به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array

    Bow اشنایی قبل ازازدواج ووابستگیهای ناشی ازان وپشیمانی

    سلام
    خیلی دلم گرفته بودوکسی هم نبودباهاش دردودل کنم اومدم اینجاحرفهام روبنویسم تاشایدارومتربشم من اون دخترمغرور،دختری که به هیچ کس محل نمیذاشت اجازه نمیدادکسی واردزندگیش بشه فکرش رومشغول کنه وفقط به درس چسبیده بوداسیریه نفرشدبااصرارهاش واردزندگیش کردوروزوشب بهش وعده ووعیددادکه اینکاررومیکنم اونکاررومیکنم ولی هیچ کدوم روعملی نکردتاجایی جلورفت که مطمئن شدوابستش شدم بی محلی روپیشه خودش کردانگارنه انگارکه حرفی زده که بایدبهش عمل کنه انگارنه انگارکه دخترحساسه وزودوابسته میشه فردی که هرجاگفتم رفت تاخودش روبهم ثابت کنه ولی حالاحتی جواب تلفنهام روهم نمیده فردی که میگفت اگه به تونرسم اخرش مرگ مجردیه یاخودکشی میکنم براحتی میگه پنج دقیقه دیگه میتونیم باهم حرف نزنیم اینکه فکرکردن نداره فردی که هرروزبهم زنگ میزدحتی بعضی وقتهاروزی چندباروساعتهاحرف میزدتادادخانوادش درمیومدبس کنیدبرای یه دقیقه هم زنگ نمیزنه
    وابستم کردفکرمیکردم توتله نمیفتم افتادم فکرمیکردم میتونم جلوی احساساتم روبگیرم احساساتی شدم طوریکه نمیتونم جلوی احساساتم روبگیرم نمیتونم بهش فکرنکنم نمیتونم به درسام برسم مدام بهش فکرمیکنم به خودم میگم دیگه بهش زنگ نمیزنم بی توجه میشم فوقش یه روزدووم میارم ولی باززنگ میزنم میگم جواب نداددیگه زنگ نمیزنم ولی بازم زنگ میزنم بااینکه میدونم ارزشم بالاتر ازاین حرفهاست ولی بازم خودم روکوچیک میکنم
    موندم چیکارکنم ؟
    چطورجلوی احساساتم روبگیرم؟
    چطورفکرم رومشغول نگه دارم؟هرکاری میکنم بازم میبینم حواسم پیش اونه وبه اون فکرمیکنم هرجامیرم بازم به اون فکرمیکنم عیدمسافرت رفته بودیم ولی لحظه لحظه سفربهش فکرمیکردم نمیتونستم حتی یه دقیقه ازفکرش بیرون بیام
    دانشگاه میرم بازم میبینم حواسم به جای استادپیش اونه وبهش فکرمیکنم
    خوابگاه به جای اینکه وقتی پیش بقیه هستم باهاشون بگم وبخندم بااینکه بین جمع هستم ولی فکرم پیش اونه
    بااینکه ازش بی محلی میبینم ولی بازم بهش فکرمیکنم
    که چرااینطوری شد؟
    چرااینکارروکرد؟
    سردشدنش اززمانی شروع شدکه چندتادختربهش زنگ زدندوفکرکرده که من میخوام امتحانش کنم وشمارش روبه دخترادادم بعدش فهمیدکه کارمن نبوده ودوستش اینکارروکرده ودخترامدام بهش زنگ میزدندوارزش میخواستندباهاشون حرف بزنه ومیگفتندمگه دختره چی داره که مانداریم مدام بانازوعشوه حرف میزدندمن ادمی نیستم که بانازوعشوه حرف بزنم یاابرازاحساسات کنم چون هنوزرسمی نشده بودیم ترجیح میدادم فقط اشناشم وابرازاحساسات نکنم ولی چه کنم که ازم دورترودورترمیشه اون روزی برگشته بهم میگه میخوام شمارم روعوض کنم به این شماره فقط توزنگ بزنی چون شماره ایه که دست همه افتاده بهش میگم عوض شدی سردترشدی میگه نه تواینطوری برداشت میکنی اصلاناراحتی نداره میتونیم چنددقیقه دیگه رابطمون روقطع کنیم بدون اینکه اتفاق خاصی بیفته خیلی راحت حرف ازجدایی میزنه میگه بیاهمدیگرروببینیم بعدش درست همون روزیاقبلش میگه من نمیتونم بیام بعداتوضیح میدم ناراحت نشدی که ؟
    یامثلامیگه چندساعت دیگه زنگ میزنم یعنی میدونم دیگه اون روزازش خبری نیست تموم شد؟
    به تلفن جواب نمیده وهرباریه بهانه ای میاره وبعدش میگه ای زنگ زده بودی میس کالهام رونگاه نکردم یاگوشیم جایی مونده بود
    خسته شدم میخوام همون ادم قبلی بشم بتونم روخودم کنترل داشته باشم بتونم جلوی احساساتم روبگیرم ودانشجوی زنگ دانشکده باشم نه اینکه وقتی کلاسم حواسم جای دیگه باشه درسته سرسفره غذانشستم ولی مدام بهش فکرمیکنم جلوی تلویزیون میشینم ولی باخودم حرف میزنم طوریکه میبینم بقیه بهم نگاه میکنن وقتی میخوام بخوام همه فکرم اون میشه وبافکروخیال خوابم میبره دیگه بسه
    دیگه نمیخوام اینطوری باشم من هم ادمم من هم تایه حدتحمل دارم ازسنگ که نیستم بسمه
    میگه من چقدربهت ابرازعلاقه کردم ولی تونه کی تلاش کردی من روبه سمت خودت بکشی من این همه واست نازمیکنم نمیبینی
    میگه دلتنگتم من هم جوابی نمیدم یامیگم خب کاریش نمیشه کردبایدتحمل کردمیگه چرابایداینطوری حرف بزنی بابابسمه خسته شدم این همه بی محلی؟انصافه ؟مدام هم بادوستاشه روزوشب وقت وبی وقت بادوستاش حتی مسافرتهاروبادوستاش میره بااینکه خیلی ازدوستاش متاهلن ولی بازهم باهم مسافرت میرن
    ازهردری نوشتم اصلانمیدونم چی نوشتم دلم گرفته بودگریه امانم نمیده ودیگه نمیتونم ادامه بدم

