به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 47
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 16:02]
    تاریخ عضویت
    1391-10-10
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    277
    سطح
    5
    Points: 277, Level: 5
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 71 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    سلام
    دوستان من دیوانه شدم.نمیدونم چیکار کنم.لرزش دست گرفتم.36 ساعت نخوابیدم و در استانه بی هوشیم از بی خوابی .
    با این حال با قرص هم خوابم نمیبره

    من 3سال ازدواج کردم.با کسی که حاضر بودم جونم رو براش فدا کنم.کسی که وقتی سرما می خورد و طبق معمول طب میکرد تا صبح بیدار میموندم و دستمال خیس روی پیشونیش میزاشتم.کسی که همه هدف و زیبای و زندگی و... من بود.باهاش تو دانشگاه اشنا شدم و ز طریق خانواده ارش خواستکاری کردم.اون میدونست من 1 سال عاشق بودم در دانشگاه و سریع بله رو گفت چون اون هم دوستم داشت.
    هر چی که در اندازه توانم بود براش مهیا کردم.بعد از اتمام درسش چون به نئاتر علاقه شدیدی داشت و همیشه برام از ارزو هاش روی در بازیگری تعریف میکرد،با توجه به موقعیت خوب احتماعیم و اشنایی با چندین کارگردان و بازیگر ،ارزوشو براورده کردم و بازیگر تئاتر بهترین تئاترهای شد تو 1 سال! البته خودش خیلی استعداد داشت از همین استعدادش برای دور زدن من استفاده کرد.
    2 رزو پیش متوجه شدم این خانم که تمام زندگی من بود با یکی از کارگردان ها دوست شده و مثل 2 تا کبوتر عاشق با هم دنیای جدیدی ساختند.این اقا که از همسرم 15 سال بزرگتره....
    .چطور میشه یک زن 2 سال تمام از صداقت من سو استفاده کنه...از اینکه من برای حریم شخصیش احترام قائل بودم،از اینکه کنترلش نمیکردم،از اینکه تمام زندگیم رو بدون سر سوزنی کم وکاست اطلاع داشت.باید هم اطلاع پیدا میکرد جون زن من بود! نه نامحرم من...
    من در ماه 4 روز خونه نیستم و این فکر که این 2 نفر ایا تو این 4 روز های این 2 سال ایا به جز بیرون رفتن کار دیگه ای هم کردن ،داره دیوانم میکنه ....

    همسرم این 2 روز فقط داره گریه میکنه،جواب هیچ سوال من رو نمیده.من به واسطه شغلم خیلی زود عصبی میشدم و همه کارگر ها میدونستند وقتی من عصبی بشم مطمئنا اتفاق ناگواری میفته امابعد از ازدواج کلی رو خودم کار کردم و چندین بار هم در منزل با اینکه موقعیتش پیش می اومد عصبی نشدم تا عشقم ناراحت ونگران نشه...حالا بعد از این همه تلاش تو این چند ساعت برای کنترل عصبانیم انقدر به دیوار مشت زدم که دیوار هم به صدا در اومده.تنها راه کنترل عصبانیتم اینه ،باور کنید دیوانه نیستم.

    خدای من وقتی حرف های عاشقانه همسرم رو مرور میکنم که به اون بی همه چیز میگفت،دیوانه میشم(تلفن همسرم اتفاقی به من زنگ خورد در حالی که پیش اون بی همه چیز بود و من مکالمشون رو شنیدم).چرا من؟من چی براش کم گذاشتم.تمام عاطفه ام رو براش هزینه میکردم،خانوادشو مثل خانوداه خودم بلکه بیشتر دوست داشنم،تمام امکانات رفاهی رو د راختیارش گذاشتم،.....

    خداااااااااااااااااااااا، من چه بدی کرده بودم که این حقم باشه
    ببخشید زیاد نوشتم.من هیچ کمکی لازم ندارم.فقط به طلاق فکر میکنم.این صجبت ها رو نمیتونستم به هیچ کس بگم چون تنها محرم رازم خانم بود همیشه اما الان نیست.مجبور شدم اینجا خودمو خالی کنم

  2. 16 کاربر از پست مفید bikas تشکرکرده اند .


