با سلام. مسئله ای هست که مایل نظر و مشورت شما دوستان رو در موردش داشته باشم. من 28 سالمه و بیش از 2 ساله خارج از کشورم و قصد ازدواج دارم ولی به دلیل اینکه دور و اطراف هموطنی نبوده که معیار های اولیه من رو برای ازدواج داشته باشه اینه که نگاهم همیشه به داخل و انتخاب خانمی از داخل کشور بوده. به دلیل همین دوری، تنها راه آشنایی برای من و شاید اکثر کسانی که ایران نیستند اینترنت هست. به تازگی در فیس بوک خانمی نظرم رو خیلی جلب کرده که هیچ شناختی نه من از ایشون و نه ایشون از من داره. در واقع حتی جزء دوستان فیس بوکم هم نیست و فقط یک دوست مشترک داریم. فقط با توجه به اطلاعاتی که ازش خوندم فهمیدم که مجرد هستند و از من کوچک تر که این دو نکته ی مثبت می تونه باشه برای من که دنبال یافتن همسر آینده ام هستم و باعث می شه من اجازه بدم به خودم که بهش نزدیک بشم. فقط برای آشنایی شما چند نکته رو از خودم می گم امیدوارم برداشت سوئی از حرفام نداشته باشید. من فوق لیسانس می خونم و از لحاظ ظاهری هم اگر تعریف نباشه از دید خیلی از دوستان ظاهر خیلی خوبی دارم. اهل گفتگو و منطقی هستم و توانایی خوبی در اداره ی بحث و قانع کردن افراد دارم و ذاتاً خوش برخورد هستم و همیشه روابط اجتماعی خوبی داشتم. این خانمی که با من یک دوست مشترک دارند از نظر ظاهری کاملاً مطابق سلیقه و معیارهای من هستند و دوست دارم هر تلاشی رو که ممکنه انجام بدم تا ایشون رو راضی به صحبت با من و آشنا شدن بکنم تا در صورتیکه از لحاظ اخلاقی و فرهنگی هم با هم سازگار بودیم برای ازدواج اقدام کنم. بذارید حکایت دوست مشترک من و ایشون رو بگم که فکر می کنم مهم باشه. حدود یکسال پیش از طریق اینترنت با این دوست مشترک آشنا شدم.
اینجا به طور مستعار اسمش رو می ذارم نرگس. نرگس دختر متین و خوبی بود و در اون مقطع به دلیل مشکلاتی که داشت من براش از راه دور یک پروژه ی دانشگاهیش رو قبول کردم و براش انجام دادم و براش ایمیل کردم. سر همین قضیه خیلی از من تشکر کرد و یه جوری خودش رو مدیون من می دونست و البته من هم بهش می گفتم کاری بوده که از دستم بر اومده و همیشه اگر کمکی ازم بربیاد برای دیگران انجام می دم. این خانم خیلی به من لطف داشتند و خیلی تمایل به رابطه ی عمیق تر و آشنایی داشتند. البته از روی حرفهاشون و رفتارشون متوجه می شدم. حتی حرف ازدواج هم پیش اومد بین بحث هامون. راستش چون از نظر ظاهری کمی با معیارهای من همخونی نداشتند من فقط تمایل به همین دوستی خیلی ساده ی اینترنتی داشتم و بس. توی گفتگو هامون هم بهونه ی خارج بودن رو آوردم و اینکه به خاطر شرایطم فعلاً تصمیمی برای ازدواج ندارم ولی خب واقعیت این بود که اگر کسی نظرم رو جلب می کرد این حرف فقط بهونه بود. خلاصه بعد از اون قضایا که یک ماه طول کشید حدوداً ، دیگه ما گفتگوی خاصی نداشتیم و من به دلیل اینکه نخوام یک موقع به احساسات ایشون دامن بزنم تقریباً خودم رو کنار کشیدم و جز بودن در صفحه ی فیس بوک همدیگر اتفاق خاصی بین من و نرگس نیفتاد از پارسال تا الان. اما حالا با کسی برخورد کردم که دوست ایشونه در فیس بوک و من نمی دونم دوستی اینها در چه حده فقط می دونم که همشهری هستند و در یک شهر زندگی می کنند. این خانم نرگس رو حساب گفتگو هایی که با هم داشتیم شناخت نسبی از شخصیت من داره و می دونه که من آدمی نیستم که اهل گفتگوی های مبتذل و کارهای بی مورد باشم و از روی لطفش به من یکی دو بار گفت که واقعاً از اینکه می بینه بعد از صحبت هامون من هرگز هیچ حرف نامربوط و ناشایستی نزدم و مثل سایرینی که با ایشون برخورد داشتند عمل نکردم خوشحاله و من رو انسان شایسته ای می دونه. که من هم ازشون تشکر کردم.می دونم که تمایل به آشنایی با من داشت اما خب چون من مایل به ازدواج با ایشون نبودم رفته رفته گفتگو رو ادامه ندادم. حالا آیا درسته از این نرگس خانم بخوام که در مورد من با دوستشون صحبت کنه؟
می دونم که هنوز مجرده و آدم احساساتی ای هم هست .آیا نرگس که خودش نظر خاصی به من داشته باعث حسادتش نمی شه من این رو ازش بخوام. . آخه دلیلش اینه که نرگس من رو می شناسه حدوداً و می تونه به دوستش بقبولانه که من آدمی نیستم که دنبال سوء استفاده یا بحث های بی مورد باشم و قصدم آشنایی به قصد ازدواجه. من خودم یک بار یه طور مستقیم به این خانم مورد نظرم پیغام دادم و خواستم که اجازه بدن ایشون رو به لیست دوستانم اضافه کنم ولی جوابم رو ندادند با اینکه پیغام رو خوندند. البته چیز عجیبی هم نیست چون من یک فرد کاملاً غریبه هستم با ایشون و من رو نمی شناسند. به نظر شما بهتره که خودم چند بار دیگه پیغام بدم یا اینکه نرگس خانم رو واسطه کنم؟ من حاضرم اگر شماره شون رو بدن برای اطمینان از هدفم از مادرم بخوام که با خانواده شون تماس بگیرند و قصد ما رو بهشون بگن. با توجه به اینکه هم از ایران دورم و هم اینکه کلاً کم برام پیش میاد که با فردی برخورد کنم که برای ازدواج جذبم کنه دوست ندارم که راحت از این قضیه بگذرم و مایلم تمام کارهایی رو که امکان داره انجام بدم تا بشه نظر این خانم رو برای آشنایی جلب کرد. البته این به هیچ عنوان به این معنا نیست که من بدون شناخت قصد ازدواج با ایشون رو دارم اما مایلم که نظرش رو برای اجازه دادن به منظور آشنایی و ایجاد شناخت جلب کنم و اگر آشنایی اولیه خوب پیش رفت برم ایران با خودش و خانوادش از نزدیک آشنا بشم و روند شناخت رو تکمیل کنیم. ایشون دختر خوش ظاهر و زیبائیه و مطمئنم که در خواست برای ازدواج یا آشنایی زیاد داشته یا داره به همین نسبت احتمال می دم شاید ناز یا سخت گیریش بالا باشه اما خب من هم شرایطم بد نیست و شاید بتونم نظرش رو جلب کنم. فقط زمانی ادامه نمی دم که مطمئن بشم واقعاً تمایلی به آشنایی با من نداره. دوست دارم نظر و راهکارهای شما رو برای جلب اعتماد و رضایت این خانم که کاملاً غریبه هستند برای من بدونم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)