سلام عزیزان ازاینکه به من پاسخ داده بودید متشکرم همسر من هنوز پیدا نشده از مشکل او با خانواده اش من خبر داشتم فقط نتوانستم این مشکل را حل کنم راستش را بخواهید پدر همسر من خلبان جنگ است و در سن دو سالگی علی در منطقه جنگی تنها می مامن و هنگام بمباران دچار لکنت زبان می شود که گرچه درمان شده ولی هنوز هم اثارش باقیست این واقعه از او فردی بسیار آسیب پذیر ساخته که حتی شوخیها و کنایه های رایج را هو جدی تلقی می کند یکی از مشکلتاش با خانواده اش این است که آنها شوخی شوخی مسخره اش می کنن ولی او جدی می گیرند خانواده همسرم نسبت به همه مشکلات او چه مالی و چه عاطفی بی توجه هستند حتی اگر ماهها ما با آنها تماس نمی گرفتیم آنها هم از ما بی خبر می مانندن در حالیکه علی بشدت به رابطه پر عاطفه خانوا ده ام با من رشک می ورزید کم سوادی مادرش و اختلافات مذهبی با پدرش بسیار او را آزار می داد تا جاییکه یک بار سر کراوات زدن پدرش با مشت دماغش را می شکند و او اقدام به خود کشی ناکام با قرص می کند مهمترین مشکل فعلی وی این بود که خانواده اش حتی حاضر بودن به قیمت دفاع بی دلیل از من او را به هر نحوی جلوی من سبک کنند شاید باورتان نشود ولی حتی الان هم وقتی پدرم از پدرش پرسیده بودند که چرا علی تماس نمی گیرد ایشان گفته بودند چون ما بهش گفتیم حق استفاده از تلفن خانه را ندارد اصلا برایشان شخصیت علی مهم نیست در حالیکه برای خودش خیلی مهم است
علاقه مندی ها (Bookmarks)