به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 38
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1391-10-14
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    151
    سطح
    3
    Points: 151, Level: 3
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 37 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Arrow به معنای واقعیه کلمه به ته ته خط رسیدم (نمیدونم چرا... )

    سلام به همگی
    من داشم تو گوگل سرچ میکرم ((راه بدون درد خودکشی)) (البته برای بار هزارم!) که اومدم تو این انجمن و پست هایی دیدم که یه نفر زده بود و نوشته بود که میخوام خودکشی کنم و بقیه هم به دنبال علت و ارامش بخشیدن. برا همین اومدم یه پست بزنم و واقعا نمیدونم چرا!
    نمیدونم از کجا بگم براتون،اسمم رضا هستش،من نیمدم اینجا تا بهم بگید چرا به این زودی؟ واسه این نیمدم که بقیه زیر پستم کامنت بزارن و ترحم دیگرانو برای خودم جمع کنم، من خیلی خسته تر از این حرفام...
    خیلیا تا یه تقی به توقی میخوره یا با مامانشون قهر میکنن یا یه مشکل کوچیک براشون به وجود میاد میگن به اخر خط رسیدمو میخوایم خودکشی کنیم، ولی من به معنای واقعیه کلمه به ته ته خط رسیدم. کدومتون از دوم دبیرستان به فکر خودکشی هستین؟ کدومتون هرشب چراغو خاموش میکنین میشینین زجه میزنید؟ کدومتون...
    نمیخوام چرت بگم و وقتتونو بگیرم ولی مشکلاتمو میگم، اول از همه از ظاهرم بگم که خوب نیس، مدرسه که میرفتم که کلا اگه یه روز توسط بچه ها مسخره نمیشدم باید از خوشحالی سکته میکردم حتی چند دفعه معلم هم منو جلوی همه مسخر کرد به خاطر چهرم به خاطر چیزی که دست خودم نبوده که چه شکلی باشه. پوست بدنم به شدت مشکل داره به طوری که 8 ساله کسی بدنه منو ندیده (یه خاطره : رفتیم دسته جمعی اردو من نتونستم برم با بقیه تو استخر تنها نشستم بیرون گریه کردم) من انقدر قوی هستم که به خاطر قیافم خودکشی نکنم اینا که اصلا مسئله ای نیس فقط گفتم تا بدونین
    مطمئنم که بیماری قلبی دارم ولی نمیخوام ازش باخبر بشه کسی برا همین نرفتم تاحالا پیش دکتر! و چندتا مشکل جسمی دیگه که ازش بگذریم حالا
    من 2 سال برای کنکور خوندم ولی رشته ای که میخواستم قبول نشدم همه مسخرم کردن خیلیا گفتن کم هوشم خیلیا گفتن بخیال! ولی اینم چیزی نیس
    من خیلی تنهام خیلی واقعا هیچکسو ندارم که باهاش خودم باشم
    من ازین دنیا حالم بهم میخوره،از دنیایی که ادمای هم سن من با دختر خوابیدنو بزرگ بودن میدونن،وقتی تو خیابون که را میرم فقط چشمو میدوزم به کاشیه کف خیابون و هدفونم تو گوشمه و تو دنیای خودم نه تو این دنیایه کثیف
    اینا حرفاییه که به هیچکس به جز شما نگفتم . تنها دلیلی که مثل دفعه های پیش تا الان خودکشی نکردم وجود پدر مادرمه چون نمیخوام با رفتنم اونارو داغون کنم واقعا تنها دلیلمه نه اینکه رابطم باهاشون خوب باشه ها فقط من خیلی واسشون بی مصرفم یعنی یه کیسه برنج براشون بیشتر فایده داشت! اگه نبودن ثانیه ای مکث نمیکردم
    منم اگه جای شما بودم الان نمیدونستم چی کامنت بزارم که ارومم کنه ولی فک نکنم موفق بشید، اگه کامنتم نزارید همین که خوندید لااقل میدونم یکی دردمو میدونه

  2. 19 کاربر از پست مفید Rezaydc تشکرکرده اند .

    mohammad6599 (دوشنبه 07 مرداد 92)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    تو فقط می خوای شنیده بشی دیده بشی راجع بهت حرف بزنن،یک کلام دنبال توجهی این از جمله آخرت مشهوده.

    مشکلی نداری که بخوای خودکشی کنی تنها مسئله ظاهرته که خودت گفتی برات مهم نیست.در مورد قلب وقتی

    دکتر نرفتی از کجا می دونی مشکل داره؟

    البته برای بهتر دیده شدن باید عنوان تاپیکت مرتبط با مطلبت باشه.

  4. 6 کاربر از پست مفید فرهنگ 27 تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 15 دی 91)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 18 اردیبهشت 95 [ 21:42]
    تاریخ عضویت
    1391-10-02
    نوشته ها
    181
    امتیاز
    3,890
    سطح
    39
    Points: 3,890, Level: 39
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 60
    Overall activity: 8.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,697

