به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    در مقابل میل به محبت بیش از حدبه دیگران ،چکارکنم؟

    سلام
    خیلی وقته دلم میخواد این سوال رو کنم این دقیقا از زوایا برجسته شخصیت منه که این روزها با توجه به شرایط کاریم به اوج خودش رسیده
    نیازی در من به شدت وجود داره که تمام تصمیمات مهم زندگیم و کاریم رو تحت تاثیر خودش قرار میده و اون اینکه نیاز دارم به دیگران ترحم کنم و از این طریق احساس رضایت شدید می کنم.

    مثلا در محیط کارم زمانیکه ارباب رجوعی از قشر ضعیف جامعه هست از شهرستان دور افتاده یا .....من هر کاری از دستم بر بیاد براش میکنه شده از هزینه شخصی خودم
    خودم رو به هر دری میزنم کارش جور شه و اگر نشه تا مدتها درگیریه ذهنی دارم نسبت به اون شخص.
    اگر یک ارباب رجوع خوشتیب و خوش ظاهر متشخص داشته باشم و یکی که خیلی زشت و بد لباسه من کاره اون زشته رو انجام میدم از جون دل و اون شخص رو میزارم تو الویتم.....

    موقع ازدواجم دلم میخواست با کسی ازدواج کنم که باعث افتخارش شم خیلی این موضوع برام مهم بود و حیاتی
    یعنی از این که باعث افتخار همسرم شم رضایت خیلی خوبی داشتم ....دلم می خواست سطح مالیم تحصیلیم و تحصیلات خانوادم تا حدی از همسرم بالاتر باشه
    ....البته ی حد پایین در نظرم بود و ی سری مهیار که برام مهم بود و ازشون نمی گذشتم مثلا حد اقل لیسانس باشه...شخصیت خیلی خوب و جذابی داشته باشه،شخصیت محبوبی داشته باشه،اعتماد به نفس بالا و ظاهر جذاب نه زیبا، ادم قوی باشه از نظر شخصیتی،معقول باشه ،شیطون باشه،طرز حرف زدنش و رفتارش جذاب باشه و مهربون باشه....اینا برام مهم بودولی اینکه تحصیلش هم سطح من باشه یا خانوادش هم سطح...نه مهم نبود یعنی بیشتر جذب کسی می شدم که از این نظرها پایین تره واسه اینکه بهش لطف کنم.یا کسی که بیماری خاصی داره مثل دیابت نوع 1،خیلی دوست داشتم باهاش ازدواج کنم به دلیل حس دلسوزی که بهش می کردم.
    دلم میخواست از نظر ظاهر من بهش سر باشم .یعنی زیبایی من در مقابل اون مشهود باشه.نه برای اینکه من سر باشم و از این سر بودن لذت ببرم .برای اینکه اینجوری فکر میکردم اون خیلی خوشحاله و من موجب این خوشحالی هستم...

    مثلا اگر بدونم همسرم خدایی نکرده اعتیاد داره ترحم میکنم تا عصبانی شم و ترکش کنم ..
    ترحم میکنم یعنی بهش مهربونی می کنم و خودمو به آب و آتیش می زنم که کمکش کنم از سر دلسوزی .....

    نمیدونم این ویژگی هام از چه چیزی نشات میگیره و چرا این جوریم ولی میدونم باعث میشه که خیلی وقت ها به مشکل بخورم.مثلا سر کارم بیشتر از توانم مایه می زارم برای کسایی که هیچ کس تحویلشون نمیگیره....

  2. 3 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (جمعه 29 دی 91)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آذر 95 [ 17:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    394
    امتیاز
    4,863
    سطح
    44
    Points: 4,863, Level: 44
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    906

    تشکرشده 891 در 308 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من نیاز دارم به دیگران محبت و لطف بیش از حد، کنم .

    من هم مشکلم شبیه شماست! البته ازش رنج نمی برم. ولی این خصوصیت رودارم. ازش ناراحت می شید؟ آزارتون می ده؟

    پ.ن. دختر مشابه خودتون با این مشخصات سراغ دارید. خدا از خواهری کمتون نکنه. ما یک عمره دنبالشیم (شوخی می کنم)

  4. کاربر روبرو از پست مفید mehran21 تشکرکرده است .

    mehran21 (جمعه 29 دی 91)

  5. #3
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: من نیاز دارم به دیگران محبت و لطف بیش از حد، کنم ...