  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1391-9-04
    نوشته ها
    252
    امتیاز
    1,377
    سطح
    20
    Points: 1,377, Level: 20
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,356

    تشکرشده 1,286 در 287 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    سلام دوست عزیز
    یه همدردی خوش اومدین
    میدونم چقدر ناراحتین و حق دارین
    لطفا الان که انقدر عصبانی و ناراحت هستید تصمیم نگیرید
    اجازه بدین آرومتر بشید تا از تصمیمتون بعدها پشیمون نشید
    وقت برای تصمیم گرفتن زیاده

  4. 9 کاربر از پست مفید Royaye Sedaghat تشکرکرده اند .

    Royaye Sedaghat (یکشنبه 10 دی 91)

  5. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 93 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    365
    امتیاز
    2,710
    سطح
    31
    Points: 2,710, Level: 31
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,715

    تشکرشده 2,343 در 504 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    سلام آقای بی کس
    خیلی ناراحت شدم
    شما از این ارتباط مطمئن هستید؟
    فعلا هیچ واکنشی انجام ندید بذارید مدیران و مشاوران بیان و به شما مشاوره بدن و فردا اگه امکان داره پیش یه مشاور برید تا سریع مشکلتون انشالله حل بشه
    شاید همه این ها یک سوئ تفاهم باشه.
    این پست مدیر سایت به یک آقا هست که مشکلش شبیه شما بود که خدا رو شکر یه سوئ تفاهم بود.
    نقل قول نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
    با سلام و احترام
    kazem55 گرامی به تالار همدردی خوش آمدید.
    از اینکه می بینم -با کنترل این احساسات به شدت آزارنده ای که دارید - سعی می کنید با سعه صدر موضوع را از طریق صحیح حل کنید بسیار خوشحالم و جا دارد به شما بابت این قدرت کنترل نفس تبریک بگویم. بی شک کسانی که چنین قدرتی دارند می توانند از پس هر مسئله کوچک و بزرگی برآیند.


    ضمن تشکر از همه اعضایی که در این تاپیک پست زدند، دیدم که متاسفانه بعضی نظرات بسیار صحیح در بین بقیه نظرها گم شده است ، لذا سعی می کنم آنها را برجسته کنم.

    اولین گام و مهمترین گام:
    اساساً وقتی مسئله ای به صورت مبهم در زندگی زوجین پیش می آید. اولین گام خویشتنداری و صبر و دوری از احساسی کردن موضوع هست که مراجع به نیکی این بخش را انجام داده است.



    گام دوم: گام تکمیلی
    اما گام دوم که مراجع باید بردارد این است که باید این ابهام کاملا شفاف شود. یعنی حتما باید رک ، صریح، قاطع ولی توام با سعه صدر و احترام با همسرش صحبت کند. و ابعاد این مسئله را کاملا واضح کند.
    این مسئله می تواند از یک سوء تفاهم بسیار ساده باشد. تا یک مسئله مهم
    و با دیدن یک sms بدون اینکه واضح شود نیازی نیست که مراجع برود روی بحث انتظارات و نحوه ارتباطات و ...
    یک sms ساده هیچ بحرانی نیست. اما اگر ابعادش شفاف شد می تواند زمینه ساز، سرنخ یا شروع یک بحران باشد. یا یک مسئله ساده

    kazem55 گرامی توجه کنید کیفیت این گام دوم خیلی مهم هست.
    1 - سعه صدر و عدم بحث احساسی

    2 - مقدمه چینی غنی
    مثلاً صحبت ها می تواند اینطور باشد:
    « گاهی پیش می آید یه صفت خوب با یک صفت بد با هم قاطی می شود. و می تواند منجر به یک مشکل شود. مثلا کنجکاوی خوب هست. اما دخالت و تجسس خوب نیست. من اکنون که با شما صحبت می کنم همین اشتباه ازم سر زده است و بسیار مرا به هم ریخته هست. لذا خواستم قبل از اینکه مشکلات شدیدتری پیدا کنم از تو به عنوان همسر ، همراه و یارم تقاضای کمک کنم.
    همسرم این اشتباهی که من بهش اعتراف می کنم(تجسس )، منجر شده است که اکنون بسیار آسیب پذیر باشم. لذا خوب به حرفهایم گوش کن و صادقانه کمکم کن.
    من وقتی رفتی کتاب بگیری... از روی کنجکاوی گوشیتو بر داشتم و تجسس اشتباه من موجب شد پیامکی با این محتوا را ببینم.
    از طرفی کارم اشتباه بود. ولی از طرفی منظور این sms اصلا برام مشخص نبود. دوست داشتم ببینم قضیه این sms چیه؟ از آنجا که زندگی ما عالی هست و اعتماد من هم به شما کامل هست. حدس زدم این sms ورای ظاهرش باید مسئله ای باشد که برایم ابهام ایجاد کرده است؟ خیلی کمک بزرگی هست که برایم منظورت را از این sms بگویی؟»


    3 - در گام بعد، شما سعی کنید خونسرد باشید. بعد از پاسخ ایشون(هر پاسخی که بود)، خیلی صحبت نکنید. بحث و جدل نکنید. اگر سئوالی داشتید کوتاه و ساده بدون طعنه، بازجویی و ... بپرسید.