    تشکرشده 825 در 209 پست

    Rep Power
    30
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    سلام
    خودت میدونی نومیدی چقد بده پس چرا اینقد نومید...چرا فکر میکنید فقط خودتون مشکل دارید کاش کمی واضحتر با عینک جدید به اطرافتون نگاه میکردین کاش یکم تو این سایت چرخ میزدین میدید دنیا چخبراه تازه کسی درد واقعیشو نمیگه..من درحدی نیستم که بخام برات نسخه بنویسم پیشنهاد میکنم حتما تاپیک بچه هایی که با آقای sci مشاوره داشتن بخونید (نویسنده تاپیکها:saeed63 ,ترانه89، بهار.زندگی..) یا اگه ایشون وقت داشتن بازم لطف کنن بیان کمکتون کنن..خداجون تو قران میفرماید:اگه انسانی رو بکشید یعنی تمام دنیا رو کشتی اگه کسی رو از مرگ نجات بدی تمام دنیارو از مرگ نجات دادی...فکر شما خود شما نیست یه چیز مجزاست..یادت باشه پسرخوب انقد آدما هستم پوستشون داغونه انقد بیماری صعب العلاج دارن خداروشکرکن سالمی خداروشکرکن که چشم پاک داری...راستی راجبه قلبت یه چکاب برو اما اغلب آدما بخاطر مشکل عصبی یه دردهایی دارن اما مشکل قلبی ندارن یا اینکه پرلپس دریچه میترال که اونم فکرکنم یک سوم آدما دارن و اصلا مشکلی نی.. مگه اینقد آدما که بهترین دانشگاه و رشته رو خوندن چه کردن ..کاش بعضی از معلمها مواظب رفتارشون باشند یکی رو میشناسم که چهارم ابتدایی بود بخاطر اینکه یک حرف از کلمه ای جاگذاشت معلم اون پسر رو با کلمه نصف نیمه صدازد..همین کلمه شد لقب این آقا تا الان که بچه7 ساله داره اون پسر کلاس پنجم ترک تحصیل کرد ببین وضع تو بدتره یا اون؟؟...ببین پسرخوب اگه قرار باشه بحرفهای اینو اون گوش بدی که همه باید دق کنن..راستی پوستت با لیزر درمان نمیشه اصلا رفتی دکتر؟تا بحال برای شادمانی و تنهاییت و روحیه خودت چکردی؟خدا هرکی رو یه شکل آفریده قرار باشه عین هم باشن که نمیشه همه آدما دوس دارن بهترین باشن..باید فکرتو درست کنی..الهی هرچه زودتر شادیتو ببینیم..من برات دعا میکنم...با آرزوی بهترینها برای شما از ته ته دل
    بزرگترین هنر، عشق ورزیدنه

  6. 8 کاربر از پست مفید باران بهاری11 تشکرکرده اند .

    setare_000 (چهارشنبه 27 دی 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 17 بهمن 93 [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,633
    سطح
    23
    Points: 1,633, Level: 23
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 42 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    سلام آقا رضا!
    خوبین؟
    خیلی عالیه که اومدین اینجا حرف دلت رو گفتی
    همه دنیا طوری که شما فکر میکنین نیست.......
    و همه تو دنیا طوری که شما فکر میکنین نیستن........
    همه مشکل دارن.... چاره چیه؟ همه برن خودکشی بکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آقا رضا چند سالته؟
    چی کار میکنی ؟ آیا درآمدی از یکجا داری یا نه؟
    اکثر نوجوان ها و جوان ها بنا به دلایلی که خودتون هم اقرار کردین و سن و سال شما همین فکر ها به سرش میزنه!!!
    چند تا رو من میگم خودت بخونی بهتره ! یه چیزایی گیرت میاد ...
    به خاطر شکست در روابط با جنس مخالف! شکست های عشقی و احساسی
    به خاطر ترس از خدمت سربازی برای پسران
    به خاطر احساس سرباری و عدم تمکن مالی!
    به خاطر تغییرات بدنی و ظاهری که نشانه بلوغه ! مثلا کلفت شدن صدا و بینی در آقایان ... بزرگ شدن باسن و برآمدگی های سینه در خانم ها! جوشهای صورت و........
    عدم مراجعه به دکتر به خاطر ترس از شنیدن بیماری صعب العلاج و سرطانها!
    فرار از جمع به خاطر تحقیر نشدن! مثلا عدم موفقیت در تحصیل و کنکور!
    عدم همکلام شدن با جنس مخالف
    و الی آخر
    خیلی ها در مورد شما صادقه!!!!!
    ولی به مرور زمان خود شما هم به واهی بودن همه اینها پی خواهین برد....
    همین که تا حالا اقدامی نکردید نشانه اینه که دنیا رو با همه بدیهاش دوست داری....
    چند تا برادر و خواهر داری؟
    پدر و مادرت شغلشون چیه؟ درآمدشون چقدره؟
    با سپاس
    سبز باشین

  8. 5 کاربر از پست مفید سجاد صالحی تشکرکرده اند .


  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 بهمن 91 [ 11:22]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    217
    سطح
    4
    Points: 217, Level: 4
    Level completed: 34%, Points required for next Level: 33
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 54 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    دوست عزیز گفتی تنها دلیلت واسه خودکشی نکردن پدر مادرت هستن این دلیل کمی نیس.
    البته خیلی دلایل دیگه هستن که اگه بهشون فک کنی از خودکشی منصرف میشی.
    هنوز جوونی وکلی فرصت داری واسه شکوفا شدن
    یه دوستی داشتم که شرایطی مشابه شرایط تو داشت. شایدم شدیدتر از مشکل تو. یه ایرادی تو صورت و بدنش داشت که باجراحی هم درست نمیشد طفلی یه دختر 20 ساله بود مشکل ظاهری واسه دخترا شاید زجرآورتر هم باشه. تو کلاس زبان باهاش آشنا شدم وقتی دیدم هم صحبتی نداره باهاش طرح رفاقت ریختم و دیدم خیلی افسردس و از دنیا بریده حرفای منم آرومش نمیکرد. ولی بعد یه مدت رفته بود پیش مشاور . خیلی حالش بهتر شده بود.
    چن وق پیش دیدم تو یکی از فرهنگسراها نمایشگاه خوشنویسی و طراحی گذاشته. همش کارای خودش بود
    وقتی دیدم خیلی خوشحال شدم.
    گفت با کمک مشاورم تصمیم گرفتم افسردگی رو بذارم کنار و برم دنبال توانایی هام. امیدوارم حالش همیشه خوب بمونه.
    شمام به جای افسرگی خودتو سرگرم کن با هنر با ورزش یا هر چی که دوس داری.

  10. 7 کاربر از پست مفید **sevil** تشکرکرده اند .