    سلام ، آقا مهران بله تو محیط کارم رنج می برم چون که خودم رو تحت فشارهای جانبی می زارم و کاراییم نسبت به همکارای دیگم می اد پایین ،چون اون ها خیلی راحت وقتی مثلا ساعت 4 بعد ظهر میگه ساعت کاری تموم شده یا اینکه الان ساعت نهاره
    ولی من نه ساعت نهارم رو از دست میدم یا تا ساعت 6 می مونم سرکار و کار فردی که از شهرستان دور افتاده اومده رو انجام میدم با اینکه میدونم 5 به بعد باید مجوز بگیرم بمونم سرکارو اضافه کاریم برام محسوب نمیشه ....
    در اعزای اینکارهام هیچی دستگیرم
    در حالیکه همکارای من اصلا خودشون رو تحت فشار نمی زارن و خیلی راحت می گن برید فردا بیاید یا میگن تا فلان مدرکتون نباشه این کار شدنی نیست.....
    یا با افرادی که مقام و منسکی دارن کار این جور افراد رو راه می ندازن و اونهام به طریقی براشون جبران می کنند ...ولی من نه!همیشه افرادی سراغ من میان که از طریق سایر همکارا مشکلشون رفع نشده
    وظایفی که در حیطه کاریه من نیست انجام میدم برای اون شخص کپی می گرم از مدارکش که خلاف قوانین محیط کار منه

    یا اگر مثلا شخصی زنگ برنه بگه با فلان واحد کار دارم ولی جواب تلفن رو نمیدن من می گم پشت خط باش من میرم می پرسم برات و بدو بدو می رم چهار تا طبقه بالا سوال ی ارباب رجوع رو می پرسم و دوباره میام پشت خط خودم بهش میگم جواب رو ....درحالیکه همکارای دیگه میگن به من مربوط نمی شه انقدر بگیر تا جوابتو بدن.( در حالیکه همون واحدی که باید جواب گو باشه پاش رو انداخته رو پاش و داره از اینترنت آهنگ دانلود میکنه و حوصلش نیومده جواب تلفن این بنده خدا رو بده)

    یا مثلا لیوان و ظرف غذام رو خودم می برم تو آبدار خونه می شورم ....واین باعث شده دیگه آبدار چی مون براش defult شه این قضیه ...لطف بیش از حد من باعث شده که دیگه ظرف غذای من اگر بمونه نشوره .صبح میام می بینم همون جور مونده و بر نداشته...

    یا از شهر خودش رب آورده بود بفروشه کسی نمی خرید من کلی دبه رب خریدم پخش کردم تو فامیل ،با اینکه نیازی به رب نداشتم دلسوزی کردم که این بیچاره ربهاش رو دستش نمونه و کلی هم گرون تر از قیمت واقعی بهش پول دادم این چیزا باعث خوشحالیم میشه ولی بقیه همکارم می گفتن تو احمقی رب ها رو بهت انداخته خری و ......

    یا نقص پروده داشته باشه کارش رو انجام میدم و می گم بعدا بیار واسم و هی باید استرس این رو داشته باشم که ی زمانی این موضوع رو کسی بفهمه برام بد نشه ........

  6. کاربر روبرو از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده است .

    نازنین آریایی (یکشنبه 01 بهمن 91)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آذر 95 [ 17:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    394
    امتیاز
    4,863
    سطح
    44
    Points: 4,863, Level: 44
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    906

    تشکرشده 891 در 308 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من نیاز دارم به دیگران محبت و لطف بیش از حد، کنم

    ببینید به نظر من البته شما به افراط در این قضیه دچار هستید. مسئله ای که برشمردید دو جنبه داره:

    1- تاثیر پذیری شما از دیگران و حرف اونها: که احتمالا به این قضیه محدود نشه. یعنی فقط مرتبط با مسئله خوب بودن شما نباشه. شما نیاز جدی دارید که کارهایی رو که انجام می دید رو درونی کنید در این صورت تنها برای رعایت اخلاقیات و یا رضای خدا و آرامش خاطر خودتون این کارهای خوب رو انجام می دید. اگر به این باور رسیده اید که کاری که انجام می دهید خوب هست انجام دهید.

