سلام .
حدودا سه سالی میشه که هر وقت به یکی از دختر های فامیل فکر می کنم ، ته دلم خالی میشه !
با وجودی که قبلا که می دیدمش هیچ حسی بهش نداشتم ، اما سه سال پیش که توی عروسی دیدمش ، دیگه نتونستم ازش چشم بردارم . دوست داشتم فقط نگاش کنم . بعد عروسی تو راه برگشت به خونه هر کاری کردم که بهش فکر نکنم ، نتونستم . به طوری که وقتی رسیدم خونه ؛ این قدر تحت تاثیر احساسات بودم که بدون اینکه روی خودم کنترلی داشته باشم ، گریه کردم !
توی این سه سال برخورد نزدیکی باهاش نداشتم ، خودم رو با درس و ... سرگرم کردم . هر چند توی این مدت اگه اسمش و یا حرفش وسط می اومد ، بازم همون احساس اولیه رو بهش پیدا می کردم ، اما می تونستم خودم رو کنترل کنم .
تا اینکه چند روز پیش از نزدیک توی یه مراسمی باز دیدمش . بازم همون احساس قبلی . بازم ته دلم خالی شد و فقط دوست داشتم نگاش کنم .
توی زندگیم دختر کم ندیدم ، همه جور دختری هم دیدم . البته نا گفته نمونه که از بعضی هاشون خوشم می اومد اما فقط برای چند روز بود ! ولی هرگز چنین احساسی رو به هیچ دختری نداشتم . این رو هم اضافه کنم که آدم زیاد مذهبی نیستم و تا حالا هم هیچ دوست دختری نداشتم ( آخه خودم خواهر دارم ؛ همون طور که دلم نمی خواد کسی با خواهر خودم چنین برخوردی داشته باشه و منم خودم رو از این جور کار ها جدا کردم ) .
خودم که فکر نمی کنم این احساسم هوس باشه . هر سال احساسم بهش بیشتر میشه و با وجود سن کمم ( نوزده سال سن دارم و اون دختر یکی دو سالی ازم کوچک تر هست ) ، دارم به ازدواجم فکر میکنم :) .
اما حرف اصلیم ؛ خواستم ببینم کسی چنین تجربه ای داشته که من رو راهنمایی کنه که با این احساسم چه طور بر خورد کنم . یا کتابی ، فیلم آموزشی و ... یهم معرفی کنه بهم معرفی کن .
علاقه مندی ها (Bookmarks)