به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 51
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 تیر 92 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1392-2-10
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    209
    سطح
    4
    Points: 209, Level: 4
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    احساس می کنم تو ازدواجم شکست خوردم.

    سلام
    از فرط ناتوانی دارم اینجا مشکلاتم رو مطرح می کنم.
    من 28 سالمه و همسرم 36 ساله هر دو کارشناسی هستیم و شاغلیم.
    کار ایشون دولتیه اما من تو یه شرکت خصوصی کار میکنم که کار زیادی دارم و زمان زیادی از روز رو بیرون خونه هستم.
    ما حدود 6 ماهه که عقد کردیم. حدود 3 ماه آشنایی و نامزدی داشتیم و بعد عقد کردیم.
    تصمیم داریم تو چند ماه آینده (نهایتاً تا مهر) مراسم عروسی رو بگیریم البته ناگفته نماند که تقریباً بیشتر اوقات پیش همسرم هستم چون ایشون تو شهر ما تنها هستن و تو خونه ای که دو تایی واسه آینده خریدیم زندگی می کنن منم بیشتر تو همون خونه ام.
    مشکلات مالی زیادی داشتیم که منو خسته و افسرده و عصبی کرده الانم از دعواها و مشاجرات و ناراحتی ها به ستوه اومدم احساس می کنم نباید با ایشون ازدواج می کردم احساس می کنم اشتباه کردم. نمیدونم مشکل از کجاست. کمکم کنید.

    - - - Updated - - -

    چون دادو هوار راه ننداختم کسی به مطلبم توجهی نکرد؟؟؟؟؟؟؟
    شاید حسی واسه اینکار برام نمونده.
    به هر حال مهم نیست.

  2. 3 کاربر از پست مفید atria تشکرکرده اند .

    Ayeh (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), rozaneh (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), she (شنبه 01 تیر 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام خانمی .
    ظاهرا یه کمی عجول هستی .چند دقیقه بیشتر نیست که مطلب رو نوشتی . اینجا پاسخگویی آنلاین نیست و چند ساعتی طول می کشه جهت راهنمایی .
    همه مواردی که ذکر کردی خوب بود. اما چرا در مورد مشکلاتت چیزی ننوشتی ؟ چرا فکر می کنی نباید باهاش ازدواج می کردی ؟ چه رفتارهایی از اون تو رو اذیت می کنه ؟

  4. 3 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    Ayeh (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), rozaneh (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 01 تیر 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    سلام
    من که نفهمیدم الان به چه دلیل شما حس شکست توی ازدواج بهتون دست داده؟
    به خاطر مشکلات مالی که تحمل کردید یا به خاطر رفتارهایی از جانب شوهرتون؟
    میشه بیشتر توضیح بدید و از زندگیتون بگید .
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  6. 2 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    Ayeh (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 01 تیر 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array
    توی دوران عقد معمولا این کشمکش ها (به خصوص سر مسائل مالی) هست و بعضا باعث پشیمانی از ازدواج می شه
    اما مطمئن باش بعد از عروسی همه این درگیری ها تموم می شه و به آرامش می رسی
    نگران نباش

  8. 2 کاربر از پست مفید shabe niloofari تشکرکرده اند .

    Ayeh (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 01 تیر 92)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 تیر 92 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1392-2-10
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    209
    سطح
    4
    Points: 209, Level: 4
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستش مشکلم سر دعواهای زیادمونه
    دیشب سرم داد میزد که حالم ازت بهم میخوره و دیگه نمیتونم تحملت کنم
    خیلی گریه کردم
    حتی دلم میخواست از پنجره خودمو بندازم بیرون
    روحاً خسته ام

    - - - Updated - - -

    من عاشق زندگیمم نمیخام جدا بشم اما هر وقت دعوامون میشه پیشنهاد جدایی میده یا حرفای وحشتناک میزنه که سرم گیج میره
    پدرو مادرم 11 سال پیش جدا شدن
    همش میگه واست راحته چون دیدی این چیزارو
    میگه تو ظالمی
    حرف حرفه خودته
    به من اجازه اظهار نظر نمیدی
    چرا ناراحت میشی
    چرا سکوت میکنی
    چرا بهت بر میخوره
    نباید از حرفام دلگیر بشی

  10. کاربر روبرو از پست مفید atria تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 01 تیر 92)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط atria نمایش پست ها
    مشکلات مالی زیادی داشتیم که منو خسته و افسرده و عصبی کرده الانم از دعواها و مشاجرات و ناراحتی ها به ستوه اومدم احساس می کنم نباید با ایشون ازدواج می کردم احساس می کنم اشتباه کردم. نمیدونم مشکل از کجاست. کمکم کنید.

