من مشكلي دارم كه خيلي از دست خودم عصباني هستم و اون اينه كه همه رو محرم راز خودم ميدونم و همه از جريان زندگيم باخبرن.
وقتي ناراحتم اصلا كنترل ندارم به اولين كسي كه ميبينم تمام ماجرا رو تعريف ميكنم .بعدش پشيمون ميشم و قسمت بد ماجرا اونجاست كه كساني كه باهاشون درد و دل كردم بعدش از حرفاي خودم سواستفاده ميكنن و وقتي ماجرا تموم شده و مشكلم حل شده اونا مدام سوال ميپرسن و ياداوري ميكنن.
هميشه به خودم ميگم كه اين حرفا رو به كسي نزن ولي وقتي عصباني و ناراحتم اصلا نميتونم بايد به كسي بگم كه بشنوه و اون لحظه آرومم كنه.
حالا مشكل اينجاست كه ازكاراي خودم پشيمونم كه ديگران رو در جريان مشكلاتم قرار دادم .
خيلي اعصابم داغونه.
كاش نميگفتم .
چه كار ميتونم انجام بدم؟اخه دوستاني دارم كه از همه ي زندگي من باخبرن ولي من از زندگشون چيزي نميدونم.
جالبه كه يكي از دوستام وقتي من از جريان زندگيش باخبر شدم كه در مرحله ي جدا شدن بود و من اصلا از مشكلاتش خبر نداشتم.
نميدونم چرا نميتونم جلوي خودم رو بگيرم و حرفي نزنم.
خيلي ناراحتم.