سلام مریم جان
زندگی خیلی فراتر از این حرفهاست.شما توجهی به سوراخ جوراب مادرش نکن.شاید توی راه این اتفاق افتاده و شاید اصلا خودش متوجه این موضوع نبوده.
اینها نمیتونه ملاک خوشبختی و یا خدایی نکرده بدبختی باشه
بهتره یه کاغذ و خودکار برداری و معیارهات رو بنویسی و نمره بدی.
این رو هم یادت باشه نوع دانشگاهی که افراد توش درس میخونن هم در خوشبختی شما قطعا تاثیری نداره.پس سعی کن ملاکهات رو درست بنویسی و ارزیابی کنی
اینکه میگی من حوصله ندارم با کسی که باب میلم نیست رفت و امد کنم خودش زنگ خطر جدی برای شماست و داره نشون میده شما هنوز امادگی شروع یه زندگی مشترک موفق رو نداری.
خانومی
مگه همه باید باب میل ما باشن؟!
مگه همه باید همون طور رفتار کنن که ما دوست داریم؟
زندگی مشترک یعنی گذشت.الان مشکل خیلی از دخترهای ما همینه.فکر میکنن بعد از ازدواج فقط و فقط خوشبختن و به مسافرت و خوش گذرونی زندگی رو میگذرونن و هرکاری که خونه پدری نتونستن بکنن رو بعد از ازدواج انجام میدن
که این یه اشتباه مطلقه و همین میشه زمینه ساز یکسری مشکلات و اختلافات.
شما وقتی میگی من میخواهم ازدواج کنم باید صابون این رو به تنت بمالی که ممکنه خانواده همسرت دقیقا نقطه مقابل شما باشن.چیکار میخواهی بکنی؟اینها اگر باب میل شما نباشن چه اتفاقی میفته؟
اگر حوصله شروع زندگی مشترک رو نداری این کار رو نکن.
در مورد خواشتگار اولیت هم بهتره چند جلسه بیان خونه شما و شما باهاش بیشتر صحبت کنی و ببینی چقدر مسئولیت پذیره.اما اینکه میگی قدش کوتاهه و قیافه جالبی نداره از نظر شما دقت کن که همین بعدها برایت مشکل ساز نشه.
فعلا هم فکرت رو بذار روی همین دو تا خواستگار و به امید اینکه حتما بعدا کیس بهتری گیرت میاد اینها رو رد نکن.زود هم جواب نده و رفت و امد کن.
موفق باشی
گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.
علاقه مندی ها (Bookmarks)