  11. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 14:00]
    تاریخ عضویت
    1391-2-28
    نوشته ها
    312
    امتیاز
    1,518
    سطح
    22
    Points: 1,518, Level: 22
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 82
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    925

    تشکرشده 957 در 224 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    رضای عزیز برادر خوبم سلام ..
    میدونم و میفهمم چی میگی .. توی مشکلاتت اول از همه به ظاهرت اشاره کردی .. و من میدونم که مشکل های بعدیت شدیدا و قویا به همین مشکلت ربط داره ..
    نمیدونم چند سالته و الان مشغول چه کاری هستی ..
    اما میدونی من خیلی ها رو میشناسم که با چهره و وضع ظاهریشون اعتماد به نفس بسیار بالائی داشتن و شدیدا هم موفق شدن تو کارشون .. تو دوران دبیرستان با یه خانومی همکلاس بودم که انگشتهای دستش قطع شده بود و چهره ش هم بنده ی خدا ترسناک بود .. اما الان همون خانوم داره تو یکی از دانشگاه هایی که ارزوی همه ست درس میخونه و کار میکنه و من با سلامت بدنی و چهره ی خوبم همچنان دیپلمه ی خونه نشین هستم !!
    مهم نیست ظاهرت چه مشکلی داره .. مهم اینه که خودتو با همین ظاهر و همین هویت قبول داشته باشی .. تو گذشته تحقیرت کردن و اسیب دیدی و اعتماد به نفست رو از دست دادی .. اما الان وقتشه که گذشته رو هم برای خودت جبران کنی . احترامی که دیگران به خاطر ظاهرت بخوان بهت بذارن همون بهتر که نذارن !!
    این بی هدفی و حس بی مصرف بودن رو از خودت دور کن ..
    بگرد یه کار پیدا کن حتی با حقوق خیلی کم .. درست رو ادامه بده و به دیگران ثابت کن که میتونی .
    ثابت کن رضا هرجوری که باشه هر ضعفی که داشته باشه یکی از مخلوقات خداست و قابل احترامه ..
    خودت به خودت احترام بذار و برای خودت ارزش قائل شو ..
    گفتی تنها امیدت پدر و مادرت هستن .. کاری کن که باعث سر بلندی شون بشی و خوشحالشون کنی ..

    اقا رضا من 21 سالمه . از بچگی کسی رو نداشتم که بالا سرم باشه و کمکم کنه .. چهار بار تا حالا خودکشی کردم و کارم به بیمارستان کشیده .. دست چپم انقدر جای تیغ و بریدگی روشه که الان از شوهرم خجالت میکشم .. تو اون زمان فکر میکردم دنیا به اخر رسیده و باید بمیرم . اما الان میفهمم که دنبال جلب توجه دیگران بودم . میخواستم دیده بشم ..

  12. 9 کاربر از پست مفید الف-ح تشکرکرده اند .

    الف-ح (چهارشنبه 27 دی 91)

  13. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,024 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    سلام اقا رضا

    بله ! این یک واقیعته.اگر دست به رفتار نا پخته ای بزنی تا اخر عمر پدر و مادرت باید غصه بچه از دست رفته اشون رو بخورن و راحت بگم کمرشون رو خواهی شکست

    من زیر پستت تشکر نزدم چون دیدم خیلی نگاه سطحی و گذرایی به زندگی داری و همچینین رفتارت برعکس اون چیزی که میخواهی نشون بدی اصلا منطقی نیست و شدیدا کودکانه است.

    اقا رضا !

    فکر نکن من نفسم از جای گرم بلند میشه.نه همچین خبری نیست.کاملا درکت میکنم.منم ده سال پیش یه مشکل جسمی وحشتناکی برام پیش امد...افسرده شدم...منزوی شدم...گوشه گیر شدم....نه مهمونی...نه مسافرتی...هیچ جا نمیرفتم.

    یه روزی یکی بهم گفت تو تلاش خودت رو برای درمانت کردی...دیگه برای خودت زندگی کن.برات حرف دیگران مهم نباشه....تو اگر سالم ترین انسان هم باشی مردم برات حرف درمیارن.....

    همینجوری که داشت حرف میزد بهش گفتم ببین گوش من از این چرندیات روانشناسانه پره ! ولم کن بابا ! بذار به درد خودم بسوزم...!

    اما یکی دو روز دیگه نشستم فکر کردم.دیدم به خاطر این مشکل دارم همه چیمو از دست میدم...یکباره تصمیم گرفتم...مصمم و با قدرت...و این سیکل رو شکستم...

    مفصله....حالا ده سال میگذره از اون روزا و ذره ای از اثر اون مشکل لاینحل و جواب کرده دکترها در من دیده نمیشه.

    خودم به خودم رسیدم.

    به پدر و مادرم گفتم میخوام تحت درمان باشم و ازتون کمک میخوام.

    گفتم برای خوب شدنم حاضرم سخت ترین درمانها رو هم تحمل کنم....

    شما خیلی خیلی ضعیفی..حتی دنبال راهی برای کشتن بدون دردی !



    من نمیدونم مشکل شما چیه....

    اما خودت یه نگاهی بکن به دوروبرت

    الان دیگه سخت ترین مریضیها مثل تالاسمی..سرطانهای کشنده...هپاتیت و هزاران مریضی دیگه درمان شده است.

    چقدر برای درمانت تلاش کردی.؟

    قطعا پدر و مادرت حالشون از تو بدتره...اونا منتظر یه چراغ سبز از تو برای کمک بهت هستن و اینکه ادم ببینه برای عزیز ترین کسش نمیتونه کاری کنه خیلی دردناکه

    تو به اونا کمک کن ! اره..چه اشکالی داره؟!

    روزی که به مادرم گفتم میخوام کمکم کنید تا درمان بشم مادرم فقط گریه میکرد و اشک میریخت....

    نمیدونم چرا وقت گفتی بهت گفتن کم هوشی یاد انشتین افتادم !
    که از مدرسه به خاطر کم هوشیش بیرونش کرده بودن....

