برادرم هنوز زنش رو طلاق نداده دوست دختر پیدا کرده

[saraamini]

سلام به همه دوستان و مشاوران
مدتی هست اینجا میگردم و تاپیک های شبیه مشکلاتمو میخونم اما دیگه نمیتونم جمع بندی کنم و باید سوال خودمو بپرسم
برادرم 27 سالشه ما یه خانواده مذهبی و مقید هستیم
برادرم هم پسر خوبی بود هیئتی ولی کاهل نماز
از 20 سالگی دوستای بدی انتخاب کرد که اهل قلیون و دختربازی و فیلمای بد بودن رو داداشم تاثیر گذاشتن
خانواده گفتن برا اینکه به گناه نیفته براش زن بگیرن
اما متاسفانه تو انتخاب همسر عجله کردن خودشم چشم بسته انتخاب کرد منم خیلی عذاب وجدان دارم چون تو اون یه جلسه ای که منم رفتم برا خواستگاری حس کردم دختره با ما تناسب نداره اما چون میدونستم داداشم دنبال یه دختری شبیه من و خواهرم نیست و خانواده دختر خودشون پا پیش گذاشته بودن و خانواده مقیدی داشت و چندین و چند دلیل دیگه که اگه بخواهید براتون توضیح میدم منم چیز خاصی نگفتم و فقط سعی کردم ازدواجشون صورت بگیره و خدا رو شاهد می گیرم هر کاری از دستم برمیومد برای کمک به زندگیشون کردم اما متاسفانه زنش هم زن زندگی نبود و خودشم بی سیاست بود الان در استانه جدایی هستن
برادرم حالا به این نتیجه رسیده که چون خام و بی تجربه بوده و همین جور که اینجور پسرا توجیه میکنن میگه زود زنم دادن و با هیچ دختری نبودم و فلان و اینا حالا فکر میکنه باید با دخترا چند سال دوست بشه و اونارو محک بزنه بعد کسی رو انتخاب کنه
الانم با یه دختر مطلقه دوست شده که از نظر فرهنگ و پوشش که اصلا به ما نمیخوره و همه مون فکر میکنیم فقط قصدش تلکه کردن داداش ساده منه و اصلا درست نیست که قبل از جدایی بخواد درگیر کس دیگه ای بشه قبل از اینکه تکلیفش با زنش معلوم شه اما هر وقت بهش میگیم میگه اصلا تموم شده این قضیه و کتمان میکنه یا داد و بیداد راه میندازه و تن مارو می لرزونه و پدر مادرم رو مقصر شکستش میدونه و میگه من نیاز دارم خلا دارم و ...
الان فقط من میدونم روابطشون به جاهای باریک کشیده
وقتی گوشیو دست پدر و مادرم میدم و دروغاشو رو میکنم بلوا میشه تو خونه
چون بابام یا مامانم خیلی به هم میریزن و صریحا دروغاشو به روش میارن اونم داد و هوار راه میندازه
اگرم چیزی نگیم و فقط با محبت بخوایم جذبش کنیم در حالی که کاراشو می بینیم حس میکنیم داره به زنش خیانت میکنه و این ظلم دامن همه مون رو میگیره ضمن اینکه خودشم به گناه آلوده میشه و آخر و عاقبتش ختم به خیر نمیشه
به من بگید چیکار کنم؟
چه جوری کمکش کنم؟
یا بهتر بگم به خودم کمک کنم چون اونقدر که من تنم از این گناه می لرزه اون متوجه نیست داره چیکار میکنه و فکرم میکنه که خیلی می فهمه

[khoshkhabar]

سلام
برادرت از خانومش جدا زندگي ميكنه؟ پيش شما اومده؟ يا هنوز با خانومش توي يه خونن؟
تو چند سالته؟ ازش بزرگتري؟
چند سال برادرت با خانومش زندگي كرد؟
دليل اختلافاتشون چيه؟
به اون خانوم مطلقه دسترسي داري؟

[saraamini]

سلام
داداشم اومده پیش ما
من دو سالی ازش کوچیکترم
سه سال با هم زندگی کردن و الان یک سالی هست از هم جدا زندگی می کنن
دلایل بسیاری داره
تو روابط جنسی شون مشکل داشتن هر کدوم هم مدعی بود دیگری مقصره ما هم که نمی تونستیم قضاوت کنیم
برادرم دروغ میگفت زن برادرم به دروغ چیزی رو وانمود میکرد و حقایق رو جور دیگه وانمود میکرد
زنداداشم میدونست که داداشم از نظر مالی مستقل نیست و خانواده ساپورتش میکنه و با پذیرش این قضیه باهاش ازدواج کرده بود اما هم توقعاتش بالا بود هم برادرم رو به این خاطر تحقیر میکرد برادرم هم اوایل عاشقش بود برا همین همه غرغرها و تحقیرهاشو تحمل میکرد اما کم کم خودشم تحقیرهارو باور کرد و وقتی کاسه صبرش لبریز شد حرمتها بینشون از بین رفت و بددهنی میکرد و حتی کتکش میزد البته اونم کم نمی اورد و اونم داداشمو میزد بعدشم آشتی میکردن و میگفتن و میخندیدن
اصلا عادتشون شده بود انگار عادتی که توش حرمت شکنی و دل شکنی بود
هر دو مدیریت اقتصادی شون ضعیف بود و بیشتر پولشونو صرف کارهای غیرضروری میکردن
زنداداشم خیلی حساس بود و مدام خودشو با این و اون مقایسه میکرد و حسودی میکرد و گله میکرد
و داداشم عصبی شده بود و زود از کوره در میرفت
و هزار و یک دلیل دیگه
ولی من به خاطر همین حرمت شکنی ها معتقدم قبل از اینکه پای یه بچه به این زندگی باز بشه جدا بشن بهتره
اگر چه واسه هر دو شون و هر دو خانواده ها خیلی خیلی خیلی سخته این جدایی
حتی هنوز همدیگه رو دوست دارن البته اون میگه میخواد بیاد ولی داداشم زیر بار نمیره و میگه هیچی تغییر نکرده و نمیکنه
بله ایمیل و شماره تلفن اون خانوم رو دارم

