به انجمن خوش آمدید

لینک پیشنهادی مدیران تالار همدردی:

 

"گلچین لینکهای خانواده، ازدواج و مهارتها(به روز شد)"

دانلود موسیقی و آرامش
دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 دی 91 [ 20:41]
    تاریخ عضویت
    1389-7-13
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,914
    سطح
    26
    Points: 1,914, Level: 26
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمک ،خواستگار........

    حدود دوسال پیش یکی از همکارام ازم خواستگاری کرد ، قرار بود رسما بیاد جلو که خانوادش مخالفت کردن، قضیه منتفی شد تا 1 سال پیش که دوباره اومد جلو و اظهار علاقه کرد و گفت خانوادش و راضی می کنه. گذشت تا بالاخره 6 ماه پیش خانوادش اومدن خونه ی ما واسه آشنایی! بعد از اون دیگه نیومدن و خبری هم ازشون نشد ولی تو این مدت ، آقا پسر مدام ابراز علاقه کرد گفته میام خواستگاری (میگه بدون شما نمی تونم زندگی کنم!). حالا خواستگار جدیدی دارم که داره با خانواده جلو میاد و شرایط خوبی داره، حالا این بین من ناراحتم ، دلم واسه اولیه می سوزه ، البته علاقه ای به ایشون ندارم فقط احساس می کنم گناه داره چون خانوادش بنوعی مقصر بودن و ...
    من باید چکار کنم چطوری بهشون بگم که علاقه ای به ایشون ندارم؟ (تو این مدت 2 سال اگه چیزی نگفتم ، بخاطر این بوده که دلم نمی اومد ناراحتش کنم ،زمانی که قضیه خواستگاری رو مطرح کردن دلم می خواست کمکشون کنم ، پسر ضعیف و ساده ای ، احتیاج به کمک و حمایت داره ....... از طرفی احساس می کنم نمی تونم نقش ناجی را برای ایشون داشته باشم)

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1391-9-04
    نوشته ها
    252
    امتیاز
    1,377
    سطح
    20
    Points: 1,377, Level: 20
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,356

    تشکرشده 1,286 در 287 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: کمک ،خواستگار........

    با احساس ترحم که نمیشه ازدواج کرد!
    اگه جز ترحم هیچ احساس دیگه ای ندارید درست نیست .
    بهتره بیشتر از این هم امیدوارش نکنید

    (صرفا نظر شخصیم بود ، ممکنه اشتباه باشه)

  3. 11 کاربر از پست مفید Royaye Sedaghat تشکرکرده اند .

    Royaye Sedaghat (دوشنبه 11 دی 91)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1391-3-22
    نوشته ها
    569
    امتیاز
    8,026
    سطح
    60
    Points: 8,026, Level: 60
    Level completed: 38%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    5,009

    تشکرشده 4,547 در 875 پست

    Rep Power
    69
    Array

    RE: کمک ،خواستگار........

    سلام دوست عزیز

    با زندگی خودت آینده ات بازی نکن.احساسی نباش و دل سوزی جای داره

    نه در سرنوشت زندگیت .

    اون آقا اگر قرار بر راضی کردن بود در این مدت راضی میکرد.

    ازدواجی که خانوادشون راضی نباشند و با تهدید آقا پسر راضی بشن

    این زندگی دوامی نخواهد داشت.

    نظر بنده رو اگر بخوای . میگم به خواستگار جدیدتون فکر کنید . اجازه دهید

    بیاین خواستگاریتون .

    اگر بخواهید برای هر خواستگاری احساسی یا دلسوزی کنید سنتون بالا میره و همچنان مجرد خواهی بود .

    موفق باشی خواهر من.

  5. 9 کاربر از پست مفید پدربزرگ تشکرکرده اند .

    پدربزرگ (دوشنبه 11 دی 91)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 06:44]
    تاریخ عضویت
    1391-4-22
    نوشته ها
    85
    امتیاز
    1,849
    سطح
    25
    Points: 1,849, Level: 25
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 51
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    197

    تشکرشده 203 در 57 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک ،خواستگار........

    دوست نازنین، دقیقا حرف پدربزرگ خیلی خوبه:"دلسوزی جا داره"... دلسوزی و ترحم مال افتاده هاست... نه ایشون... شما که قولی نداده بوده اید تا بحال؟ داده بودید؟
    اصلا چرا ایشون دلشون به حال شما نمیسوزه که توی چنین وضعیتی قرارتون دادن؟ که دادن عمر و احساستون رو هدر میکنند؟ عشق هم به فرض محال اگر باشه، آدمو مجبور میکنه به خاطر معشوقش از خودخواهی های خودش رد شه و خودش زجر بکشه ولی از زندگی اون بره بیرون که اون خوشبخت باشه... کاری که ایشون داره میکنه نهایت خودخواهیه عزیزم... دلت به حالش نسوزه.
    خوشبخت باشی

  7. 2 کاربر از پست مفید رازقی تشکرکرده اند .

    رازقی (شنبه 23 دی 91)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 اسفند 91 [ 14:11]
    تاریخ عضویت
    1391-9-12
    نوشته ها
    271
    امتیاز
    759
    سطح
    14
    Points: 759, Level: 14
    Level completed: 59%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered500 Experience Points
    تشکرها
    340

    تشکرشده 358 در 180 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: کمک ،خواستگار........