    من قشنگ درکت میکنم...تنهاییت رو..غم رو دلت رو..نیاز به همدم رو....

    همه رو درک میکنم...اینا همش گذراست و باید بتونی مدیریتش کنی

    منم یه زمانایی حال تورو داشتم...الان که به خوشیهای زندگیم نگاه میکنم میگم عجب مریم ! فکر کودکانه ای داشتی !

    باید برای زندگیت برنامه بریزی


    اول از همه به یه مشاور مراجعه کنی و به موازات اون به چند تا دکتر مجرب و کاربلد سر بزنی

    دوم اینکه تلاشت رو بکنی و توکلت به خدا باشه(راستی ! توی حرفات اثری از خدا ندیدم ! رابطه ات چطوره؟)

    سوم اینکه انقدر تلاش کنی تا رشته مورد علاقه ات قبول بشی

    چهارم اینکه بری سمت کاری که دوست داری. و هرطور باشه واردش بشی...

    اینها رو فعلا داشته باش

  14. 8 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (چهارشنبه 27 دی 91)

  15. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 18:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-26
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    756
    سطح
    14
    Points: 756, Level: 14
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    232

    تشکرشده 239 در 79 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    مگه همه باید برن دانشگاه؟ اینکه شما قبول نشدی نشون نمیده شما کم هوشی، شاید مدل درس خوندن رو بلد نیستید، مطمئنم اگه بخواید بالاخره قبول میشید. اما اگرم دیگه حال درس خوندن ندارید خب استعدادای دیگه تونو دنبال کنید. ببینید به چه کاری علاقه دارید سعی کنید تو همون پیشرفت کنید و استاد بشید

    بعد از اونم روی اعتماد به نفستون کار کنید تا دیگه کسی جرئت نکنه بخاطر چیزی که دست خودتون نیست بهتون حرفی بزنه. شما چرا بهشون اجازه میدید!
    به جز چهره، درباره همین کنکورم نباید اجازه بدید کسی بهتون بگه کم هوشید چون دانشگاه قبول نشدید! تازه اونم فقط با 2 بار کنکور دادن! پس اینهمه آدمی که کنکور قبول نمیشن و سالها پشت کنکور میمونن کم هوشن! ولی من ندیدم کسی بهشون اینو بگه. میدونید چرا؟ چونکه اونا این اجازه رو به کسی نمیدن. خودشونو دوست دارن و نمیذارن کسی بهشون حرف نامربوط بزنه

    بیماریم الآن دیگه یه چیزیه که اکثر آدما یه چندتایی ازش دارن. حالا یکی حادتر یکی خفیف تر. دنبال درمانشون باشید

    بجز اعتماد به نفس مشکل بعدیتون طرز فکر شماست. فکر می کنید موفقیت همونیه که همه آدما دارن دنبالش میرن. شاید اون راهی که همه دارن میرن تا به خوشبختی برسن برای شما بسته باشه ولی خوشبختی و موفقیت راههای بیشتری داره. خلاق باشید و اون راههایی که پیش پاتون هستو پیدا کنید تا بهش برسید.
    وقتی کمتر سزاوارم، به من مهر بورز، آخر آن زمان نیازمندترم

  16. 7 کاربر از پست مفید زنده دل تشکرکرده اند .

    زنده دل (شنبه 16 دی 91)

  17. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 بهمن 91 [ 01:05]
    تاریخ عضویت
    1391-10-14
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    151
    سطح
    3
    Points: 151, Level: 3
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 37 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
    تو فقط می خوای شنیده بشی دیده بشی راجع بهت حرف بزنن،یک کلام دنبال توجهی این از جمله آخرت مشهوده.

    مشکلی نداری که بخوای خودکشی کنی تنها مسئله ظاهرته که خودت گفتی برات مهم نیست.در مورد قلب وقتی

    دکتر نرفتی از کجا می دونی مشکل داره؟

    البته برای بهتر دیده شدن باید عنوان تاپیکت مرتبط با مطلبت باشه.
    سلام به شما ممنون ولی فک کنم من بد گفتم، من اصلا دنبال دیده شدن نیستم فقط خیلی تنهام و کسیو ندارم که باهاش حرف بزنم نمیخوام همه منو ببینن فقط یه نفرو لازم داشتم که امرو نهی نکنه فقط درکم کنه نه هیچ چیزه دیگه
    در مورد قلبمم انشاالله اقدام میکنم و دعا کنید یه چیز جدی باشه!
    جمله ی اخر بیشتر ناراحتم کرد تا همدردی