    .
    نقل قول نوشته اصلی توسط atria نمایش پست ها
    راستش مشکلم سر دعواهای زیادمونه
    دیشب سرم داد میزد که حالم ازت بهم میخوره و دیگه نمیتونم تحملت کنم
    خیلی گریه کردم
    حتی دلم میخواست از پنجره خودمو بندازم بیرون
    روحاً خسته ام

    - - - Updated - - -

    من عاشق زندگیمم نمیخام جدا بشم اما هر وقت دعوامون میشه پیشنهاد جدایی میده یا حرفای وحشتناک میزنه که سرم گیج میره
    پدرو مادرم 11 سال پیش جدا شدن
    همش میگه واست راحته چون دیدی این چیزارو
    میگه تو ظالمی
    حرف حرفه خودته
    به من اجازه اظهار نظر نمیدی
    چرا ناراحت میشی
    چرا سکوت میکنی
    چرا بهت بر میخوره
    نباید از حرفام دلگیر بشی
    ببین خانمی ، شما فقط داری میگی دعوامون میشه ، حرفهایی هم که زدی در بین همه دعواها هست . تا وقتی که به طور واضح نگی چی شده که دعواتون شده ، علت دعواهاتون چیه ، کسی نمی تونه کمکت کنه !!!

  12. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    شیدا. (شنبه 01 تیر 92)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 تیر 92 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1392-2-10
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    209
    سطح
    4
    Points: 209, Level: 4
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از نظر مالی کاملا مستقلم با سختی زیاد جهازم رو جور کردم از بهترین مارکا واسه شیربها قرار بود سرویس چوبی رو همسرم بگیره من علی رغم میلم ارزون ترین جنسارو پسند کردم که بهش فشار نیاد
    پیش خودم گفتم بعدا خودم عوضشون میکنم.
    اصلا جیب منو جیب اون نداریم
    هر وقت پول کم آورده بهش کمک کردم
    اما کافیه که از یه لباس گرون خوشم بیاد شروع میکنه به بدگویی از مغازه از فروشنده از جنس لباس
    انقد انتقاد میکنه که من حالیم میشه سر پوله و به ناچار کوتاه میام
    اما واسه عروسی دیگه نمیتونم کوتاه بیام
    عروسی که مجبورم رضایت بدم تو شهر اونا باشه (شهرستان) دیگه به چیش دلم خوش باشه.
    نمیتونیم با صبرو حوصله حرف بزنیم
    از 10 تا حرفش 8 تاش یا نصیحته یا تیکه
    اما زیر بار نمیره میگه تو حساسی تو نکته سنجی

    - - - Updated - - -

    آسمانی عزیز اینکه ما هفته ای 2بار دعوا میکنیم که به دادو بیداد و مشاجره شدید ختم میشه عادیه؟

    - - - Updated - - -

    حس میکنم قدرمو نمیدونه
    حس میکنم از بس کوتاه اومدمو قانع بودم عادت کرده
    دیشبم که گفت حالم ازت بهم میخوره!!!!
    حرف دلش بود؟؟؟؟؟
    از همه چیز انتقاد میکنه
    تکیه کلامشم اینه : تو یه ایراد بزرگ داری ...
    از مامانم
    خانوادم
    حرفاشون
    فکر میکنه حرف همه برام اهمیت داره جز اون

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نه عزیزم . من نگفتم دعوا کردن عادیه !! چرا دقت نمی کنی ؟ گفتم حرفهایی رو می زنی که در حین دعوا پیش اومده ، خب این حرفها معمولا در تمام دعواهای زن و شوهری وجود داره . حالا یه دعوا بیشتر و یه دعوا کمتر ..
    با اینکه باز هم درست توضیح ندادی که سر چی اختلاف دارید ، اما لااقل من اینطور برداشت کردم که بیشتر دعواهای شما سر مسائل اقتصادیه . احساس کردم که شما دو دید متفاوت اقتصادی به زندگی دارید . درسته ؟
    آیا به جز این موضوع هم مشکلی دارید ؟
    چرا گفتید که از ده تا حرفش هشت تاش نصیحته و تیکه انداختن ؟ در چه مواردی این اتفاق می افته ؟
    چرا فکر می کنه که حرف همه برات مهمه جز اون ؟ این موارد رو بیشتر توضیح بده
    ما هنوز هیچ تصویر درستی از اختلافات بین شما و همسرتون نداریم


