سلام.
وقتی پست هاتون رو خوندم اشک توی چشماش جمع شد. بابت داشتن شماها از خدای مهربونم ممنونم
راستش رو بخواید واقعاً به این نتیجه رسیدم که تلاش کافیه و خیری نیست در زندگیی که طرف مقابلت با هر تیشه ای که در اختیار داره به ریشه زندگی میزنه. نمیخوام نبش قبر بکنم و دوباره نمک روی زخمهام بپاشم اما اون آدم از هیچ چیز دریغ نکرد برای نابودی این زندگی :
استفاده از سلطه گری و خودخواهی و غرور و خودشیفتگی
استفاده از عقل واقعاً معیوب مادرش
استفاده از حرفای خاله زنک
استفاده از تحقیر و خرد کردن
استفاده از خیانت و روابط متعدد با جنس مخالفش از زن 40 ساله شوهردار تا دختر 20 ساله
استفاده از پول حرامی نزول
و .............. خیلی چیزهای دیگه که من حتی در تالار مطرحشون هم نکردم و تا ابد در دلم خواهد موند.
میگه با من اینطوری کرده و برای زن دیگه اینطوری نیست، نمیدونم به هر حال من در مقابل تمام این رفتارها عرصه رو خالی نکردم و انقد جون کندم که خسته شدمولی نشد.همییییییییییییین.
خیلی ها مثل شما بهم گفتن حقت خیلی بیشتر از اون آقاست ، دیروز وکیلم میگفت گذر زمان ثابت خواهد کرد که کی باخته، تو یا اون.
امیدوارم خدا کمکم کنه که صبور باشم. درپست بعدی خیلی مفصلتر ازتون تشکر میکنم![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)