    نقل قول نوشته اصلی توسط باران بهاری11
    سلام
    خودت میدونی نومیدی چقد بده پس چرا اینقد نومید...چرا فکر میکنید فقط خودتون مشکل دارید کاش کمی واضحتر با عینک جدید به اطرافتون نگاه میکردین کاش یکم تو این سایت چرخ میزدین میدید دنیا چخبراه تازه کسی درد واقعیشو نمیگه..من درحدی نیستم که بخام برات نسخه بنویسم پیشنهاد میکنم حتما تاپیک بچه هایی که با آقای sci مشاوره داشتن بخونید (نویسنده تاپیکها:saeed63 ,ترانه89، بهار.زندگی..) یا اگه ایشون وقت داشتن بازم لطف کنن بیان کمکتون کنن..خداجون تو قران میفرماید:اگه انسانی رو بکشید یعنی تمام دنیا رو کشتی اگه کسی رو از مرگ نجات بدی تمام دنیارو از مرگ نجات دادی...فکر شما خود شما نیست یه چیز مجزاست..یادت باشه پسرخوب انقد آدما هستم پوستشون داغونه انقد بیماری صعب العلاج دارن خداروشکرکن سالمی خداروشکرکن که چشم پاک داری...راستی راجبه قلبت یه چکاب برو اما اغلب آدما بخاطر مشکل عصبی یه دردهایی دارن اما مشکل قلبی ندارن یا اینکه پرلپس دریچه میترال که اونم فکرکنم یک سوم آدما دارن و اصلا مشکلی نی.. مگه اینقد آدما که بهترین دانشگاه و رشته رو خوندن چه کردن ..کاش بعضی از معلمها مواظب رفتارشون باشند یکی رو میشناسم که چهارم ابتدایی بود بخاطر اینکه یک حرف از کلمه ای جاگذاشت معلم اون پسر رو با کلمه نصف نیمه صدازد..همین کلمه شد لقب این آقا تا الان که بچه7 ساله داره اون پسر کلاس پنجم ترک تحصیل کرد ببین وضع تو بدتره یا اون؟؟...ببین پسرخوب اگه قرار باشه بحرفهای اینو اون گوش بدی که همه باید دق کنن..راستی پوستت با لیزر درمان نمیشه اصلا رفتی دکتر؟تا بحال برای شادمانی و تنهاییت و روحیه خودت چکردی؟خدا هرکی رو یه شکل آفریده قرار باشه عین هم باشن که نمیشه همه آدما دوس دارن بهترین باشن..باید فکرتو درست کنی..الهی هرچه زودتر شادیتو ببینیم..من برات دعا میکنم...با آرزوی بهترینها برای شما از ته ته دل
    من تاحالا هزار بار سعی کردم که بیخیال زندگی کنم ولی نمیدونم نمیشه، خیلی ها اصلا واسشون مهم نیس که چه اتفاقی تو اینده قرار بیوفته ولی نمیدونم چرا من هیچوقت نتونستم مثل بقیه بیخیال باشمو بگذرونم، مشکل قلبم اینجوریه که 200 متر میدوم قلبم کلا تیر میکشه و بازوی دست چپمم بعضی موقه ها تیر میکشه(اونایی که واردن میدونن ربط داره) در مورد پوستمم که ببینید شب کابوس میبینید!
    میدونم خیلی ادما هستن که مشکلای منو دارن کاملاااااااا از این موضوع اگاهم ولی اونا یهو همه مشکلارو باهم ندارن، مثلا یکی قیافش بده ولی بدنش سالمه یکی بدنش سالمه قیافش بده ولی یکی که مثل خودم باشه تاحالا خیلی خیلی کم دیدم . اونایی هم که مشکل دارن ولی ادامه میدن لا اقل تو یه زمینه استعداد دارن ولی من...بیخیال
    دستت درد نکنه که نظر دادی واقعا فکر نمیردم یه نفر که منو نمیشناسه این همه برای من بنویسه.خیلی ممنون

    نقل قول نوشته اصلی توسط سجاد صالحی
    سلام آقا رضا!
    خوبین؟
    خیلی عالیه که اومدین اینجا حرف دلت رو گفتی
    همه دنیا طوری که شما فکر میکنین نیست.......
    و همه تو دنیا طوری که شما فکر میکنین نیستن........
    همه مشکل دارن.... چاره چیه؟ همه برن خودکشی بکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آقا رضا چند سالته؟
    چی کار میکنی ؟ آیا درآمدی از یکجا داری یا نه؟
    اکثر نوجوان ها و جوان ها بنا به دلایلی که خودتون هم اقرار کردین و سن و سال شما همین فکر ها به سرش میزنه!!!
    چند تا رو من میگم خودت بخونی بهتره ! یه چیزایی گیرت میاد ...
    به خاطر شکست در روابط با جنس مخالف! شکست های عشقی و احساسی
    به خاطر ترس از خدمت سربازی برای پسران
    به خاطر احساس سرباری و عدم تمکن مالی!
    به خاطر تغییرات بدنی و ظاهری که نشانه بلوغه ! مثلا کلفت شدن صدا و بینی در آقایان ... بزرگ شدن باسن و برآمدگی های سینه در خانم ها! جوشهای صورت و........
    عدم مراجعه به دکتر به خاطر ترس از شنیدن بیماری صعب العلاج و سرطانها!
    فرار از جمع به خاطر تحقیر نشدن! مثلا عدم موفقیت در تحصیل و کنکور!
    عدم همکلام شدن با جنس مخالف
    و الی آخر
    خیلی ها در مورد شما صادقه!!!!!
    ولی به مرور زمان خود شما هم به واهی بودن همه اینها پی خواهین برد....
    همین که تا حالا اقدامی نکردید نشانه اینه که دنیا رو با همه بدیهاش دوست داری....
    چند تا برادر و خواهر داری؟
    پدر و مادرت شغلشون چیه؟ درآمدشون چقدره؟
    با سپاس
    سبز باشین
    من مثل بقیه نوجون هایی که شما دیدین نیستم اقا سجاد
    اون نوجون هایی که میگین از دوم دبیرستان موهاشون شروع کرد به سفید شدن؟
    اونایی که میگین هر شب به مدت 5 سال بدون وقفه به خودکشی فکر میکنن؟
    اونا هم مثل من انقدر مسخره شدن که جرات نمیکنن تو مترو حتی سرشونو بالا بگیرن؟
    اونا...........................
    من 19 سالمه
    نه درامدی هم ندارم
    ازین 7 موردی که شما شموردی من فقط یکیشو داشتم همونی که نوشته بودید فرار از جمع..
    اخریش هم که کلا کسی با من همکلام نمیشه که من بخوام باهاش همکلام نشم!
    در مورد بیماری هم من از خدامه یه چیزی بگیریم مخصوصا لاعلاج!
    یه خواهر دارم
    پدرمم کارمنده مادرمم خانه دار درامد هم متوسط
    ممنون به خاطر وقتی که گذاشتین

