یه کلاسی میرم که کلا سه نفر (دو دختر و یک آقا)هستیم
این آقا حدود 45 ساله و طلاق گرفتن
امروز من یکم زودتر رسیدم کلاس و داشتم با گوشیم بازی میگردم که این آقا هم اومد و نشست
و من همین جوری که بازی میکردم جواب سلام دادم (قبلا هم هیچ صحبتی نداشتیم در حد یه سلام)
بعد هی سوال الکی پرسید و منم تلگرافی جواب دادم مثلا چی میخونی بابات چیکارس و اینا
در این حین با گوشیم بازی میکردم و اصلا سرمو بلند نکردم که رودررو شیم (کلا من روی خوش ندارم)
بعد یهو گفت قصد ازدواج نداری؟
من گفتم چرا دارم ( گفتم شاید بخواد کسیو بم معرفی کنه!!!)
بعد گفت نظرت درباره من چیه؟
منم گفتم حرفتون بامزه بود(یعنی شوخی گرفتم حرفشو)
بعد دیگه چیزی نگفت تا یه مدت بعد گفت شوخی کردم منم گفتم میدونم و منم جدی نگرفتم
حالا چند تا سوال
یک: برخورد من درست بود؟
دو:چرا معمولا مردهای سن بالا از من خوششون میاد؟(قبلا هم برام پیش اومده)
سه: پسرای هم سن خودم و حتی کوچیکتر و بیشتر میپسندم که اونا با همه احترامی که برام قائلن اصلا به من پیشنهاد ازدواج نمیدن
خودم فکر میکنم چون برخوردم با بزرگترها راحت تر مودب تر و با احترام تره
اما با بقیه شوخی میکنم و گرم تر برخورد دارم
کلا یه علامت سوال بزرگ اومده تو ذهنم
- - - Updated - - -
بعد جالبه این آدمهای بزرگتر از خودم اصلا با من تناسب فرهنگی و مدهبی ندارن نمیدونم چرا جذبشون میکنم وگرنه مشکلم سن صرف نیست!!!
علاقه مندی ها (Bookmarks)