    4 - اگر به جای جواب با شما جدل کرد، متهم به فضولی، بی اعتمادی و بدبینی و ... کرد. بحث را کش ندهید. و جوابش را ندهید و ساکت جلسه را ترک کنید. و ساکت بمانید تا خودش موضوع را باز کند.



    5 - هنگامی که مقدمه چینی کردید و طرح موضوع کردید، به جای اینکه انرژی خود را فقط روی حرفهایش بگذارید، بهتر هست حواستان به حرکت دست و صورت و پاها و چشمهایش باشد. نوع پاسخدهی به شما بیشتر از محتوای جوابهایش ارزش دارد.
    آیا شوکه میشود؟ آیا عصبی می شود؟ آیا مضطرب می شود؟ آیا به فکر فرو می رود؟ آیا پرحرفی می کند؟ آیا قهر می کند؟ آیا گریه می کند؟ آیا به شما حمله می کند؟ آیا می ترسد؟ و .....



    6 - اگر پاسخهایش و روشش قانع کننده بود و شما قانع شدید(که خوشبختانه اکثر مواقع ما مشاوران دیدیم که اینجور چیزها سوء تفاهم بوده و به آن حادی که به نظر می رسیده نبوده است.)، که شما به خاطر تجسس خود عذرخواهی کنید و قول دهید که این اشتباه را تکرار نکنید. اما اگر مسئله را جدی دیدید، قبل از هر حرف و اقدام و تصمیمی از او بخواهید که به اتفاق موضوع را نزد یک مشاور خانواده ببرید و به کمک هم تصمیم لازم را بگیرید

  6. 9 کاربر از پست مفید صاعد تشکرکرده اند .

    صاعد (یکشنبه 10 دی 91)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 04:11]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    180
    سطح
    3
    Points: 180, Level: 3
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 20
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 82 در 27 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    من بعضی از حرفایی که تو همدردی زده میشه رو اصلا نمیتونم درک کنم ! خیانت موضوعی نیست که وقتی کامل معلومه خیانتی صورت گرفته بگیم شاید یه سوتفاهم باشه ! و باید کوتاه اومد و از این جور حرفا !

    تو موضوع خیانت خیلی باید جدی برخورد کرد ! ولی بدون فکر و از روی عصبانیت و احساس هم نباید تصمیم گرفت و کاری کرد !



    گفتید که خانومتون عاشق تئاتر بود ، بعد با یه کارگردان تئاتر دوست شده ، دلیلش شاید این باشه که اون آقا عشق این خانوم به تئاتر رو ارضا میکرد ؟! آدم وقتی به یه هنر علاقه داره آدمایی که تو اون هنر فعالیت میکنن رو خیلی دوست دارن و به سمتشون کشیده میشه!

    شما باید علاوه به توجه های عادی که به خانومتون میکردید به نیاز های روحیش و علایقش هم توجه میکردید ، باید باهاش در مورد عشقش "" تئاتر "" حرف میزدید ، باید حسی که این خانوم به تئاتر داشت رو ارضا میکردید !

    وقتی عصبانیتت تموم شد و آروم شدی بشین با خانومت حرف بزن ، با قاطعیت و در عین حال مهربان ، باید ببینی دلیل خانومت چی بود که این کارو انجام داد ! بعد میتونی تصمیم درست بگیری !

    نظر مدیرهمدردی:
    اول باید مسئله کاملا شفاف و اثبات شود و بعد از تشخیص قطعی درمان صورت بگیرد.
    اگر مراجعی لفظ خیانت به کار می برد اکثر اوقات تجارب مشاورهای می گوید سوء تفاهمی بوده است.
    لذا اولین گام باید دقیقا معلوم شود چه اتفاقی افتاده است.

  8. 4 کاربر از پست مفید mm1 تشکرکرده اند .