    نقل قول نوشته اصلی توسط **sevil**
    دوست عزیز گفتی تنها دلیلت واسه خودکشی نکردن پدر مادرت هستن این دلیل کمی نیس.
    البته خیلی دلایل دیگه هستن که اگه بهشون فک کنی از خودکشی منصرف میشی.
    هنوز جوونی وکلی فرصت داری واسه شکوفا شدن
    یه دوستی داشتم که شرایطی مشابه شرایط تو داشت. شایدم شدیدتر از مشکل تو. یه ایرادی تو صورت و بدنش داشت که باجراحی هم درست نمیشد طفلی یه دختر 20 ساله بود مشکل ظاهری واسه دخترا شاید زجرآورتر هم باشه. تو کلاس زبان باهاش آشنا شدم وقتی دیدم هم صحبتی نداره باهاش طرح رفاقت ریختم و دیدم خیلی افسردس و از دنیا بریده حرفای منم آرومش نمیکرد. ولی بعد یه مدت رفته بود پیش مشاور . خیلی حالش بهتر شده بود.
    چن وق پیش دیدم تو یکی از فرهنگسراها نمایشگاه خوشنویسی و طراحی گذاشته. همش کارای خودش بود
    وقتی دیدم خیلی خوشحال شدم.
    گفت با کمک مشاورم تصمیم گرفتم افسردگی رو بذارم کنار و برم دنبال توانایی هام. امیدوارم حالش همیشه خوب بمونه.
    شمام به جای افسرگی خودتو سرگرم کن با هنر با ورزش یا هر چی که دوس داری.
    سلام
    یه اشتباه داشت متن شما اونم اینه که فرمودید هنوز جوونی.
    والا من از یه ادم 30 ساله هم از لحاظه فکری پیرترم،تمام همسنام کلا تو یه فازه دیگه ان. فقط از لحاظ ظاهری به 20 ساله ها میخورم البته اگه موهامو یکم زنگ بزنیم سفیدیش معلوم نشه!
    اون دختری هم که شما فرمودید بالاخره یه استعدادی داشت ولی کلا من یه موجود کاملا داغونم، کلا هدفه خلقتمو نمیدونم شما فهمیدید به منم اطلاع بدید

    نقل قول نوشته اصلی توسط الف-ح
    رضای عزیز برادر خوبم سلام ..
    میدونم و میفهمم چی میگی .. توی مشکلاتت اول از همه به ظاهرت اشاره کردی .. و من میدونم که مشکل های بعدیت شدیدا و قویا به همین مشکلت ربط داره ..
    نمیدونم چند سالته و الان مشغول چه کاری هستی ..
    اما میدونی من خیلی ها رو میشناسم که با چهره و وضع ظاهریشون اعتماد به نفس بسیار بالائی داشتن و شدیدا هم موفق شدن تو کارشون .. تو دوران دبیرستان با یه خانومی همکلاس بودم که انگشتهای دستش قطع شده بود و چهره ش هم بنده ی خدا ترسناک بود .. اما الان همون خانوم داره تو یکی از دانشگاه هایی که ارزوی همه ست درس میخونه و کار میکنه و من با سلامت بدنی و چهره ی خوبم همچنان دیپلمه ی خونه نشین هستم !!
    مهم نیست ظاهرت چه مشکلی داره .. مهم اینه که خودتو با همین ظاهر و همین هویت قبول داشته باشی .. تو گذشته تحقیرت کردن و اسیب دیدی و اعتماد به نفست رو از دست دادی .. اما الان وقتشه که گذشته رو هم برای خودت جبران کنی . احترامی که دیگران به خاطر ظاهرت بخوان بهت بذارن همون بهتر که نذارن !!
    این بی هدفی و حس بی مصرف بودن رو از خودت دور کن ..
    بگرد یه کار پیدا کن حتی با حقوق خیلی کم .. درست رو ادامه بده و به دیگران ثابت کن که میتونی .
    ثابت کن رضا هرجوری که باشه هر ضعفی که داشته باشه یکی از مخلوقات خداست و قابل احترامه ..
    خودت به خودت احترام بذار و برای خودت ارزش قائل شو ..
    گفتی تنها امیدت پدر و مادرت هستن .. کاری کن که باعث سر بلندی شون بشی و خوشحالشون کنی ..

    اقا رضا من 21 سالمه . از بچگی کسی رو نداشتم که بالا سرم باشه و کمکم کنه .. چهار بار تا حالا خودکشی کردم و کارم به بیمارستان کشیده .. دست چپم انقدر جای تیغ و بریدگی روشه که الان از شوهرم خجالت میکشم .. تو اون زمان فکر میکردم دنیا به اخر رسیده و باید بمیرم . اما الان میفهمم که دنبال جلب توجه دیگران بودم . میخواستم دیده بشم ..
    سلام به شما
    بله من متوجه ام که ظاهر هیچ ربطی به موفقیت کاری نداره ( البته میدونیم که یکم داره!) ولی من هرکاریو شروع میکنم با اینکه سعیمو میکنم ولی در اخر گند میزنم، نیمدونم ولی انگار فلسفه زندگیم رو شکسته میدونم این حرف ناامیدانه هستش ولی واقعا خودم از دست خودم خسته ام. خودم از خودم بدم میاد
    هرکی که یه چیزی کم داره بجاش یه چیزیو بیشتر داره تا جبران بشه، مثلا اینایی که نابینا هستن 90 درصدشون وحشتناک باهوشن ولی من انگار خیلی چیزارو کم دارم ولی هیچی بجاش اضافه نگرفتم
    راستی رو دست چپ منم جای تیغ 3 ساله که هست، بعضی موقه ها تو حموم تیغ رو میگیرم دستم میزارم رو رگم چشامو میبندم و به این فکر میکنم که اگه بکشم بعدش چی میشه، ولی فقط حالتی که پدرو مادرم با دیدنم پیدا میکنن نمیزاره این کارو بکنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط maryam123
    سلام اقا رضا

    بله ! این یک واقیعته.اگر دست به رفتار نا پخته ای بزنی تا اخر عمر پدر و مادرت باید غصه بچه از دست رفته اشون رو بخورن و راحت بگم کمرشون رو خواهی شکست

    من زیر پستت تشکر نزدم چون دیدم خیلی نگاه سطحی و گذرایی به زندگی داری و همچینین رفتارت برعکس اون چیزی که میخواهی نشون بدی اصلا منطقی نیست و شدیدا کودکانه است.

