با سلام به همه دوستان قدیمی
با نام کاربری قبلیم(elahe.a) نتونستم وارد شم و ناگزیر با نام جدید وارد شدم.
حدود 5-6 ماهی است با فردیبه صورت جدی در مورد ازدواج میفکریم البته از قبل دورادور میشناختمش اما رابطمون جدی شده و حتی هم من پدر مادر ایشون رو ملاقات کردم و هم ایشون منزل پدری من اومدند و با خانواده من آشنا شدند...
من 30 و ایشون 31 ساله و هر دو سابقه یکبار جدایی داریم.
ایشون به خاطر کارش یکماه ایران و یکماه اروپا ساکن هستند و حتی همسر قبلیشونم اروپایی بودند و یکسالی هست جدا شدند، قرار شده در صورت ازدواج بیشتر ایران ساکن باشند.
ما به هم بسیار علاقمند شدیم اما من طبق معمول با وسواس شدیدی دارم بررسی میکنم..
مسایلی که روبرو شدم و نمیدانم جدی باید گرفته بشه یا نه:
1-ایشون چون 4-5 سال به سبک اروپایی زندگی کرده، یه جورایی با من هم میخواد همون سبک رو داشته باشه، مثلا داشتن یه حساب مشترک برای ریختن همه درامدمون و این یعنی مشترک بودن در کل هزینه ها و خوب البته شریک بودن در کل درامد خانواده..نمیدونم عیب هست یا مزیت
2-من و ایشون از لحاظ مذهبی و فرهنگی تقریبا مشابهیم اما خانواده هامون کاملا متفاوت، البته از لحاظ تحصیلی و سطح مالی مشابه
3-ایشون درامد خوبی دارند اما وقتی ایران هستند، تقریبا بی کارند و کار کمتری دارند و محل کار و زندگیشون تقریبا یکجاست، البته قول داده بعد از ازدواج مکان کارش رو جدا کنه، البته خیلی بی برنامه زندگی میکنه و دقیق نیست و خیلی روی برنامه ریزیهاش نمیشه حساب باز کرد.بارها اتفاق افتاده در قرارهایی که با هم داشتیم، من سر قرار بودم به هم خورده و نیامده و یا در مسیر بودم که برنامه را کنسل کرده که البته چند بارش دست خودش نبوده چون در جلسه کاری بوده و جلسه طول کشیده، اما اتفاق افتاده که یکروزه رفته مسافرت برای دیدن دوستش و 10 روز مونده....
4-در مدت آشناییمون، چند باری به اروپا رفته اما چیزی به عنوان سوغاتی نیاورده، البته پرسیده چیزی نیاز داری یا نه و من هم چیز خاصی اعلام نکردم، نمیدونم این از خسیسی هست با بی توجهی یا تفاوت فرهنگ، البته با هم که بیرون میریم، خوب خرج میکنه و تقریبا 40% موارد ایشون مهمون من هستند ، منظورم اینه که کاملا مثل یه مرد اروپایی برخورد میکنه و نه مثل یه مرد ایرانی،
5-ایشان روابط صمیمی با خانمهای دورو برش داره، با اسم کوچک صداشون میکنه، خیلی گرم میحرفه، خیلی راحت ار دوستان دختر صمیمیش میگه، البته اینجور که فهمیدم تفاوتی بین دختر و پسر قایل نیست، البته دوستان خیلی صمیمیش آقا هستند
در کل نمیدونم مواردی رو که ذکر کردم تا چه حد باید بررسی کنم، اصلا مطرح کنم یا نه، مثلا در مورد فاکتور 5 میترسم اگر ناراحتیمو ابراز کنم بگه بد دلم، البته من بیشتر از ناراحتی، نگرانم، حداقل نمیدونم ناراحتیمو چطور ابراز کنم
همه این موارد رو بارها خواستم باهاش مطرح کنم اما اونقدر دوستش دارم که و وقتی میبینمش تمام شکافها یادم میره، و انگاری دیگه برام مهم نیستند اما وقتی ازش دورم یاد این تفاوتها میافتم ....
ممنون میشم کمکم کنین یا راه حل بدین
علاقه مندی ها (Bookmarks)