    در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
    سرزنشها گر کند خار مغیلان غم خور


    کعبه شما آرمان و ایده آل شماست.

    2- افراط شما در بخشش. من کسی رو که دو سال عزیزترینم بود رو به خاطر خیانتش دیگه نبخشیدم!
    مسیح نباشید و از خودتون انتظار رفتار مسیح وار نیز نداشته باشید. البته این 2 در گرو 1 هست. وقتی چیزی درونی بشه شما به همون اندازه از خودتون انتظار دارید که در توانتون هست. به کسی محبت کنید که شایسته محبت شماست و به اندازه ای محبت کنید که اون را فاسد نکنه! وگرنه محبت شما مثل آبی است که بر پایه علف هرزی ریخته می شود و موجبات فساد جامعه انسانی را فراهم می کند!
    پرونده ای که مال دیگریست اجازه دهید که برای اینکه روحش فاسد نشود خودش کارش را انجام دهد.
    اگر مسئله ای به باور شما تبدیل شود که خوب بودن و نیک بودن هست قطعا باید تمام جوانب این نیک بودن رو بررسی کنید.

  8. 3 کاربر از پست مفید mehran21 تشکرکرده اند .

    Hadi99g (دوشنبه 03 اسفند 94), mehran21 (جمعه 29 دی 91)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: من نیاز دارم به دیگران محبت و لطف بیش از حد، کنم ....

    مهران عزیز پ .ن رو الان دیدم
    نه والا من نایابم مثل من دیگه نیست
    ممنون از وقتی گذاشتی آره واقعا حرفات درسته اگر من برام این کارها درونی باشه برام حرف دیگران مهم نمیشه ولی
    ی چیز دیگه هم باید بگم و اون اینکه من اینکارها رو صرفا برای خوب بودن و ثواب اخروی انجام نمیدن
    از این جهت انجام میدم که راضی می شم از خودم.
    مثلا گاهی وقت ها تو محیط کارم مسائلی پیش میاد که من باید حالت پلیس داشته باشم و برخورد کنم ولی من می گذرم و از نظر کاری قانون شکنی هم میشه و شاید از دید خدا هم مرتکب اشتباه میشم ولی چون خودم رضایت دارم از اینکه اون فرد رو بخشیدم و کارش رو گزارش نکردم ،احساس خوبی پیدا می کنم.
    بیشتر می خوام این احساس خوب الکی از بین بره .و فکر نکنم باید به همه کسایی که به نوعی مشکل دارن ،لطف کنم.

    از مدیران عزیز اگر کسی این پست رو دید لطفا انتهای عنوان من رو حذف کنه ...چون طولانی و موقع پاسخ دادن error میده.

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آذر 95 [ 17:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    394
    امتیاز
    4,863
    سطح
    44
    Points: 4,863, Level: 44
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    906

    تشکرشده 891 در 308 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: من نیاز دارم به دیگران محبت و لطف بیش از حد، کنم

    نقل قول نوشته اصلی توسط نازنین آریایی
    مهران عزیز پ .ن رو الان دیدم
    نه والا من نایابم مثل من دیگه نیست
    ممنون از وقتی گذاشتی آره واقعا حرفات درسته اگر من برام این کارها درونی باشه برام حرف دیگران مهم نمیشه ولی
    ی چیز دیگه هم باید بگم و اون اینکه من اینکارها رو صرفا برای خوب بودن و ثواب اخروی انجام نمیدن
    از این جهت انجام میدم که راضی می شم از خودم.
    مثلا گاهی وقت ها تو محیط کارم مسائلی پیش میاد که من باید حالت پلیس داشته باشم و برخورد کنم ولی من می گذرم و از نظر کاری قانون شکنی هم میشه و شاید از دید خدا هم مرتکب اشتباه میشم ولی چون خودم رضایت دارم از اینکه اون فرد رو بخشیدم و کارش رو گزارش نکردم ،احساس خوبی پیدا می کنم.
    بیشتر می خوام این احساس خوب الکی از بین بره .و فکر نکنم باید به همه کسایی که به نوعی مشکل دارن ،لطف کنم.

