فکر می کنم استرس های زندگی ام زیاد شده این من رو بیحال می کنه چی کار کنم

[sare jo0on]

سلام بچه ها
چند روزی خیلی بیحال و بی رمقم. حس می کنم استرس های زندگی ام زیاد شده
هر چند درسم تموم شد خدا رو شکر و زندگی ام هم آرومه آرومه . شوهرم ماه شده
اما شراکت شوهرم و برادرم و اینکه آیا کارشون می گیره ( چون شوهرم داره همه پول تو بانکمون رو که ازش سود می گرفتیم رو میریزه تو مغازه ) اگه در نیاره زمین می خوریم . اون هم خیلی جنبه زمین خوردن رو نداره
از یک طرفی هم واسه بچه دار شدن اقدام کردیم این ماه دومه اما هنوز خبری نیست همش میترسم نازا باشم . از استرس یک وقت هایی دست و پام به لرزه میفته . از یک طرف استرس بچه دار نشدن از یک طرف استرس اینکه اگه باردار شم آیا می تونم از عهده بچه بزرگ کردن بربیام یا نه .بچه ها چی کار کنم . الان می گم هم فشارم میوفته

[صبا_2009]

سلام

با همسرتون صحبت كنيد كه حالا كه قراره با برادرتون شراكت داشته باشند اين پول رو به صورت تدريجي وارد كار كنند. مثلا الان نصف سرمايه تون رو وارد كار كنيد و در صورتي كه سود و پيشرفت كار رو ديدين كم كم سهمتون رو افزايش بدين.
اينجوري اگر ضرر هم كردين كل سرمايه رو از دست نمي دين .

در مورد بارداري هم اگه اشتباه نكنم از زمانيكه كه اقدام مي كنيد تا يك سال زماني هست كه به صورت نرمال ممكنه بارداري اتفاق بيافته و اگر اين بازه بيشتر از يكسال شد درمان نازايي شروع ميشه. پس فعلا نگراني به خودتون راه ندين. هنوز وضعيتتون طبيعيه.

[sare jo0on]

همه ی این ها رو می دونم
اما کاررم شده که برم تو سایت های که مربوط به حاملگی و تاپیک هایی افرادی که حامله نمیشن و بخنوم و کلی استرسی شم . می دونم تا یکسال عادیه اما من واقعا تحمل یک سال رو ندارم . دکترم بهم گفته تنبلی تخمدان دارم کلی دارو بسته بهم طوری که هنوز حامله نشده همش حالت تهوع دارم . همش میترسم نکنه باردار نشم . جالب اینکه از باردار شدن هم به نوبه ای می ترسم اینکه آیا از عهده خرجش بر میاییم تربیتش چی . وای هر وقت در موردش حرف می زنم کلی استرس م یگیریم

وای نگیر ضرر ما همین الان هم با این گرونی تو زندگی مون موندیم هیچی برای خودمون نمی خریم . این ترم واسه پول دانشگاه هم مجبور شدم طلا بفروشم .

شوهرم خیلی ماه شده و من اصلا دلم نمی خواد با این حالت هام نارحتش کنم . همش ناراحتم یک جورایی دپرس شدم اگه این ماه حامله نشم نم یدونم حال و روزم چه جوری میشه . همش منتظرم ماه تموم شه . واییییییییییییییییییییییی یی

[زهرا ۲]

ساره جون باید سعی کنی نگرانی و استرس رو از خودت دور کنی. دقیقا همین استرس می تونه مانع حامله شدن بشه. همه چی رو بسپار به خدا. اگر الان نخواد بچه دار بشین حتما صلاحی توشه و با وجود بچه خرج و مخارج براتون سخت می شه. اگه هم به خواست خدا بچه دار شدین خودش کمکتون می کنه برای تربیت و خرجش.