[samanis]

من نگرانی شما و خانواده رو درک میکنم اما باید بدونین که برادر شما بالغ شده و رفتارش وقتی تغییر میکنه که خودش واقعا بخواد که تغییر کنه وگرنه تلاش و دخالتهای شما بیشتر باعث تنش و کشمکش میشه. تنها کاری که میتونین بکنین اینه که بهش گوشزد کنین این خونه قوانین و حریمی داره که همه اعضای خانواده باید مراعات کنند. من جای شما بودم تشویقش میکردم بره پیش مشاور تا اول تکلیف ازدواجش مشخص بشه ، غیر از تشویق کار دیگه ای از شما و هیچکس دیگه بر نمیاد.

[saraamini]

مشاوره میرفت
تا زمانی که میرفت رفتاراش منطقی تر بود
اما مدتیه که دیگه نمیره و این خانم رو به عنوان راه فراری از مشکلاتش و مامن خودش قرار داده
خودشم باید بدونه که این دختر به دردش نمیخوره
اما وابسته ش شده
نمیتونم شکست و غصه پدر و مادرم رو ببینم
نمیتونم تباهی دنیا و آخرتشو بشینم تماشا کنم

[حسين40]

بنظرم داداشت بايد دورانو بگذرونه كمكش كنيد سريع تجربه كنه سير بشه و زده بشه هر چه در خفي و دزدكي باشه براش جذاب ميمونه و تركش نميكنه لازم هم نيست فعلاً‌به طلاق فكر كنه بعداً اگه همديگرو دوست دارن بهم بر ميگردن و گرنه زوركي نميشه زندگي سلام نگه داشت.

[zendegiye movafagh]

شما از بدی های خیانت براش بگو
چون هرچقدر هم مشکل داشته باشن و حق با هر کی باشه نباید خیانت کنند
و باید به برادرتون تبریک گفت که چنین خواهر دلسوزی داره
باز هم به مشاوره رفتن تشویقش کن . آروم با برادرت صحبت کن تا جنگ و دعوا پیش نیاد و در آرامش حل شه

[saraamini]

دوستای عزیز ممنون از همدردی و راهنمایی هاتون
دلم طاقت نیاورد خودم رفتم پیش مشاورش
اونم بهم گفت تو دقیقا کاری نمیتونی بکنی خودش باید مسیر زندگیشو درست کنه و اگه نخوادخودشو تغییر بده شاید لازم باشه تو این مسیر سرش کمی به سنگ بخوره حتی محکمتر از بار قبل
بهم گفت تو فقط تا میتونی محبت بدون ترحم بهش بکن و اعتمادشو جلب کن و اگه میتونی به ادامه مشاوره راغبش کن
دارم سعیمو میکنم
خدا خودش کمکمون کنه
شما عزیزان هم ما رو دعا کنید

[Sinéad]

دوستای عزیز ممنون از همدردی و راهنمایی هاتون
دلم طاقت نیاورد خودم رفتم پیش مشاورش
اونم بهم گفت تو دقیقا کاری نمیتونی بکنی خودش باید مسیر زندگیشو درست کنه و اگه نخوادخودشو تغییر بده شاید لازم باشه تو این مسیر سرش کمی به سنگ بخوره حتی محکمتر از بار قبل
بهم گفت تو فقط تا میتونی محبت بدون ترحم بهش بکن و اعتمادشو جلب کن و اگه میتونی به ادامه مشاوره راغبش کن
دارم سعیمو میکنم
خدا خودش کمکمون کنه
شما عزیزان هم ما رو دعا کنید

دقیقا همینکار رو باید انجام بدید. مخالفتتون رو نشون بدید ولی دوستانه و با محبت و طوری رفتار کنید که بدونه در صورتی که نیاز به کمک یا همراهی شما داشت شما همیشه آماده هستید، بیشتر از این هم باعث بوجود آمدن دلخوری بین شما و برادرتون میشه و هم تکرار کردن حرف هایی که خود برادر شما ازشون بهتر از شما خبر داره و ده ها و صد ها بار شنیده کوچکترین فایده و تاثیر مثبتی نخواهد داشت.