    از مدیران عزیز اگر کسی این پست رو دید لطفا انتهای عنوان من رو حذف کنه ...چون طولانی و موقع پاسخ دادن error میده.
    نه والله شانس منه نمیدونم چیه. به دختری که محبت می کنم در می ره از حد و حدودش (اصلا این شوخی نبود اما) خدا واسه همسرتون نگهتون داره.
    من فکر می کنم اگر همین 2 قسمت رو تغییر بدید به مرور شرایط براتون راحت تر می شه. شما باید انسانی رفتار کنید. گاهی اوقات تندخویی بسیار بهتر و انسانیتر از محبت افراطی هست.

  11. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 17 آبان 95 [ 15:15]
    تاریخ عضویت
    1391-2-26
    نوشته ها
    2,672
    امتیاز
    25,995
    سطح
    96
    Points: 25,995, Level: 96
    Level completed: 65%, Points required for next Level: 355
    Overall activity: 3.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocialVeteran25000 Experience Points
    تشکرها
    6,844

    تشکرشده 7,555 در 2,378 پست

    Rep Power
    352
    Array

    RE: من نیاز دارم به دیگران محبت ...

    نازنین جان به نظرم تا حدیشو حق داری. همکارات کارا و وظایف عادیشونو هم نمی کنن انگاری مثل تلفن جواب دادن. واسه همینم یه ادم با وجدان و با اخلاق مثله تو بینشون باشه خواه ناخواه برای اینکه بتونه کمی تعادل ایجاد کنه ناچار میشه که بیش از حد وظایفش کار کنه. واسه همینم یه مقداریش طبیعیه. به خاطر اینه که خوبی گلم. هر چند اینروزا نایاب شده.

    در یه مواردی نیازه که حدود رو به دیگران یاداوری کرد. مثلا اگه واقعا می خوای که لیوانتو و ظرفتو بشوره مسوولش خوب اینکارو بکن. مثلا می تونی وقتی داره جمع می کنه ظرفارو بهش کاملا جدی و مشخص بگی لطف کنین اینارو هم ببرین و بعدم مشغول کارت بشی. شاید اون فکر کرده تو دوست نداری به ظرف و لیوان شخصیت کسی دست بزنه. البته اگه لیوانت مال خودته و شخصیه.

    ببین وقتی ادمای اطراف زیادی دل گنده می شن و راحت از گرفتاری های دیگران می گذرن خود به خود تعادل به هم می خوره. خیلی خوبه که تو اونجایی و سعی می کنی این تعادل برقرار شه اما گلم اینو یادت باشه که اولویتو برای خودت بذاری. مثلا می تونی بگی پشت تلفن که سعی کنن با همون مسولش تماس بگیرن اما اگه نتونستن دوباره با همین شماره ی شما تماس بگیرن.

    در مورد اینکه دلت می خواسته با کسی ازدواج کنی که بهش ترحم کنی کارشناسا باید بیان نظر بدن. اما بقیه اش اصلا بد نیست خوبه خیلی هم خوبه اما اینروزا متاسفانه نایاب شده گلم. واسه همینم بهت سخت می گذره.