خدا که ما رو تو این دنیای پیچیده به حال خودمون نذاشته. دستمونو محکم گرفته. گاهی ممکنه با اشتباهامون زیر پامون خالی بشه ولی خدا نمی ذاره پرت شیم ته دره. می دونم همه این حرفا رو می دونی ولی وقتی یکی برای من یاداوری می کنه کلی آروم می شم گفتم شاید برای شما هم همین طور باشه. با خدا بیشتر باش دلت آروووم آرووووم می شه

[sare jo0on]

ممنون زهرا جان
شما بچه دارید ؟ کسی که تنبلی تخمدان داره خیلی طول میکشه باردار شه ؟
امکان داره بعد دو ماه حامله شه ؟

[صبا_2009]

ساره جون اينقدر نگران نباش

منم با زهرا موافقم كه استرس ممكنه مانع بارداريت بشه.

عزيزم يكي از دوستاي من تنبلي تخمدان شديد داشت. دكتر بهش گفته بود چون ممكنه طول بكشه تا باردار بشه از روش هاي جلوگيري استفاده نكنه. دقيقا چند هفته بعد از عروسيش باردار شد. البته جنينش سقط شد. ولي چند ماه بعد مجددا باردار شد.

آرامشت رو حفظ كن عزيزم

[sare jo0on]

ممنون صبا جان
خیلی وست دارم آروم باشم
اما ناخودآگاه این استرس ها میاد سراغم
آخه یک چیز دیگه هم هست دکترم گفت اگه تا 3 ماه باردار نشی شوهرت باید بیاد آزمایش اسپرم بده . اما شوهرم میگه من عمرا این کار رو نمی کنم . گفت تو خونه می تونم اما تو آزمایشگاه نه
میشه بگید میشه تو خوه ظرف آورد بعد برد آزمایشگاه ؟

[سکوت خیانت]

سلام دوستان خوب.
من باردار هستم به دلبل ویار و حالت تهوع رفتم شهرستان خونه پدرم به مدت 1 ماه.در این مدت شوهرم با دختر مجردی دوست میشه و اون 3 بار میاره خونه و رابطه داشتن ولی ببخشید دخول نداشتن. ولی چه فرق میکنه خلاصه یه جورایی باهاش ارضا شده .البته به دختره دروغ میگه همه چیز زندگیش ازش خوشش اومده برا هوس.شوهرم وقتی من اومدم قبل اینکه من بفههمم صبح قرار گذاشته بود و تمام کرده بود رابطه با اون دختره را.من بعدازظهر همون روز اسمس هاش با اینکه گوشیش پین کد داشت دیدم و از زبون دختره همه چیز کشیدم بیرون و شوهرم هم اعتراف کرد.من با دختره برخورد نکردم چون فک کرده بود شوهرم مجرده. شوهرم خیلی پشیمون و میگه من خیلی دوست داره البته خیلی بهم محبت داشته و داره میگه جوانی کردم خطا کردم تنها بودم شیطان گولم زد من 3 هفته است فقط کارم شده گریه. گوشیش باز کرده توی خونه میذاره همیشه پیش منه و بهم قول داده که هرگز خطا یی نکنه. منم خیلی دوسش دارم ولی ناراحتیم نمیتونم مخفی کنم .خواستم برگردم خانه پدرم مانعم شد و کلی معذرت و خواهش کرد به نظرشما ببخشمش ولی اصلا 1 دقیقه هم این خیانتش فراموش نمیکنم .همش میترسم نکنه در اینده هم دست به همچین خطایی بزنه.البته اهل رابطه با زنان بد کاره نیست نمیدونم چرا این حرکت انجام داد لطفا کمکم کنید

[sare jo0on]

سلام عزیزم
متاسف شدم از این موضوع
اول از همه بگم فعلا نیاز داری یکم به فکر اون کوجمولو هم باشی
دوم اینکه بهتر یک تاپیک جدا برای خودت باز کنی تا بچه ها و مشاوره ها بدونن مشکلت چیه تا بتونند راهنماییت کنند
واسه باز کردن تاپیک جدا هم برو تو صفحه انجمن قسمت مربوط به خودت رو انتخاب کن مثلا خیانت همسر و بعد موضوع جدید رو بزن یک نام خوب که نشان دهنده ی موضوعت باشه رو انتخاب کن و مشکلت رو بنویس تا همه بهتر بتونند راهنماییت کنند

[سکوت خیانت]

مرسی از کمکتون اسم عضمیتم سکوت خیانت ولی نمیدونم باید از کجا بنویسم ثبت نام کردم