    خانمی تو پستی که برای سارای عزیز ارسال کردی ، گفتی همسرت قبلا یه بار طلاق گرفته . علت این طلاق رو هم بگو.
    ویرایش توسط asemani : سه شنبه 10 اردیبهشت 92 در ساعت 12:22

  15. 2 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    Ayeh (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 01 تیر 92)

  16. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اسفند 92 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    1,090
    سطح
    17
    Points: 1,090, Level: 17
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 158 در 82 پست

    Rep Power
    25
    Array
    عزیزم به نظر من شما مشکلت اینه که مهارت اینو یاد نگرفتی که چطور باید خواسته هاتو از شوهرت بخوای و چطور ازش انتقاد کنی یا باهاش در مورد مواردی که ناراحتت می کنه رو یاد نگرفتی یه سری به کارگاه های آموزشی این سایت. یعنی سایت همدردی بزن چون عامل اصلی دعواهای زن و شوهرا اینه که نمیدونن چطوری باید با هم صحبت کنن

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 تیر 92 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1392-2-10
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    209
    سطح
    4
    Points: 209, Level: 4
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 39 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همسرم توی حرف زدن تندو بی ملاحظست البته الان بهتر شده از بس من گفتم و گریه کردم و بحث کردم که این نوع حرف زدن باعث آزار همه میشه
    مثلا یه حرفی که مشنوه رو تو دلش نگه میداره به وقتش بهت تیکه میندازه تا یادآوری کنه و تلافی بشه.
    یه مثال میزنم: دیشب رفتیم 2تا مزون لباس عروس دیدیم خدای من شاهده که من نه از قصدو بخاطر گرونی از لباسایی که تو مزون گرونتر بود خوشم اومد اما انقد قیافشو بد کرده به فروشنده تیکه انداختو زیرلب حرف زد که هیچ کدومو نپوشیدم
    بعد شروع کرد به نصیحت من که برو پایین شهر هم ببین
    با این پول برو بخر
    میدونم میری با همه مشورت میکنی و نظر میگیریو باز کار خودتو میکنی
    میدونم حرف من مهم نیست
    میدونم گوش نمیدی
    انقد گفت تا من دیوونه شدم
    گفتم من عروسی نمیخام
    بعد سرم دادو بیداد کرد که حرف همرو قبول داری جز شوهرت چرا ناراحت شدی و قیافه گرفتی
    یارو عوضی بود خوشم نیومد و ...
    چند روز پیش برای خرید ساید رفتیم من حدود 4.5 میخام هزینه کنم شروع کرد نصیحتو حرف که 1تومن بذار روش بهترشو بگیر
    این آدمی که انقد ساید مارک فلان براش مهمه چطوره که لباس من ارزونترینش خوبه؟؟؟؟؟؟؟
    میترسم ازینکه قناعتامو ساختنامو مایه گذاشتنام وظیفم شده باشه

    - - - Updated - - -

    بله طلاق گرفته
    توی عقد حدود چند (شاید 4) سال پیش میگه 24 ساعت بعد از عقد فهمیدم هنوز با دوست پسر سابقش رابطه داره و برای اینکه روی پسره رو کم کنه به من جواب داد و بعد پشیمون شد
    چون دختر بوده راحتو بی درد سر طلاقش دادن
    الانم تو جزئی ترین دعوا حرف طلاقو میزنه (من باکره نیستم) تنم میلرزه ببخشید اینجوری میگم اما این حرفو که میزنه کاملا وحشی میشم
    خشونتم به اوج میرسه گوشام کیپ میشه نفسم میگیره دلم میخاد خفش کنم.
    از دعوا و این حرفا وحشت دارم
    همه فکر میکنن شوهرم عاشقمه
    اما نمیدونم واقعا چی تو سرشه


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. رفتار درست تو اين شرايط چيه؟
    توسط mrs.omidvar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 خرداد 96, 13:03
  2. درخواست مهريه تو شرايطي كه دارم درست هست؟
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 13:33
  3. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 08 خرداد 91, 03:07
  4. پسری که دنبال تصاویر جنسی تو نت هست ممکنه مشکل درست کنه برای اطرافیانش؟
    توسط بهار.زندگی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: جمعه 12 اسفند 90, 15:20
  5. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.