
نوشته اصلی توسط
همدرد دانه
سلام
من باید بگم هیچ نقشی توی این طلاق نداشتم هرچند هرچی من بگم شما باور نمی کنید ولی وجدانم و خدایی که اون بالاست خوب می دونند که من بی تقصیرم. خیلی چیزهای دیگه هست که نمی دونید من بعد از طلاق تصمیم به ازدواج گرفتم و هیچ وقت توی فکرم نبود باهاش ازدواج کنم. دوستش داشتم ولی توی این هشت سال یکبار نگفتم جدا شو تا من زنت بشم و امیدوارش نمی کردم .
اون متولد آذر 57 ومن متولد بهمن 66
حضانت فرزندش بعد از طلاق به مادرش داده شده
دو ماه پیش به زن داداشم گفتم و الان تازگی ازش خواستم طی نامه ای که نوشته بودم به برادرم بگه و اون الان میدونه و طبق گفته زن داداشم ازم عصبانیه ولی به خاطر ایام عید هنوز چیزی بهم نگفته
علاقه مندی ها (Bookmarks)