  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 بهمن 92 [ 21:59]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    286
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered250 Experience Points
    تشکرها
    1,336

    تشکرشده 1,148 در 268 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    متاسفم متاسفم متاسفم
    من زنی هستم که مشکلی تقریبا مشابه مشکل شما داشتم و دلیل آشناییم با این سایت هم همین بود
    اون موقع که فهمیدم شوهرم،عشقم،همه کسم با زن دیگه ای رابطه دارد، به تنها چیزی که فکر می کردم این بود که زندگی برای من تموم شده. روزهای خیلی بدی بو و من هیچ وقت فکر نمی کردم تا بتونم دوباره به روزهای آرامش برگردم
    ولی من به عنوان کسی که تو این تجربه 8 ماه از شما جلوتر است،بهت می گم که زمان همه چیز و درست می کند.
    بهت می گویم که قدرت عشق از هر چیزی بیشتره
    بهت می گم که اگه همسرت واقعا واقعا فهمیده باشه که چه کاری با تو کرده و با تمام وجودش پشیمون بشه، ارزشش رو داره تا 1 فرصت دیگه بهش بدهی
    خیلی سخته، ولی باید باور کنیم که همه آدما تو زندگی امکان داره پاشون بلغزه (همیشه فکر می کردم غیر ممکنه روزی شوهر من این کار و بکنه، ما متاسفانه خلافش بهم ثابت شد)
    می خواهم این و بدونی که تو تنها کسی نیستی که مورد خیانت قرار گرفته ای. شاید خوندن مشکلات مشابه کمی آرومت کنه
    1 هفته پیش آقای دیگه ای تو همین سایت با مشکلی مثل مشکل شما مواجه شدن، اما توانستن خیلی زود حلش کنند.
    البته برای من هنوز هم برخورد کاملا منطقی و سرشار از گذشت این آقا عچیبه. ولی لینکش و برایت می گذارم تا یک نمونه از عکس العمل هایی که در مواجهه با این مشکل می شه نشون داد رو ببینی
    http://www.hamdardi.net/thread-26791.html?highlight=%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A 7%D8%B7
    امیدوارم این زخم بزرگ زندگیت هرچه زودتر التیام پیدا کنه

  10. 12 کاربر از پست مفید shabe niloofari تشکرکرده اند .

    shabe niloofari (سه شنبه 12 دی 91)

  11. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    1-الان شما به ی دوش آب سرد احتیاج داری
    2-بعد کمی استراحت کنید
    3-بعد بذارید عصبانیتتون بیافته
    4-بعد کمی سوگواری کنید
    5-حالا ذهن شما آماده تر میشه!
    6-بعد حتما بذارید ایشون (خانومتون)از خودش دفاع کنه
    7-بد بیاید اینجا دوستان کمکتون میکنن بهترین تصمیمو بگیرید
    مواردی بوده که کاملا سو تفاهم بوده یا بعد خیانت بخششباعث بهتر شدن زندی حتی از قبل شده! فعلا مراحل بالا را استپ بای استپ بیاید جلو(به دیوار مشتنزنید که بی تابی اصلا کارساز نخواهد بود) تا ببینیم چی میشه

  12. 8 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    کامران (یکشنبه 08 بهمن 91)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 16:02]
    تاریخ عضویت
    1391-10-10
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    277
    سطح
    5
    Points: 277, Level: 5
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 71 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    ممنون دوستان.من الان اروم ترم....فقط نمیدونم چرا خانمم اروم نمیشه...با اینکه منو داغون کرده ولی وقتی میبینم بی وقفه گریه میکنه،من ارزو مرگ میکنم.
    من اصلا تمرکز درست حسابی ندارم تا به سوالاتتون جواب بدم اما سعی ام رو میکنم

    همسر من به تئاتر علاقه داشت و من هم چون اون علاقه داشت،علاقه پیدا کردم.همیشه میرفتم سر زده سر تمریناتشون،مراقبش بودم،اونقدر سر تمرینات بهش توجه نشون میدادم که همه بفهمن ما چقدر همدیگر رو دوست داریم...خود خانمم میگفت که دوستانش اونجا چقدر از این همه پیگیری من تعجب کردند...همیشه خودم تا حد امکان میرفتم دنبالش.فقط مونده بود بازیگر بشم که اونم میشد اما من خودم دوست نداشتم بازیگری رو.
    من باید ریش و موهام رو تا کمر مثل این دیوانه روانی بلند میکردم؟دستبند دخترانه مینداختم؟عینک ویفری میزدم؟لباس های عجیب و غریب و رنگارنگ می پوشیدم؟کیف دوشی راه راه قرمز صورتی مینداختم؟ هر روز صبح با اهنگ بتهوون بیدار میشدم و با این اهنگ میخوابیدم؟که همه بفهمند من هنریم.همسر از هنری بودن من لذت ببره؟ این هنر رو باید ریخت تو سطل زباله....هنر تو زندگی من هم جایگاهی داره ولی این ها اسمش هنر نیست.

