سلام من تازگی متوجه خیانت همسرم شدم
ما 6 سال ازدواج کردیم زندگیمون از هیچ شروع کردیم همسرم واقعا عاشق من بود و من احمق بهش بی توجهی میکردم و همسرم وضع مالی خوبی نداشتن و من تو سرش میزدم و یکسر دعوا راه مینداختم بازم همسرم عاشقم بود و به من عشق میورزید و من از همسرم هی دور میشدم و تحت تاثیر حرف های خانوادم قرار میگرفتم خانوادم یکسر میگفتن همسرت فقیر یا...............
من هرروز صبح میرفتم خونه مامانم تا شب و شب میومدم خونه همسرم شکایتی نمیکرد ما خیلی داشتیم از هم دور میشدیم و من باردار شدم و همسرم واسم سنگ تموم گذاشت کل سیسمونی رو واسم خرید و یک سرویس طلا خداییش تو هر مناسبتی یک طلا میگرفت تا گذشت و من بچه دار شدم و 2 ماه خونه مامانم بودم تا مامانم با دعوا و پر کردن من به من گفت بگو خونت و بیاره نزدیک من وگرنه نرو خونت منم به همسرم گفتم اول ناراحت شد ولی بعدش قبول کرد تا گذشت 1 سال و خورده ای و من فهمیدم باردارم و اخرای بارداریم همسرم به کلی عوض شده بود و همش دعوا میکرد و دیر خونه میومد وقتی میومد دهنش بوی مشروب میداد تا فهمیدم تو فیس بوکش یک خانم هست باهاش دعوا کردم گفت از مشترک های شرکتمون و منم گفتم حذف کن نکرد تا یک روز تو گوشیش دیدم یک اس ام اس هست که مرض داری شماره میدی جواب نمی دی البته تو اس ام اس های مسدود شدش بود بعد من پیگیری نکردم تا همسرم تو این مدت دعوا که میشد نمی یومد خونه وقتی میومد میگفت هتل بودم تا من بعد زایمانم متوجه شدم همسرم هم پسورد ایمیلش و عوض کرده هم واسه لپ تاپش پسورد گذاشته و شب ها تا 3 صبح بیدار بود من متوجه شدم داره چت میکنه ولی میگفت دارم خاطرات واسه خودم مینویسم تا یک شب با کلی دعوا که پس ایمیلش و بده از اخر صبح که رفت سر کار به من پسوردش و داد ن رفتم تو ایمیلش و چت هاش و دیدم با یک زن بهش زنگ زدم با کلی گریه و گفت بخدا چیزی نیست دختر تهران من ندیدمش 19 سالشه منم به چت هاش شک کردم چون حرف های زشتی زده بودن و یک عالمه حرف های عاشقانه
تا یکدفعه دیدم دختر انلایین شد و دقیقا حرف های همسرم و زد و من گفتم 22تا بچه داره پات و بکش کنار
1 ساعت بعد همسرم اومد و بغلم کرد کلی گریه کرد و معذرت خواست منم بخشیدمش ولی بعد تو ایمیلش بودم دیدم یک ایمیل بود که زده بود عشقم دوست دارم تو بغلت دوباره فیلم ببینم و اون ایمیل به نام همون زن تو فیس بوک بود (راستی یادم رفت قبل فهمیدن من یک روز که گفتم زن رو حذف کن نمی کرد همونجا زن پیشنهاد دوستی به من داد) باز دوباره تا ایمیل و دیدم عصبی شدم و بهش زنگ زدم گفت من خبری ندارم حتی همسرم جواب ایمیل و داده بود انکار کرد تا من از طریق فیس بوک به زن چرت و پرت گفتم و چند روز بعد سر همین دعوا همسرم من و زد و من راهی بیمارستان شدم و تو امبولانس میگفت غلط کردم ببخشید تا باز من بخشیدم وقتی از بیمارستان مرخص شدمرفتم تو فیس بوک همسرم و به زن به دعوا کردن و بعد دیدم به همسرم اس داده اقای فلانی این پیام چیه دادین منم با گوشی همسرم زنگ زدم به توهین کردن اونم کم نذاشت بعد همسرم رفت بیرون وقتی اومد گفت زنگ بزن به این خانم و معذرت بخواه و باز دعوا خانوم از همسرم 10 سال بزرگتر بود البته بگم اسم اون کسی که چت می کرد سیما بود اس این خانوم فیس بوکم سیما و همسرم ماه تولد این خانوم و لایک کرده بود تا من شماره این خانم کثیف سیو کردم (یک مدت بود گوشی من دست همسرم بود و وقتی بهم داد متوجه اون اس ام اس شدم که زده بود مرض داری شماره میدی جواب نمی دی) بعد تو پیام های مسدود شد رفتم دیدم اون شماره که اس داده بود همون سیما بوده حالا همسرم انکار میکنه و من قبول نمی کنم و یک روز دیدم حتی از سیستم اون خانوم به فیس بوکشم وصل شده بود همسرم زیرش میزنه میگه نه ولی من می ترسم می دونم با این خانوم بوده و میترسم هنوزم رابطه داشته باشه همسرم خیلی خوش تیپ و خوشگل و جذاب می ترسم از دستش بدم بخدا از روزی که فهمیدم چسبیدم به زندگیم و هیچ جا نمیرم حتی خونه مامانم همسرم میگه من بخاطر رفتارهای تو اینکارو کردم تور خدا کمکم کنید ما عاشق بودیم
- - - Updated - - -
هیچ کس نیست اینجا:(
- - - Updated - - -
الانم هر روز دعوا میکنم و بهش میگم تو هنوزم خیانت میکنی همسرم میگه موقع دعوا اینقدر حرف خیانت و وسط نکش
- - - Updated - - -
چرا کسی نمیاد کمکم کنه
- - - Updated - - -
هر موقع دعوامون میشه میگه میرم دست یکی رو میگیرم میارم جلوی خودت و میگه دیگه نمیام خونه تو من و \رو کردی کمکم کنید خواهشن
علاقه مندی ها (Bookmarks)