  2. 2 کاربر از پست مفید roseflower تشکرکرده اند .

    roze sepid (جمعه 16 فروردین 92), میشل (جمعه 16 فروردین 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 02 خرداد 92 [ 00:50]
    تاریخ عضویت
    1392-1-06
    نوشته ها
    16
    امتیاز
    194
    سطح
    3
    Points: 194, Level: 3
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    33

    تشکرشده 11 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    من پیشنهاد میکنم خونسرد باشی و خوب فکر کنی

    میشه توضیح بدی آشناییتون چطور بوده؟ خانواده در جریانن؟

  4. 2 کاربر از پست مفید ferial تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 16 فروردین 92), ویدا@ (جمعه 16 فروردین 92)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 29 بهمن 01 [ 12:00]
    تاریخ عضویت
    1391-12-24
    نوشته ها
    1,690
    امتیاز
    42,348
    سطح
    100
    Points: 42,348, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteranOverdrive25000 Experience Points
    تشکرها
    6,932

    تشکرشده 6,903 در 1,648 پست

    Rep Power
    348
    Array
    سلام عزیزم.

    اینجایی که وایسادی، نقطه دل کندنه.

    درست میگی، دیگه بسته!

    دوستت هم درست میگه، 5 دقیقه هم لازم نیست. تو میتونی 1 دقیقه دیگه آزاد باشی.

    ولش کن. فقط همین.

    دیگه نه زنگی بزن، نه مسیج، نه بهش جواب ده، نه هیچی.

    یه مدت گوشیتو خاموش کن که خیالت راحت شه. یا اصلا یه سیم کارت دیگه بخر و اینو بشکن بنداز دور.

    یه مدت سختی داره، اما همه ی بارشو خودت به دوش بکش، این ساده ترین راهه.

    هر اتفاق بدی، یه اتفاق خوبه...



  6. 4 کاربر از پست مفید میشل تشکرکرده اند .

    ariana_sh (چهارشنبه 01 خرداد 92), reihane_b (جمعه 16 فروردین 92), فرهنگ 27 (جمعه 16 فروردین 92), ویدا@ (جمعه 16 فروردین 92)