    اون تاپیک رو که همه برام لینک کردید خوندم،به نظر من اصلا واقعی نیست.بیشتر شبیه داستان هاست...

    من 1 هفته کارم رو تعطیل کردم (با ضرر هنگفت مالی) تا این موضوع رو مدیریت کنم....فعلا خانمم 2 بار اومده صحبت کنه،اما ازش خواهش کردم فعلا بره بیرون از اتاقم.من اصلا امادگی شنیدم حتی کلمه در مورد این موضوع رو از خانمم ندارم.مطمئنا یا به خودم یا به خانمم اسیب میرسونم.
    احساس میکنم این خشم من تا اخر عمر با من میمونه دیگه....

    در مورد صحبت دوستان که درباره سو تفاهم حرف میزنن،باید بگم که با اون پسر لجن خودم تماس گرفتم و واقعیت رو از خودش پرسیدم.خودش گفت 2 سال با همسرم بوده و فقط با هم دوست بودن!! وای خدای من این اسمش روشنفکری هنریه فکر میکنم.
    تصمیم قطعی من طلاق هست و در چند روز اینده که موفق شدم کنترل بیشتری رو خودم پیدا کنم اقدام میکنم.
    فقط نمیخوام ابروی همسر که روزگاری تنها کسم در روی کره خاکی بود و من احمق این اواخر بیشتر از مادرم دوستش داشم،خدشه دار بشه...نمیدونم با چه دلیل بهونه ای اقدام کنم که خانواده ها قبول کنند؟خدایا چی بگم بهشون؟اونا هر چی بگم میفهمند دروغ گفتم چون تا به حال 1 بار هم از ما درباره مشکل نشندید.همیشه از گل و بلبل بودن زندگیون براشون تعریف کردیم.

    کاش میتونست بیاد نوشته های من رو اینجا بخونه و جواب این سوال من رو بده که
    چرا این کار رو با من کردی؟
    من مردم و تو زندگیم فقز شاید به تعداد انگشتان دستم به گریه افتادم اما 2ساعته دارم گریه میکنم.نمیدونم اون میفهمه این یعنی چی؟!

    شب نیلوفری عزیز...زمان؟!! من با زمان نمیتونم کنار بیام.کذر زمان من رو فرسوده میکنه...من فقط گذر زمان رو برای رسیدن به زمان مرگم میخوام...من دیگه هیچ هدفی تو دنیا ندارم.اهداف من نابود شدند.من بی سرانجام شدم

    من الان میفهمم که چرا دوستانم اجازه حتی خرید تنهایی به همسرانشون نمیدادند.همیشه فکر میکردم اونها سخت گیرند و دیکتاتور.اما الان.................

  14. 15 کاربر از پست مفید bikas تشکرکرده اند .


  15. #8
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    پنجشنبه 14 فروردین 93 [ 21:26]
    تاریخ عضویت
    1391-7-26
    نوشته ها
    365
    امتیاز
    2,710
    سطح
    31
    Points: 2,710, Level: 31
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    2,715

    تشکرشده 2,343 در 504 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    شما اصلا در حالت خوبی قرار ندارید که بخواهید تصمیم بگیرید آنهم تصمیمی به این بزرگی
    لطفا آرام باشید
    احساسات رو کناربذار برای ساعاتی
    بگذار همسرت با شماصحبت کنه
    شاید آن مرد دروغ می گوید
    شاید به زندگی عاشقانه شما حسادت می کنه می خواد شما رو از همسرتون جدا کنه
    اصلا فکر کردی شاید همه چیز سوئ تفاهم باشه و زن شما ناخواسته وارد بازی شده که اصلا نمی خواسته
    کمی بذار خانمت صحبت کنه با آرامش رفتار کن تا از واقعیت آگاه شوی بعد تصمیم بگیر

  16. 7 کاربر از پست مفید صاعد تشکرکرده اند .

