به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آبان 87 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    3,975
    سطح
    40
    Points: 3,975, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    امروز حسابی کیفمان کوک بود .درواقع تومنی سه زار با دیروز توفیر داشتیم .بعداز آن کاسبی حسابی که کرده بودیم وبه مناسبت یکی دوتومنی که به دخلمان ریخته بودیم بافرستادن یک ایمیل به شاگردمان قلی امر فرمودیم که خواهان شیرنی دانمارکی هستیم

  2. کاربر روبرو از پست مفید laya تشکرکرده است .

    laya (چهارشنبه 06 شهریور 87)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آبان 87 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    3,975
    سطح
    40
    Points: 3,975, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    بعد از آن زنگی به عیال جدیدمان پری خانم زدیم وسط های مکالمه امان بودیم که قلی آمد بدجوری توی ذوقمان خورد برای اینکه خودمان را خالی کرده باشیم ودلمان نیز خنک شود شترق خواباندیم پس کله ی قلی امان وبهانه امان هم این بود که.....

  4. کاربر روبرو از پست مفید laya تشکرکرده است .

    laya (چهارشنبه 06 شهریور 87)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آبان 87 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    3,975
    سطح
    40
    Points: 3,975, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    چرا ازآمیز جعفر شیرینی نخریده است وآبروی چندین وچندساله امان را به باد داده است.
    چندتایی که شیرینی تناول کردیم عجیب هوس قهوه ی ترک به سرمان زد پس به خیال خوردن قهوه و دیدن پری خانم از دکان زدیم بیرون.
    نزدیکی های ظهر بود که شکم مان به قار وقورافتاد پس قصد مراجعت به خانه را نمودیم.

  6. کاربر روبرو از پست مفید laya تشکرکرده است .

    laya (چهارشنبه 06 شهریور 87)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آبان 87 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    3,975
    سطح
    40
    Points: 3,975, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    به خانه که رسیدیم عیال مثل همیشه حوله به دست به پیشوازمان آمد ناقلا همین کارهایش است که پابندمان کرده است.
    سروصورت راکه صفایی دادیم به اندرونی رفتیم .زری وفری ومازی وته تغاری هایمان سیروس وژینوس قطار شده بودند پشت سر هم این هم ازابتکارات عیالمان است .کمی که سر به سرنخاله هایمان گذاشتیم وسرگرم شدیم به مخده ی ترکمن مان تکیه دادیم وفرستادیم شان تابروند رد کارشان هنوز نخاله ها پایشان را از اتاق بیرون نگذاشته بودند که عیال باسینی مسی بزرگی که بر روی سر داشت وسط اتاق سبز شد .سینی را جلویمان گذاشت ودست به سینه گوشه ای ایستاد تا فسنجان مان را نوش جان کنیم عیالمان میداند که ما تماشا کردنش را موقع تناول غذا دوست داریم

  8. کاربر روبرو از پست مفید laya تشکرکرده است .

    laya (چهارشنبه 06 شهریور 87)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آبان 87 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    3,975
    سطح
    40
    Points: 3,975, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    به همین خاطر حسابی به خودش رسیده است غلط نکنیم بویی از قضیه برده . به هرحال برای اینکه دست پیش را بگیریم تا پس نیفتیم اخم کردیم وبا قاطعیت فریاد زدیم که چرا سالاد فصلمان سس گوجه ندارد عیال هم که انگارحسابی هول برش داشته بود با تته پته بهمان فهماند که سس گوجه تمام شده وفرصت نکرده است تا از فروشگاه رفاه خرید کند
    بعد از ناهار پاهایمان را دراز کردیم تا عیال با حوله ی خیس پاهایمان را ماساژ بدهد.بعد از آن یکی دوساعتی را به استراحت پرداختیم در حالی که عیال مثل شیر کنار تخت مان نشته بود ومواظب بود تا
    ...

  10. کاربر روبرو از پست مفید laya تشکرکرده است .

    laya (چهارشنبه 06 شهریور 87)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    تا......
    تا چي؟؟؟؟

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 26 شهریور 87 [ 08:36]
    تاریخ عضویت
    1387-6-03
    نوشته ها
    148
    امتیاز
    4,134
    سطح
    40
    Points: 4,134, Level: 40
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    122

    تشکرشده 126 در 74 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    تا................
    مگسي نيازردت.

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    مرسي. مونده بودم توي خماري

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آبان 87 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    3,975
    سطح
    40
    Points: 3,975, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    [size=medium]چرنده ای پرنده ای چیزی خوابمان را خراب نکند.
    از خواب که فارغ شدیم سوار مرسدس بنز آلبالوئی مان شدیم وگشتی توی خیابان ها زدیم سر راهمان هم سری به دکانمان زدیم تا یک حساب سر انگشتی از دخل وخرج مان داشته باشیم .
    شب شاممان را که خوردیم عجیب دلمان هوای پری خانممان را کرده بود به همین خاطر به بهانه ی سرد بودن پیتزایمان اخمی به عیالمان کردیم و چندتایی هم مشت به دیوار کوبیدیم وآخر سر هم به بهانه ی قهر کردن در اتاقمان را محکم به هم کوبیدیم عیال هم که حساب وکتاب هایی پیش خودش کرده بود شال وکلاه کرد ودست جغله ها را هم گرفت ورفت خانه ی پاپایش تا جلوی چشممان نباشد .ماهم که همه ی این نقشه ها را به خاطر دلتنگی امان از دوری پری خانم کشیده بودیم .......[/size]

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آبان 87 [ 11:49]
    تاریخ عضویت
    1386-12-09
    نوشته ها
    55
    امتیاز
    3,975
    سطح
    40
    Points: 3,975, Level: 40
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 175
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    52

    تشکرشده 53 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: روزی که پشت دستمان را داغ نمودیم

    [size=medium]به همراهش زنگ زدیم که فی الفورخودش را بهمان برساند که دلمان برایش یک ذره شده است .اما از بخت بدمان هر چه زنگ زدیم در دسترس نبود. شاید هم آنتن نمی داد.خدا میدانست پدر نیامرزیده کدام جهنم دره ای رفته است
    وقتی دیدیم هیچ جوری به پری خانم مان دسترسی نداریم دل را به دریا زدیم و سری به محل کارش زدیم که البته آنجا هم نیافتیمش پس ناچاربه خانه اش رفتیم و|آنجا بود که پریمان را رویت نمودیم .اما نمیدانیم به خاطر سردی سالاد ظهرمان بود یا سنگینی پیتزای شب مان شاید هم از کوتاهی اقبالمان که تا آمدیم دو کلمه ای اختلاط نماییم ناغافل چندتایی آروغ از زیر دستمان دررفت زدن آروغ همانا وعکس العمل سریع پری خانم همانا
    ... [
    color=#FFA500][/color][/size]


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چطوزی باید بگم که خواستگار جدی دارم؟؟
    توسط nadin در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: جمعه 21 مهر 96, 17:56
  2. عاشقانه های امروزی
    توسط همراز در انجمن ارتباط دختر و پسر(عشق)
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 05 خرداد 92, 03:01
  3. روزی فقط 5 دقیقه
    توسط tesoke در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: پنجشنبه 09 تیر 90, 19:44
  4. خواستگار پرونی های امروزی
    توسط green در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 آذر 89, 01:19
  5. +وای به روزی که بگندد نمک
    توسط stranger007 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 19
    آخرين نوشته: یکشنبه 16 فروردین 88, 19:37

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.