یک زندگی موفق رو داره ولی اول باید ریشه همه این اختلافات و فاصله ها پیدا شه .
علاقه مندی ها (Bookmarks)