  7. #4
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    خانواده هردومیدونندازهمون روزی که جلوی موسسه ازم خواستگاری کردماجراروبه خانواده گفتم
    خانواده ایشون من رودیدندوخانواده من ایشون رو
    میدونیداین اواخرازم میخواست وقتی من رومیبینه بهش دست بدم ومثل محرمهاباهاش احوالپرسی کنم ومن قبول نکردم وگفتم که ازلحاظ شرعی درست نیست ولی میگفت میشه یه دلیل قانع کننده بیاری که چرانمیخوای به من دست بدی مگه بهم اعتمادنداری اگه قبولم داشته باشی پس نبایدمشکلی داشته باشه ولی من قبول نکردم ونمیکنم چون واسه خودم یه سری اعتقادات دارم وبهشون پایبندم بعدش وقتی ماباهم محرم نیستیم چرابایددست بدم حتی برای چندلحظه
    میگه بااین حساب ازنظرشرعی حرف زدن ماهم مشکل داره ولی هیچ وقت باقصدلذت حرف نزدم که مشکل داشته باشه وچون جاهم خوندم که حرف زدنی که برای اشنایی باشه وبه قصدلذت نباشه مشکلی نداره
    همین حرفهای من باعث میشه که طوری رفتارکنه که مثلابهم بگه ازدستت ناراحتم وتونبایدبهم بی اعتمادباشی وبایستی بهم اعتمادکنی وبدونی که من باقصدونیت بدی نمیخوام دستت روبگیرم

    - - - Updated - - -

    راستی تایادم نرفته بایستی خدمتتون عرض کنم که به صورت رسمی به خواستگاری نیومده وامروزفرداکرده ولی باباباومامان خودش حرف زده

  8. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    reihane_b (جمعه 16 فروردین 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ازش بخواید هرچه سریعتر رسمی کنه
    یا کلا بکشید عقب چون عواقب خوبی نداره و مطمئنا موارد خوب دیگه رو از دست میدید

  10. 2 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    ویدا@ (جمعه 16 فروردین 92), میشل (جمعه 16 فروردین 92)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    خانمی درباره وضعیت فعلی تون تو این چند روز اخیر و نحوه برخورد خودت و ایشون در مورد رابطه ای که دارید تو این روزا توضیح میدی یه کمی ؟ در مورد سن خودت و ایشونم بگو

    - - - Updated - - -

    خانمی درباره وضعیت فعلی تون تو این چند روز اخیر و نحوه برخورد خودت و ایشون در مورد رابطه ای که دارید تو این روزا توضیح میدی یه کمی ؟ در مورد سن خودت و ایشونم بگو


    راستی یه کتابی ام هست به اسم " به آن مرد تلفن نکن" کتاب روانشناسی رهایی از ارتباط ناکام
    من دنبالشم که پیداش کنم. گفتم توام بخونیش بد نیست
    اینم اطلاعاتش
    نویسنده: روندا فایند لینگمترجم: شمس الدین حسینینشر: نسل نو اندیش

    - - - Updated - - -


    نویسنده: روندا فایند لینگ مترجم: شمس الدین حسینی نشر: نسل نو اندیش

    اینم یه وبلاگ که یه قسمت هاییش رو نوشته
    http://shaghayeg.blogfa.com/post/2

  12. 5 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    ariana_sh (چهارشنبه 01 خرداد 92), roseflower (جمعه 16 فروردین 92), فرهنگ 27 (جمعه 16 فروردین 92), ویدا@ (جمعه 16 فروردین 92), میشل (جمعه 16 فروردین 92)

  13. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    ممنون اسمانی جان وهمه دوستانی که لطف کردین وتاپیکم روخوندیدونظردادید
    امسال 25 شدم وایشون 30
    خیلی باهام سردشده نه زنگی نه اس ام اسی هیچی
    مدام هم بهانه میاره که شارژندارم تموم شدمیخرم وازاین حرفا
    تازگیهاهم که گیرداده بودیعنی قبل عیدکه وقتی میبینمت خیلی دوست دارم دستت روبگیرم
    باقصدونیت بدی اینکاررونمیکنم
    دیگه طاقت ندارم وازاین حرفااگه بهم اعتمادداشته باشی پس نبایدازمن فرارکنی استرس روکناربذار
    ماکه نیتمون خیره چرانبایدتوخیابون کنارمن راه بری چرانبایدوقتی من رومیبینی بهم دست بدی من زیادندیدمش درحدپنج شش بار ولی ازاونجایی که خانمهاسمعی هستندوابستش شدم
    اخه کسی که طاقت نداره خب اقدام میکنه تارسمیش کنه نه اینکه مدام بهانه بیاره خونه بخرم شرکت بزنم این کاروکنم اون کاروکنم یه مسافرتی برم وبرگردم به کارهام سروسامون بدم اخه ایناکه نشدحرف همش بهانست
    اوایل اشنایی اینطوری نبودمیگفت خیلی دوست دارم بعدعقددستت روبگیرم ولی بعدهاعوض شد
    حالاهم که سردبودناش اذیتم میکنه زنگ نمیزنه یه تک میندازه اگه دلش بخوادیایه پیام میده که لطفابامن تماس بگیریدوتااین حدتموم شدقبلاپیش خانواده حرف میزدالان پیش اوناقطع میکنه ومیگه مامان اومدبعداحرف میزنیم یایه دقیقه دیگه زنگ بزن تامامان بره