    اقا رضا !

    فکر نکن من نفسم از جای گرم بلند میشه.نه همچین خبری نیست.کاملا درکت میکنم.منم ده سال پیش یه مشکل جسمی وحشتناکی برام پیش امد...افسرده شدم...منزوی شدم...گوشه گیر شدم....نه مهمونی...نه مسافرتی...هیچ جا نمیرفتم.

    یه روزی یکی بهم گفت تو تلاش خودت رو برای درمانت کردی...دیگه برای خودت زندگی کن.برات حرف دیگران مهم نباشه....تو اگر سالم ترین انسان هم باشی مردم برات حرف درمیارن.....

    همینجوری که داشت حرف میزد بهش گفتم ببین گوش من از این چرندیات روانشناسانه پره ! ولم کن بابا ! بذار به درد خودم بسوزم...!

    اما یکی دو روز دیگه نشستم فکر کردم.دیدم به خاطر این مشکل دارم همه چیمو از دست میدم...یکباره تصمیم گرفتم...مصمم و با قدرت...و این سیکل رو شکستم...

    مفصله....حالا ده سال میگذره از اون روزا و ذره ای از اثر اون مشکل لاینحل و جواب کرده دکترها در من دیده نمیشه.

    خودم به خودم رسیدم.

    به پدر و مادرم گفتم میخوام تحت درمان باشم و ازتون کمک میخوام.

    گفتم برای خوب شدنم حاضرم سخت ترین درمانها رو هم تحمل کنم....

    شما خیلی خیلی ضعیفی..حتی دنبال راهی برای کشتن بدون دردی !



    من نمیدونم مشکل شما چیه....

    اما خودت یه نگاهی بکن به دوروبرت

    الان دیگه سخت ترین مریضیها مثل تالاسمی..سرطانهای کشنده...هپاتیت و هزاران مریضی دیگه درمان شده است.

    چقدر برای درمانت تلاش کردی.؟

    قطعا پدر و مادرت حالشون از تو بدتره...اونا منتظر یه چراغ سبز از تو برای کمک بهت هستن و اینکه ادم ببینه برای عزیز ترین کسش نمیتونه کاری کنه خیلی دردناکه

    تو به اونا کمک کن ! اره..چه اشکالی داره؟!

    روزی که به مادرم گفتم میخوام کمکم کنید تا درمان بشم مادرم فقط گریه میکرد و اشک میریخت....

    نمیدونم چرا وقت گفتی بهت گفتن کم هوشی یاد انشتین افتادم !
    که از مدرسه به خاطر کم هوشیش بیرونش کرده بودن....

    من قشنگ درکت میکنم...تنهاییت رو..غم رو دلت رو..نیاز به همدم رو....

    همه رو درک میکنم...اینا همش گذراست و باید بتونی مدیریتش کنی

    منم یه زمانایی حال تورو داشتم...الان که به خوشیهای زندگیم نگاه میکنم میگم عجب مریم ! فکر کودکانه ای داشتی !

    باید برای زندگیت برنامه بریزی


    اول از همه به یه مشاور مراجعه کنی و به موازات اون به چند تا دکتر مجرب و کاربلد سر بزنی

    دوم اینکه تلاشت رو بکنی و توکلت به خدا باشه(راستی ! توی حرفات اثری از خدا ندیدم ! رابطه ات چطوره؟)

    سوم اینکه انقدر تلاش کنی تا رشته مورد علاقه ات قبول بشی

    چهارم اینکه بری سمت کاری که دوست داری. و هرطور باشه واردش بشی...

    اینها رو فعلا داشته باش
    سلام
    من نمیخوام چیزیو منطقی نشون بدم فقط میخوام برای یه بار تو عمرم حرف بزنم تا فیلم بازی کنم
    من با شما کاملا موافقم که اینجوری به نظر میاد که خیلی بچه گونه و سطحی نگرم ولی باور کنید من یه مورد استثنا هستم!
    من درمان برام مهم نیس این مهمه که هیچوقت نتونستم تو هیچ کاری تو هیچ زمینه ای موفق بشم بعد مشکلات ظاهرو بیماریو همه اومد وسط بعد کنکورو بعد مسخره کردنو... من 19 سالمه نمیدونم یا ادمای دوروبر من اینشکلین یا اینجوری که من میبینم خیلی خیلی کم پیدا میشه که مثل من اینهمه مشکل داشته باشن.
    اونجایی که نوشته بودید ((من قشنگ درکت میکنم...تنهاییت رو..غم رو دلت رو..نیاز به همدم رو....)) واقعا اشکم درومد که بالاخره یه نفر گفت بهم این حرفو: ((درکت میکنم)) این زیباترین قسمتش بود ولی من چند ساله دارم صبر میکنم چرا نمیگذره پس؟
    من از 15 سالگی که به سن تکلیف رسیدم تمام نماز روزه هامو کامل بدون حتی یدونه دودر کردن خوندم ولی از 17 سالگی خیلی چیزا دیدم خیلی چیزا شنیدم خیلی با عقلم فکر کردم و دیگه کم کم کم رنگ شد و الان 1 سال ایناس که نمیخونم و دیگه اعتقادی هم ندارم چون هیچکس نتونست بهم اثبات کنه خدارو، وقتی دیدم چندساله که توکل کردم و هرروز یه بدبختی داره اضافه میشه(حالا تعریف نباشه ولی من تو ادمای دوروبرمو دوستها پاکترینم.. بیخیال) دیگه کلا دیدم خیال ورم داشته وقتی که یه نفر با هزار دغلو دزدیو کثافت کاری به همه جا میرسه من با هزار بدبختی با پاک بودن با توکل به هیچجا نرسیدم.
    دستت درد نکنه بابت همه ی وقتی که گذاشتید و برای من تایپ کردید
    ممنونم