  12. 2 کاربر از پست مفید meinoush تشکرکرده اند .

    meinoush (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 دی 93 [ 23:45]
    تاریخ عضویت
    1391-5-23
    نوشته ها
    535
    امتیاز
    3,418
    سطح
    36
    Points: 3,418, Level: 36
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    573

    تشکرشده 935 در 360 پست

    Rep Power
    65
    Array

    RE: من نیاز دارم به دیگران محبت کنم

    سلام
    تاحالافکرمیکردم تنهام وفقط من این مشکل رودارم درحالیکه میبینم نه تنهانیستم
    چون من هم رشته ای دارم که دائم بامشکلات سروکاردارم ومجبورم حرفهای دیگران روبشنوم درسته که تمام سعیم رومیکنم توتصمیم گیری درست کمکشون کنم ولی بعدازاون فکروخیالش راحتم نمیذاره وای چی میشه؟چرااونطوری شده؟ و...
    بعدازمدتی دیدم وقتی که توهمه کارهاحتی وقتی وظایف من نیست به دیگران کمک میکنم اونهافکرمیکنندازسادگیمه و... بعدش باخودم فکرکردم وبه این نتیجه رسیدم که بهتره واقعیت روبپذیرم من نمیتونم مسئولیت همه ادماروبه عهده بگیرم بلکه هرکس بایدخودش تلاش کنه تابه نتیجه برسه من هم بایدوظایف خودم رودرحدتوانم درست انجام بدم
    باورکنیدوقتی دانش اموزی بهم میگفت مشکل دارم شب وروزبهش فکرمیکردم وبعضی وقتهاخودم وسایل موردنیازشون رو تهیه میکردم ودراختیارشون قرارمیدادم ولی بعدهادیدم نمیشه بایدمحکم باشم چون به زندگی خودم لطمه میخوره
    خواهرگلم فکرمیکنم خودارمانی شمادرحدبسیاربالایی رشدکرده وجلوی خودواقعیتون روگرفته است خودرادرحدبسیاربالایی مجبورمیکنیدکه خوب باشیدوکارتون رودرحداعلا انجام بدیدتااحساس رضایت به سراغتون بیاد
    بهتره باخودتون روراست باشیدبه خودتون بقبولونیدکه شمامسئول انجام تمام کارهادرحدتمام وکمال نیستیدبلکه هرکس وظایف خاص خودش روداره وشماهم بایستی وظایف مربوط به خودتون روانجام بدیدنه بیشترنه کمتر وقتی این حس درشمابوجودبیادکه من تمام کارهام روانجام دادم ودیگه نبایددرموردش فکرکنم خودبه خوداحساس رضایت درشماشکل میگیره
    درحالیکه درحال حاضرمیخواهیدازهرنظربهترین باشیدکه این امکان پذیرنیست بهتره واقعیت روبپذیرید
    موفق باشید

  14. کاربر روبرو از پست مفید roseflower تشکرکرده است .

    roseflower (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  15. #9
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,057
    امتیاز
    147,222
    سطح
    100
    Points: 147,222, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,670

    تشکرشده 36,012 در 7,405 پست

    Rep Power
    1093
    Array

    RE: میل به محبت بیش از حدبه دیگران ،چکارکنم؟

    نازنین عزیز

    همه اش از احساساتت ناشی میشه . کنترلش کن . این رویه ات ، هم بد آموزی دارد ، هم به خودت آسیب میزند .

    همیشه صبر ، در مقابل احساسهای ناخوشایند نباید باشد که ، بلکه گاه باید در برابر مطلوب های خوشآیند هم صبور بود و اقدام نکرد . مثلاً یک مادر طبق عاطفه اش دوست ندارد به بچه اش تو بگوید . اما وقتایی که لازم میشه اخمی هم برا بچه اش داشته باشد . در مقابل این عاطفه رقیقش صبوری می کند . اساساً تربیت کردن صبر در برابر عواطفی که نابجا میخواهند که ما خرجشان کنیم میخواهد و خیلی مهم هست و ما انسانها در رابطه با هم چه بخواهیم چه نخواهیم هم مربی هستیم هم متربی .( از هم تأثیر میگیریم و روی هم اثر میگذاریم )

    باید تمایلات عاطفی ات را تعدیل کنی .

    قبلاً بهت با اشاره به اهمیت حفظ حریمها گفته ام که حتی محبتمان به محارم خود نیز باید در و پیکر داشته باشد .

    میدونم راحت برایت این است که جلوی میل به محبت را نگیری و رهایش کنی . اما راحت طلبی را بزار کنار و تعادل داشته باش
    .