  14. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این رفتار اصلا به نظرم منطقی نیست
    خیلی جدی رفتار کنید باهاش و بگید به خواستگاری بیاد
    و بعد از عقد دست شمارو بگیره !!
    هرچه زودتر تصمیم عاقلانه ای بگیر چون موقعیت های خوب دیگه رو برای ازدواج از دست میدی

  15. 3 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 16 فروردین 92), ویدا@ (جمعه 16 فروردین 92), میشل (جمعه 16 فروردین 92)

  16. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 اردیبهشت 94 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1389-9-28
    محل سکونت
    ایران_شیراز
    نوشته ها
    3,166
    امتیاز
    21,370
    سطح
    92
    Points: 21,370, Level: 92
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 980
    Overall activity: 9.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassOverdrive1000 Experience Points10000 Experience Points
    تشکرها
    14,388

    تشکرشده 15,106 در 3,401 پست

    حالت من
    Shad
    Rep Power
    338
    Array
    roseflower عزیز سلام

    اول از همه باید بگم چقدر خوبه که تاپیک ایجاد کردی و مشکلت رو مطرح نمودی.

    چون با صحبت و مشاوره و شنیدن اظهار نظرهای دوستان بهتر میتونی راه صحیح را پیدا کنی.

    من احساس و حرفای شما رو درک میکنم از صحبت هات مشخصه که خودت متوجه وابستگی اشتباهت شدی!

    گام اول کنترل احساسات در خودت هست که با کمک تکنیک توقف ذهن عملیست.

    و گام دوم تغییر شماره یا آیدی یا هر گونه پل ارتباطیست...

    در کنار خانواده و کنترل ذهن و درس و مشغولیت امیدوارم این بحران را سپری کنی.

    بهترین کمک کننده به شما خودت و ذهنت هست پس با اراده محکم موقعیتت رو اصلاح کن.

    موفق باشی دوست عزیز
    O.o°•♥خـــٌـدایــا راز دل با تــو چـہ گویَـم ڪِہ تــو خــود راز دِلــــی ♥•°o.O


    http://gifportal.ru/data/smiles/cveta-674.gif

  17. 2 کاربر از پست مفید ویدا@ تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 16 فروردین 92), میشل (جمعه 16 فروردین 92)

  18. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array
    ویدای عزیزشمارم روعوض کردم سه تاسیم کارت عوض کردم بااولی میشه چهارتاولی بازطاقت نیاوردم وشماره روبهش دادم وزنگ زدم ولی دیگه بسه میخوام یه تصمیم قاطع ومنطقی بگیرم نمیدونیدکه چه حرفهایی شنیدم که نبایدمیشندیم چرابایدمدام نصیحت بشم که یک پسرکه دختری رومیخوادبه خواستگاریش میادامروزفردانمیکنه بااینکه خودم میدونم کارم اشتباه ولی بازم احساسات بهم غلبه میکنه ولی دیگه میخوام محکم باشم

  19. 2 کاربر از پست مفید roseflower تشکرکرده اند .

    reihane_b (جمعه 16 فروردین 92), ویدا@ (جمعه 16 فروردین 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من میخوام از خوودم شکایت کنم نه از همسرم!
    توسط شمیم الزهرا در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: سه شنبه 29 بهمن 92, 17:50
  2. خدا هنوز از همه کشورهای اروپایی قوی‏تر است
    توسط بالهای صداقت در انجمن اعتقادی،‌اخلاقی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: سه شنبه 14 اردیبهشت 89, 19:22
  3. 21 راه فروپاشي روابط همسران!!!
    توسط مدیرهمدردی در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 فروردین 88, 00:27
  4. درگيريها با خانواده هاي همسران و زندگي در حال فروپاشي من.ديگر به ا
    توسط saghar_h در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 17 شهریور 87, 15:24
  5. چرا طریقه ارسال کردن رو صریح وواضح در صفحه اول نشان ندادید ؟
    توسط ستایش در انجمن آگاهی ها، مهارتها و روشها
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 28 آبان 86, 17:08

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:07 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.