    سلام خواهر عزيزم منم تو شرايط شما بودم و از رو دلسوزي و دوست داشتن همه موقعيت هامو رد كردم و سه سال از عمرم هدر شد الآن افسوس ميخورم كه كاش عاقلانه تر رفتار ميكردم و به خودم فكر ميكردم البته اين نظر شخصي منه كه تو زندگي به فكر خودت باش اين جور كه از حرفات معلومه دختر عاقل و پخته اي هستي اون قراره مرد زندگيت باشه و بهش تكيه كني نه نقش ناجي يا مادر رو براش بازي كني اگه حتي باهاش ازدواج كني هيچ وقت ارضات نميكنه چون تو به اقتدار و مردونگيش احتياج داري بذار بره سرنوشتش و خودش پيدا كنه تو به فكر خودت باش خواهر گلم خواستگار خوبت رو جدي بگير و بذار بيان تا بيشتر بشناسيش هميشه خوشبخت باشي

  9. کاربر روبرو از پست مفید saharjavid تشکرکرده است .

    saharjavid (شنبه 23 دی 91)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 23 دی 91 [ 20:41]
    تاریخ عضویت
    1389-7-13
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,914
    سطح
    26
    Points: 1,914, Level: 26
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    12

    تشکرشده 13 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک ،خواستگار........

    باتشکر از همه دوستان که لطف کردن و نظر دادن ، من با نام و امید به خدا جلو رفتم ، امیدوارم تصمیم درستی باشه ، واسم دعا کنید ، البته هنوز از خواستگار اولی خبری نیست ، نمی دونم اگه بفهمه چه برخوردی می کنه ؟!!!
    (واسه خودم متاسفم که خانوادش حتی حاضر نشدن تماس بگیرن و پیگیر باشن)

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 07 بهمن 91 [ 12:27]
    تاریخ عضویت
    1391-11-07
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    51
    سطح
    1
    Points: 51, Level: 1
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک ،خواستگار........

    نقل قول نوشته اصلی توسط new
    حدود دوسال پیش یکی از همکارام ازم خواستگاری کرد ، قرار بود رسما بیاد جلو که خانوادش مخالفت کردن، قضیه منتفی شد تا 1 سال پیش که دوباره اومد جلو و اظهار علاقه کرد و گفت خانوادش و راضی می کنه. گذشت تا بالاخره 6 ماه پیش خانوادش اومدن خونه ی ما واسه آشنایی! بعد از اون دیگه نیومدن و خبری هم ازشون نشد ولی تو این مدت ، آقا پسر مدام ابراز علاقه کرد گفته میام خواستگاری (میگه بدون شما نمی تونم زندگی کنم!). حالا خواستگار جدیدی دارم که داره با خانواده جلو میاد و شرایط خوبی داره، حالا این بین من ناراحتم ، دلم واسه اولیه می سوزه ، البته علاقه ای به ایشون ندارم فقط احساس می کنم گناه داره چون خانوادش بنوعی مقصر بودن و ...
    من باید چکار کنم چطوری بهشون بگم که علاقه ای به ایشون ندارم؟ (تو این مدت 2 سال اگه چیزی نگفتم ، بخاطر این بوده که دلم نمی اومد ناراحتش کنم ،زمانی که قضیه خواستگاری رو مطرح کردن دلم می خواست کمکشون کنم ، پسر ضعیف و ساده ای ، احتیاج به کمک و حمایت داره ....... از طرفی احساس می کنم نمی تونم نقش ناجی را برای ایشون داشته باشم)

  12. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 24 اسفند 92 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1391-10-16
    نوشته ها
    75
    امتیاز
    1,111
    سطح
    18
    Points: 1,111, Level: 18
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 106 در 48 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک ،خواستگار........

    اصلا دلسوزی نکن عزیزم
    زندگی باید با علاقه شروع بشه نه ترحم
    درسته که اون به تو علاقه داره ، اما اگه تو به اون علاقه نداشته باشی یه عمر زندگی بدون علاقه داشتن خیلی سخته
    درسته که آدم نیاز داره کسی دوستش داشته باشه ، اما به همون میزان و یا شاید حتی بیشتر نیاز داره که کسی رو دوست داشته باشه و عاشقش باشه
    به این فکر کن که تو با احساس دلسوزی باهاش ازدواج کنی . بعد چند سال مثلا بنا به دلایلی علاقه اون آقا به تو کم بشه . اون وقت تو با کدوم انرژی و با کدوم احساس زندگی رو پیش می بری ؟ با کدوم احساس حس علاقه مندی اونو زنده می کنی یا نه زنده نمی کنی اما به خاطر علاقه ای که بهش داری پاش وا می ایستی ...
    اینو بدون امروز که دلت برای اون می سوزه ، فردا دلت برای خودت می سوزه که یه عمر زندگی بدون علاقه به همسر رو داری.

    البته یکی باید اینارو به خودمم بگه والاااا به خدا

  13. کاربر روبرو از پست مفید _yalda تشکرکرده است .



 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1404 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:01 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.