    مثالی از تجربه خودم میگم "

    در محیط کارم دو خدمت گذار بودندکه خیلی زحمت می کشیدند و خالصانه کار میکردند . یکیشون بضاعت چندانی هم نداشت . هر از گاهی دلم لک میزد برای دادن هدیه ای یا هرچیزی که بشه کمک و محبتی باشه . اما می دانستم تبعات داره :

    1 ایجاد این تصور که بنا به مسئولیتم و از بیت المال دارم این کار را میکنم پس جا دارد که چنین کرد

    2 - اگر ذکر می شد شخصی هست . هم ممکن بود عزت نفسشان خدشه ببینه ، هم توقع و انتظار ایجاد کند که بعد از من دیگری هم در آن جایگاه قرار گرفت باید چنین کند .

    3 - مرد بودند هرچند مسن اما باز هم جایگاه نداشت و ممکن بود سوء تعبیر شود . همچنین زمینه ساز اثر عاطفی میشد .

    و احتمالات دیگری از اثرات نامطلوب که الآن یادم نیست

    بنا به این دلایل در مقابل دلم و دلسوزی و میل به کمک می ایستادم و هیچ اقدامی نکردم جز اینکه از حسن کارشان به رئیس گفتم و پیشنهاد تشویق آنها را دادم .

    ضمناً ما توانایی اینرا نداریم به همه همه جوره و در همه حال محبت اینچنینی که تو در پیش گرفته ای کنیم . و اگر از عده ای دریغ کنیم آنوقت است که عذاب وجدان میاد سراغمان که تبعیض قائل شده ایم .

    از طرفی گاه همین دلسوزی و حمایت های از روی محبت ما ، مانع رشد و بالا رفتن مقاومت افراد در مواجهه با مسائل زندگی میشه .

    ظرافت میخواهد خرج دلسوزی و محبتی که از وجودت لبریز شده و میل به سیراب کردن دیگران دارد .

    با همان روش جدل عقل و احساس این میل را تعدیل و عاقلانه عمل کن . عقل راهنمای خوبی هست .


    موفق باشی عزیز


    .

  16. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    Hadi99g (دوشنبه 03 اسفند 94), فرشته مهربان (یکشنبه 01 بهمن 91)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 بهمن 91 [ 01:19]
    تاریخ عضویت
    1391-9-14
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    406
    سطح
    8
    Points: 406, Level: 8
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    111

    تشکرشده 111 در 59 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: در مقابل میل به محبت بیش از حدبه دیگران ،چکارکنم؟

    سلام نازنین جان.به عنوان یه عضو کوچیک نظر میدم
    این چیزی که شما بیان کردی من در بین دوستان و خودم هم دیدم
    واقعا درست کردنش زمان میبره
    من دلم واسه همه میسوخت اما الان فقط رسوندمش به مادرم
    دلم میخواست سوپرومن! باشم.همه رو از سختی و درد نجات بدم(مثلا دلم میخواست خواستگار خودمو به دوست یتیمم معرفی کنم!که زشت بود این کارا روم نمیشد)
    ....
    اما یکم به خودم اومدم.گاهی میدیدم هیچ کاری از دستم بر نمیاد.اون طرف خودش این زندگیو انتخاب کرده.خودش خواسته.و گرنه در جهت بهبود کاری میکرده

    بعضیا اصلا اون جور زندگی کردنو دوست دارن اینکه یکی دلشون براشون بسوزه
    ...
    بابا جونم به خودت بگو ما که مسئول بدبختی طرف نیستیم.جاهلیت خود طرف هست.فرهنگ پایین خود طرف هست اراده پایین طرف هست و الی ماشاالله
    هر سری به خودم میگم که تو سوپرمن و بتمن و مرد عنکبوتی نیستی!!!!!
    گاهی وقتا دل سوزوندن واسه یکی ،مانع پیشرفتش میشه
    به اینم فکر کن.طرفو وابسته به خودت که کنی دیگه اختیار نداره.نمیتونه رشد کنه


    امیدوارم بدرد خورده باشه
    التماس دعا

  18. کاربر روبرو از پست مفید سپیده سحر تشکرکرده است .

    سپیده سحر (چهارشنبه 04 بهمن 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.