    نقل قول نوشته اصلی توسط زنده دل
    مگه همه باید برن دانشگاه؟ اینکه شما قبول نشدی نشون نمیده شما کم هوشی، شاید مدل درس خوندن رو بلد نیستید، مطمئنم اگه بخواید بالاخره قبول میشید. اما اگرم دیگه حال درس خوندن ندارید خب استعدادای دیگه تونو دنبال کنید. ببینید به چه کاری علاقه دارید سعی کنید تو همون پیشرفت کنید و استاد بشید

    بعد از اونم روی اعتماد به نفستون کار کنید تا دیگه کسی جرئت نکنه بخاطر چیزی که دست خودتون نیست بهتون حرفی بزنه. شما چرا بهشون اجازه میدید!
    به جز چهره، درباره همین کنکورم نباید اجازه بدید کسی بهتون بگه کم هوشید چون دانشگاه قبول نشدید! تازه اونم فقط با 2 بار کنکور دادن! پس اینهمه آدمی که کنکور قبول نمیشن و سالها پشت کنکور میمونن کم هوشن! ولی من ندیدم کسی بهشون اینو بگه. میدونید چرا؟ چونکه اونا این اجازه رو به کسی نمیدن. خودشونو دوست دارن و نمیذارن کسی بهشون حرف نامربوط بزنه

    بیماریم الآن دیگه یه چیزیه که اکثر آدما یه چندتایی ازش دارن. حالا یکی حادتر یکی خفیف تر. دنبال درمانشون باشید

    بجز اعتماد به نفس مشکل بعدیتون طرز فکر شماست. فکر می کنید موفقیت همونیه که همه آدما دارن دنبالش میرن. شاید اون راهی که همه دارن میرن تا به خوشبختی برسن برای شما بسته باشه ولی خوشبختی و موفقیت راههای بیشتری داره. خلاق باشید و اون راههایی که پیش پاتون هستو پیدا کنید تا بهش برسید.
    سلام
    متاسفانه استعدادی در کار نیست!
    والا در مورد اعتماد به نفس که خیلی سعی کردم ولی چیزی نمونده برام، اگه شما هم کل عمرتون به خاطر همه چی مسخره میشدید این حرفو نمیزدید، وقتی یه دوست منو مسخره میکنه چی میتونم بهش بگم؟ من که همیشه یاد گرفتم یه لبخند بزنم و رد بشم بعد که رسیدم به تنهاییه خودم هدفونمو بزارم تو گوشمو به یاد اون حرفا بشینم گریه کنم.
    من نمیگم تمام راه های خوشبختیو رفتم ولی حداقل خیلی سعیمو کردم که برمشون ولی نشد.
    بسیار ممنون که وقت گذاشتید برای بنده ی حقیر

  18. 2 کاربر از پست مفید Rezaydc تشکرکرده اند .


  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1391-9-04
    نوشته ها
    252
    امتیاز
    1,377
    سطح
    20
    Points: 1,377, Level: 20
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,356

    تشکرشده 1,286 در 287 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: نمیدونم چرا...

    سلام آقا رضا
    چيز زيادي نميگم
    نميدونم چرا با خوندن تاپيكت اخمام تو هم رفت!!!!
    يه چيزي ميگم كه خودم بهش عمل كردم
    مردم خيلي حرف ميزنن ، اما من چيزي كه برام مهم بوده ،اينه كه پيش خودم اعتبار داشته باشم!
    يه جاهايي بوده كه كارو خراب كردم!از نظر بقيه هم من توي اونكار نميتونستم پيشرفت كنم!اما من به خودم باور دارم.مهم اين بود كه ميدونستم ميتونم.بعدش يه جوري شد كه مامانم هم تعجب كرد از اينكه تونستم.
    يه استادي داشتيمبه ما ميگفت وقتي ميخواين واسه يه جمع صحبت كنيد،واسه اينكه استرس نداشته باشيد فكر كنيد اينا كه اينجا نشستن هيچي نميدونن!اين نكته چقدر توي درسهايي كه ارائه داشتيم كمكم كرد.
    دردت يه چيزه
    خودتو باور نداري !

    اونها كه مسخره ميكنن اونقدر حقيرند كه جز اين توقعي ازشون نميره.

    حالا بشين ٥ سال به خودكشي فكر كن!

    هيچ آدمي نيست كه تو دنيا هيچ استعدادي نداشته باشه! هنوز پيداش نكردي
    بابا از اون خانومه هلن كلر بود كي بود كه كر و كور و لال بود؟
    از اون كه كمتر نيستيم؟
    نه،چرا كمتريم،قطعا پايين تريم
    اون خانوم با اون مشكلش به اونجا رسيد،ما هنوز خودمون رو باور نداريم.

    رضا جان زندگي جنبه ميخواد،حتما داري كه اين تاپيكو زدي،هان؟
    جاي اين همه فكرهاي مسموم و مضر برو خودتو بشناس،خودتو درياب.
    تا ديدت راجع به خودت عوض نشده،از هيچ كس همچين توقعي نداشته باش!
    ديگران تو رو همونطور ميبينن كه تو راجع به خودت فكر ميكني!
    همه چي بستگي به خودمون داره!

    بله ، دركت ميكنيم ، واسه تو سخته ، اما غير ممكن نيست.
    يه تكون اساسي به خودت بده و از همين امروز شروع كن

    ميخواي زندگيت بهتر شه؟

  20. 8 کاربر از پست مفید Royaye Sedaghat تشکرکرده اند .

    Royaye Sedaghat (شنبه 16 دی 91)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. من شخصیت بسیار ضعیف و بدی دارم
    توسط carameli در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 شهریور 95, 14:30
  3. منفی بافی های مادرم به اوج رسیده و من به شدت ضعیف و آسیب پذیر شدم
    توسط tanhaeii در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 تیر 95, 11:28
  4. پاسخ ها: 83
    آخرين نوشته: پنجشنبه 17 مهر 93, 15:13

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:36 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.