    صاعد (یکشنبه 10 دی 91)

  17. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آذر 95 [ 17:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    394
    امتیاز
    4,863
    سطح
    44
    Points: 4,863, Level: 44
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    906

    تشکرشده 891 در 308 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    من اززتون فعلا می خوام صبور باشید. هنوز به صورت قطعی از خیانت و چند و چون کار مطلع نشدید و حد و حدود اون رو متوجه نشدید.

    معمولا برای آقایان تصور خیانت جنسی زن است که راه رو بی بازگشت می کنه. به نظر من این نوع از خیانت در مورد کمتر زنی پیش میاد. یعنی برخلاف آقایون که در این مورد بی وفاترند کمتر زن با اصل و نسبی هست که این نوع خیانت رو انجام بده چون 1- عواقبش بسیار برای اون خطرناکه 2- خیلی چیزها رو باید پشت سرش خراب کنه که این کار رو انجام بده. پس اجازه بدید صحبت کنه. فقط احساسی نشید که نمی دونم آرزوی مرگ می کنم که همسرم داره گریه می کنه. (خانومهای عزیز موضع نگیرند لطفا. پیش از بحثهای فمنیستی برابری زن و مرد و چه فرقی می کند و .... توجه کنید این تاپیک شخص ایشان است بگذارید مشکل حل شود.) من تقریبا با توجه به روحیه همسرتون مطمئن هستم که از دو حالت خارج نیست یا کارگردان دروغ گفتند یا رابطه اصلا به این نوع خیانت حتی نزدیک هم نشده.
    بعضی از این هنری ها خیلی روشنفکرنما هستند و پسر و دختر براشون یک موضوع حل شده است!!! یعنی همون رفتاری که با شما دارند رو با یک دختر دارند. پس این دوستی رو تا به اینجای کار حتی اگر واقعی باشد به حساب این دیدگاه اونها بذارید.

    در هر حال شما در لبه های افراطی اعتماد مطلق و بی اعتمادی مطلق قدم می زنید! خیر الامور اوسطها برادر عزیز!! نه آن اعتمادتان درست بود نه این بی اعتمادی و تندی. نه این تصمیمهای عصبیتان نه آن برای گریه کردن همسرتان آرزوی مرگ خودتان را کردن! البته الان بهتون حق می دم که به شدت ناراحت باشید.

    فعلا تصمیمی نگیرید. بعدها فرصت برای تصمیم هست. هرگز به کسی که آشناست و خارج از محیط دونفره بینتون چیزی رو نگیدراجع به این موضوع .

  18. 8 کاربر از پست مفید mehran21 تشکرکرده اند .

    mehran21 (یکشنبه 10 دی 91)

  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 19 بهمن 91 [ 12:52]
    تاریخ عضویت
    1391-8-04
    نوشته ها
    204
    امتیاز
    1,204
    سطح
    19
    Points: 1,204, Level: 19
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 96
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    328

    تشکرشده 332 در 115 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خیانت خانمم و دیوانگی من...کمکم کنید

    سلام
    اگه واقعا همسرتون رو اونجور كه ميگيد دوست داريد فكر كنم ارزشش رو داشته باشه كه يه فرصت ديگه بهش بدين
    فكر نميكنم همسرتون از روي عشق و علاقه با يه مردي كه 15 سال ازش بزرگتره دوست شده باشه
    اگه واقعا پشيمونه بهش فرصت بدين
    تصميمي كه از روي خشم و نفرت گرفته بشه منجر به پشيموني و حسرت ميشه
    دلت مياد عشق و علاقه ي چندساله رو يك شبه نابود كني
    من كاملا دركت ميكنم ميدونم چي ميكشي ولي مطمئن باش اگه ببخشيش هم خودت آسوده ميشي و هم همسرت
    نميشه با يك بار اشتباه گدن طرف رو زد
    اينبار ببخش ولي بگو كه اگه تكرار شه واسه طلاق اقدام ميكني
    سعي كن از اون محيطي كه اون آقا كار ميكنه دورش كني
    همسرت رو دو دستي تقديم يكي ديگه نكن

  20. 7 کاربر از پست مفید هاجس تشکرکرده اند .

    هاجس (یکشنبه 10 دی 91)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. انسانی حیوان صفت شده ام
    توسط ستار العیوب در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: شنبه 15 مهر 91, 01:25
  2. من دیوانه وار تشنهء نوازشم...
    توسط matin_female_1988 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 50
    آخرين نوشته: یکشنبه 09 مرداد 90, 23:58
  3. +دیوانه در عشقش شدم
    توسط dani در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 04 مهر 88, 22:44

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:22 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.